نامه ای به سردبير اينديپندنت

نامه ای به سردبير اينديپندنت



آن سينگلتون/ بيست و نهم دسامبر
موضوع: مقاله کريستين عزيز با عنوان دختران تانک، خط اول فمینيسم به تاريخ بيست و هشتم دسامبر دوهزار و چهار.
آقای محترم،
از ديدن مقاله مندرج در نشريه شما بسيار متاسف شدم. اين از يک طرف توهيني به خوانندگان ايراني شما است و از طرف ديگر توهيني به فمنيسم و البته توهيني به سطح تفکر بقيه خوانندگانتان.
نمي توانم باور کنم که بايد ليستي از عدم دقت ها و دروغ هايي که در اين مقاله آورده شده است را جلويتان بگذارم. خودتان بهتر مي دانيد که اين روند تقريبا در تمامي پاراگراف های مقاله وجود دارند. آيا شما مطلع نيستيد که اين شورای باصطلاح ملي مقاومت چيزی جز نامي ديگر برای سازمان مجاهدين خلق نيست؟ آيا شما نميدانيد که تمام اين مقاومت ايرانيان تحت هر نامي که خودش را معرفي کند فقط توسط يک نفر، مسعود رجوي، فرماندهي مي شود و نه توسط گله ای از زنان بصورتي که مقاله شما تداعي مي کند؟ همه مي دانند که مسعود رجوي زنش مريم و اين زنان را جلو انداخته چون آنها مطيع کامل هستند نه اين که آنها اعتباری فمنيستي داشته باشند. طبعا اين که بخواهد نشان بدهد که زنان سازمان را رهبری مي کنند برای وی بسيار مناسب است ولي شما خوب مي دانيد که اين واقعيت ندارد.
کريستين عزيز رفيق مجاهدين شده است. ولي او هرگز عضو آنها نبوده و نديده و يا نخواسته که ببيند که حقيقت چيست. او نخواسته که پشت پرده دروغ ها و ظاهر سازی های سازمان را ببيند.
بسيار متعجب هستم که اينديپندنت نخواسته است تا صحت مطالب اين مقاله را توسط متخصصين دفتر خودش چک کند. آيا واقعا شما کسي را در دائره خارجي تان نداريد که در مورد دقت اين مقاله کمکتان کند؟ يا شايد هم همانطور که خانم عزيز در مقاله اش گفته است همه اين ها سياسي است؟ و شما بخاطر نشان دادن ژستي سياسي نشر اين خيالبافي ها در مورد مجاهدين را در نشريه تان تقبل کرده ايد؟ آيا شما مطمئن هستيد که خيرات اين ژست سياسي تان نصيب چه کساني مي شود؟ مطمئنا نصيب اعضای سازمان مجاهدين نخواهد شد چرا که بعد از از دست دادن صدام حسين، اکنون رجوی در دست حاميان جديد و متفاوتي قرار گرفته است.
البته شما مطلع هستيد که مجاهدين (يا آنطور که شما مي خواهيد، دختران تانک در ارتش آزاديبخش) مزدوران صدام بوده اند. خانم عزيز با کد آوردن از يکي از اين دختران که ما فقط در عراق بوديم تا رژيم بنيادگرای ايران در آنطرف مرز را سرنگون کنيم! مغرض بودن خودش را به خوبي نمايان کرده است. مدارک و شواهد آشکار و در دسترس عموم نشان داده است که مسعود رجوي همين دختران تانک ها را برای سرکوب روستاييان کرد در مارس هزار و نهصد و نود و یک بکار گرفت. اين زماني بود که اين روستائيان بر عليه ديکتاتوری صدام حسين قيام کرده بودند. اگر شک داريد ما مي توانيم مجموعه ای از مدارک مربوطه را خدمتتان ارائه دهيم يا شما را به يکي از همين اعضای ارتش آزاديبخش که اکنون در بريتانيا زندگي مي کند معرفي نماييم. وی از دستور حرکت بر روی خانه های روستاييان و سرکوب اکراد سر باز زده است. منظورم دقيقا رفتن با تانک روی زنان و بچه ها و مردان در کردستان است. وی بخاطر سر باز زدن از دستور سالهای سال تحت انواع تنبيهات قرار گرفته است و تازه شانس با وی بوده که کارش به زندان ابوغريب نکشيده است. ميدانيد که بسياری از اعضای جدا شده نهايتا سر از اين زندان در آورده اند. فکر مي کنيد خانم عزيز بخواهد از زبان آنها هم در مورد حقايق پشت پرده های دروغ و تزوير مجاهدين بشنود؟
آيا شما وقعا توقع داريد که خوانندگانتان قبول کنند که ورود مجاهدين در ليست تروريست ها توسط امريکا، بريتانيا و اروپا بخاطر مسائل سياسي و بعنوان حرکتي بطرف رئيس جمهور تازه انتخاب شده ايران، محمد خاتمي بوده است و نه بخاطر مدارک محکمي که در مورد سازمان وجود داشته ؟ آيا اساسا خودتان چنين چيزی را باور مي کنيد؟
واقعي ترين واکنش به سخنان مجاهدين در هر کجا که بتوانند حرفي بزنند اين است که معلوم است که آنها چنين وانمود کنند. ولي رودررويي خانم عزيز با اين نظرات کجا رفته است؟ بالانس و عدالت ژورناليستي وی چه شد؟ خانم عزيز از ژنرال ری اوديرنو از واحد چهارم توپخانه ارتش امريکا صحبت مي کند و ديداری که در قرارگاه برای امضای خلع سلاح داشته است. از او هم پذيرايي خوبي شده است( بنظر من از خانم عزيز هم در ديدارش پذيرايي خوبي شده است). آيا هيچ کدام از اين پذيرايي ها در کشوری که بيش از يک دهه تحت تحريم بوده است اين فکر را در آن ها بوجود نياورد که اين پول و لجستيک و زندگي لوکسي که ديده اند از يک جايي آمده است؟ آيا اين مسئله کاخ های صدام حسين را به يادشان نياورد؟
بسيار خوشحال خواهم شد تا با شما در باره مجاهدين، شورای ملي مقاومت و ارتش آزاديبخش و مقاومت ايرانيان بيشتر صحبت کرده و مدارک مستدل و قوي در پشت پرده مقاله تخيلي خانم عزيز را ارائه نمايم.
لطفا اعتبار نشريه بسيار خوب خود را تا اين حد پايين نياوريد.
ارادتمند
آن سينگلتون، نويسنده کتاب ارتش خصوصي صدام
 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا