منابع مالی مجاهدین از کجا تامین می‌شود؟

طبیعتا هیچ گروه، حزب، دسته یا تشکیلاتی نمی تواند ادعای رهبری مردمی داشته باشد و فعالیت های با ماهیت عمومی و کلان را در پیش بگیرد جز آنکه از رهگذر فرآیندی شفاف و روشن منابع مالی خود و شیوه های تامین هزینه ها و منابع برای پیشبرد برنامه ها و اهداف خود را برای همان مردم اعلام نماید. در اینجا دیگر بحث نقض حریم خصوصی یا اطلاعات شخصی افراد و گروه ها مطرح نیست. گروه، تشکیلات یا رسانه ای ادعا می کند که هدف از فعالیت هایش خدمت به عامه و تلاش برای بهبود شاخص های اجتماعی است. فعالیت ها ماهیتا جنبه عمومی دارد و مخاطب برنامه های گروه هم عامه مردم هستند که به قصد تاثیرگذاری بر آن ها برنامه های گروه تدوین و اجرا می گردند.
این مساله به طور خاص در مورد گروه های سیاسی حساس تر می نماید، البته لزوما فقط گروه های سیاسی مخالف (یا اصطلاحا برانداز) را شامل نمی شود، بلکه قاطبه گروه هایی که به قصد تاثیرگذاری بر افکار و آرای مردم ساماندهی گردیده اند را در برمی گیرد. بویژه از آن جهت اهمیت دارد که به میزان زیادی می تواند بیانگر صداقت یا عدم صداقت آن مجموعه در عمل، اهداف واقعی یا پشت پرده و نیز توانایی در پیشبرد ادعاها باشد.
گروه تروریستی مجاهدین خلق از بدو تشکیل و بویژه از سال 1360 به بعد همواره در سطح گسترده ای برنامه ریزی و اقدام عملیاتی نموده است. طبیعتا تا زمان حضور صدام حسین در قدرت می توان منابع مالی آنرا به حمایت های صورت گرفته از سوی صدام نسبت به ارتش دفاکتوی (عملی) خود از چاه های نفت این کشور منتسب نمود (همچنان که اسناد و تصاویر افشا شده پس از سقوط بغداد بوضوح مبین چنین حمایت های ننگ آوری است). اما پس از سقوط صدام و از دست رفتن حامی اصلی چه؟
ابهامات آنجا فزونی می یابد که فعالیت های این گروه را در سالهای اخیر مورد واکاوی قرار دهیم. آنجا که رسانه های آمریکایی (برای مثال نشنال اینترست) از پرداخت های مالی سنگین مجاهدین به مقامات آمریکایی در راستای انجام اقدامات حمایت گرانه برای خروج از لیست گروه های تروریستی وزارت خارجه آمریکا پرده برداشتند. به همین صورت حمایت های مالی مجاهدین از نامزدهای انتخاباتی دو حزب دموکرات و جمهوری خواه با وعده حمایت که حتی منجر به انجام تحقیقاتی از سوی وزارت خزانه داری این کشور گردید. علاوه بر این ها نشست های سال های اخیر این گروه، بیش از هر چیز این معما را در اذهان مطرح می کند که براستی منبع این پمپاژ پول و هدایا کجاست؟ طبیعتا سازمانی در قواره مجاهدین خلق با اتکا به منابع محدود خود نمی تواند بدین نحو اتباع چندین کشور دنیا را برای آن نمایش مضحک برای فریب افکار عمومی دنیا گردهم آورد. (امری که بویژه با حضور غیرقابل اتباع آفریقایی دستمایه تمسخر و تحقیر این سازمان گردید). مبالغ سنگین اهدایی به سخنرانان در نشست های سنوات اخیر این سازمان که عمدتا از مقامات رده بالای آمریکایی (در سطح مشاور امنیت ملی و وکیل شخصی و مشاور رییس جمهور این کشور) سعودی بودند و در رسانه های غربی نیز مورد اشاره قرار گرفت از کجا و چگونه تامین می شود؟ به همه اینها باید هزینه های فعالیت های روزمره اعضای این گروه، کنفرانس ها و سمینارهای موضوعی و فعالیت های رسانه ای و مواردی از این دست را باید افزود.
طبیعتا ادعای مضحک دریافت کمک های مالی از منابع مردمی (کمک مالی طرفداران) یا به تعبیر خودشان خلق قهرمان ایران را نمی توان مناط اعتبار قرار داد. چه آنکه با فرض صحت هم این کمک ها هر چقدر هم بصورت مستمر صورت بگیرد پاسخگوی این حجم فعالیت ها (که در یک فقره پرداخت صدها هزار دلاری به یک سخنران همایش را شامل می شود) نخواهد بود. طبیعتا جز از منابع دولتی و با پشتوانه مالی قوی اعطای چنین حمایت هایی امکانپذیر نیست.
گرچه تاکنون هیچ سند افشاگرانه معتبری در خصوص ارتباط مالی مجاهدین با دولتی خاص ارائه نشده (یا حداقل نگارنده از آن اطلاعی ندارد) لیکن ارائه چنین حمایتی از منابع غربی هم بعید به نظر می رسد. اصولا در کشورهایی که منبع اصلی درآمد آن دریافت مالیات مردمی است دولت ها توان و یا حتی شجاعت ارائه کمک مالی در چنین سطحی را نخواهند داشت، مضافا آنکه به نظر می رسد دولتهای غربی به خوبی با ماهیت این گروه و میزان مقبولیت و مشروعیت آن در افکار عمومی ایرانیان آشنایی دارند و بر روی اسب بازنده شرط بندی نخواهند کرد. (رفتار دولتهای غربی به نظر می رسد بیشتر در چارچوب رقابت های سیاسی و استفاده از مجاهدین بعنوان یک کارت بازی قابل تفسیر است، البته با دستاویز و ژست حمایت از حقوق بشر). بنظر می رسد حمایت های مالی صورت گرفته در سالهای اخیر عمدتا از جانب عربستان سعودی و اسراییل (بویژه عربستان) صورت گرفته باشد. چه آنکه در نشست های سال های اخیر مجاهدین هم شاهد حضور پررنگ مقامات سعودی و سخنرانی های حمایت گرانه از این گروه بوده ایم.
مساله مشابهی که در مورد منابع مالی شبکه تلویزیونی ایران اینترنشنال مطرح گردید و اخیرا گاردین در مقاله ای پرده از حمایت های مقامات سعودی از این شبکه برداشت (چنانکه پیش از آن نیز مشخص گردیده بود که شرکت اصلی گرداننده ایران اینترنشنال متعلق به یک تبعه سعودی به نام عادل عبدالکریم از نزدیکان بن سلمان است). ارتباطی که پیش از این از سوی مسئولان این شبکه تکذیب شده بود اما حجم بالای فعالیت، برنامه های پرهزینه، تعداد بالای کارکنان و پرسنل حرفه ای بوضوح نشان می داد که جز با پشتوانه یک دولت با امکانات مالی بالا، توانایی تامین چنین هزینه هایی وجود ندارد. حکومت سعودی در سال های اخیر (بویژه پس از پادشاهی سلمان بن عبدالعزیز) از هیچ اقدام خصم آلودی برای ضربه زدن به اتباع و منافع ایران فروگذار نکرده است.
بهرحال یک مساله کاملا بدیهی است و آن اینکه نمی توان ادعای آزادیخواهی، میهن پرستی و مردم دوستی داشت و از طرفی سر در آخور بیگانه ای داشت که دشمنی اش با این آب و خاک و مردم بارها اثبات گردیده است.
دکتر نواب محمدی ده‌چشمه

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا