مرز سرخ رجوي يكي پس از ديگري پاره مي شود!!(قسمت اول)

انجمن نجات – دفتر استان مازندران

پس از خط و نشان رجوي در پيام ماه رمضان امسال براي ايرانيان مقيم خارج و تعيين مرز سرخ براي آنان ، هم وطنان شريف و ميهن پرست يكي پس از ديگري با دست رد زدن به سينه خــــــائنـــــــان و وطن فروشان و با رجوع مجدد به خويشتن خويش ، به خود آمده و با پاره كردن حصارهاي فريب، از مرز سرخ گذشته و به ميهن عزيز عزيمت نموده و با استقبال گرم مردم شهر و ديار خود مواجه شدند.
در حالي كه رجوي و پهلوان پــنبه هاي شورائي اش هنوز در فكر يافتن و رد وبدل مدالهاي 25 ساله پيش خود مي باشند كه از ترس ملت خشمگين در حال مقاومت و جنگ ، مجال انتقال آن به خارج را نداشتند!! تعداد ديگري از اين قهرمانان و ميهن پرستان ورزشكار در حال جبران اشتباه و عودت مدالهاي خارج شده از ميهن و بازگشت به وطن مي باشند.
در خدمت ورزشكارعزيزي هستيم كه پس ازهشت سال اقامت در خارج كشور به خاك ميهن بازگشته است.
او كه اهل قائم شهر مي باشد و خانواده او نيز از گزند فريب فرقه رجوی بي نصيب نبوده و عزيزي را در گيرودار فعاليتهاي نظامي سازمان از دست داده است ، بارها مورد تهاجم گروه، جذب و شكار فرقه در كشورهاي اروپائي و استراليا قرارگرفت ولي هر بار دست رد به سينه رجوي زده است.
آنان كه نتوانستند او را متقاعد به پيوستن به فرقه نمايند در صدد حيله ديگري بر آمده و مصاحبه خيالي رااز طريق يكي از همشهريان هوا دار ، با نام او در نشريات و رسانه هاي خود پخش كردند تا وانمود كنند ورزشكاران ايران هوادار آنانند و از طرف ديگر راه بازگشت به ايران ويا همان پل پشت سر آنان را خراب كنند.
ضمن خوش آمدگويي به ايشان ازاينكه دعوت انجمن نجات را پذيرفته اند ، پاي صحبت اين عزيز نشسته ايم ، ايشان خودشان را اينگونه معرفي كردند :


انوشيروان نوريان متولد ،1350 اهل قائم شهر از ورزشكاران تيم ملي بوكس در سالهاي 1369 تا 1379.
وي در مورد سوابق ورزشي خود گفت :
– در سال 1995 ميلادي قهرمان چهارم دنيا در شهر برلين آلمان
– قهرمان آسيا درسال 1999 در كشور تايلند
– قهرمان سوم آسيا در سال 1990 دركشور تايلند
– قهرمان 1991 مالزي و قهرمان سوم المپيك در هيروشيما ژاپن
– قهرمان المپيك غرب آسيا در سال 1998 ،كه به دلايل فوق 5 سال نيز كاپيتان تيم ملي ايران بودم.

آقاي نوريان در مورد آخرين سفر ورزشي خود بيان داشت :
در سال 2000 ميلادي براي مسابقات المپيك سيدني به استراليا رفته بودم ، كه در اين مقطع من قهرمان آسيا بودم و در واقع كاپيتان تيم ملي بوكس نيز بودم و به دلايلي كه بعدا توضيح ميدهم در مسابقات شركت نكردم.
در آن زمان بدليل استفاده از قرص هاي نيروزا كه بدست آوردم و واقعيت امر اينكه خودم دقيقا از عواقب آن اطلاع نداشتم ، در آزمايشات تست دوپينگ جواب مثبت گرفته و مرا از اين مسابقه محروم كردند كه اين امر باعث خشم من شده وچون روي بازگشت هم نداشتم تصميم به ماندن در كشور استراليا گرفتم.
در آن موقع كه به لحاظ روحي دروضعيت خوبي نبودم تصميم گرفتم كه مدتي به خارج محلي كه براي استراحت تيم [دهكده المپيك ] بود ، بروم با شماره اي كه از قبل از يكي از آشنايانم داشتم با او تماس گرفته و خواستم كه كمكم كند.
او كه سالها در استراليا بود با توجه به اهداف بنده ازمن خواسته بود كه به همراه تيم به ايران برگردم و تصميم عجولانه و شتاب زده نگيرم و موقعيت خودم را خراب نكنم.
ولي من آنقدر به لحاظ روحي در فشار بودم و فكر مي كردم كه افرادي مرا خراب كردند به همين خاطر تصميم جدي گرفتم تا درآنجا بمانم و در همين رشته ورزشي خودم فعاليت بكنم و با اصرار از دوستم خواستم تا مرا ياري كند.
بعد از آن من به كمك وكيلم توانستم پناهندگي اجتماعي در شهر سيدني استراليا بگيرم.
بعد از 14 ماه و پس از گذراندن مراحل دادگاه ويزاي اجتماعي گرفته و بعنوان يك شهروند استراليائي شروع به كار كردم.
بدليل مثبت بودن آزمايشات دوپينگ طبق قوانين بين المللي ورزش، بنده تا 2 سال حق شركت در مسابقات و فعاليت ورزشي را نداشتم و در اين فاصله به كارهاي آزاد مشغول بودم.
علاقه زياد بنده به بوكس باعث شد كه مجددا اين ورزش را در شهر سيدني ادامه دهم.
با توجه به تجربيات گذشته ام خيلي سريع مراحل مسابقات در رشته بوكس در آن شهر را پشت سر گذاشتم و مسئولين ورزشي سيدني متوجه شدند كه استعداد بالائي در اين كار دارم و در همان سال مرا بعنوان بهترين بوكسور استان سيدني معرفي كردند.
بعدا تا مرحله عضويت در تيم ملي آن كشور پيش رفتم ولي بدليل بيماري آنفولانزا رتبه دوم آورده و عضو تيم ملي نشدم.
يك سال بعد موفق شدم كه به عضويت تيم ملي استراليا در آمده و قهرمان قاره اقيانوسيه شده و سهميه المپيك آتن را گرفتم.
در بازي اول المپيك آتن بردم ولي در بازي دوم ، بدليل يك اشتباه تاكتيكي باختم و حذف شدم.
البته بعد از اين مسابقات مقامات فدراسيون بوكس استراليا پيشنهاد مربيگري تيم ملي بوكس جوانان آن كشور را به من داده بود كه قبول نكردم.
از اواخر 2004 براي هميشه بوكس را كنار گذاشتم و شغل آزاد را انتخاب كردم.
ادامه دارد……

منبع

یک دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا