سیزده به دری که بوی مرگ و خون گرفت

حکایتی کوتاه بر جنایتهای انجام شده در فرقه مجاهدین ۱۹ فروردین سال ۱۳۹۰

در روز سیزده بدر همه اعضای فرقه در فضای سبز قرارگاه اشرف برای خلاص شدن از تکرارها دور هم جمع شده بودند و هر کس کاری می کرد.

یکی بادبادک هوا می کرد و دیگری قایقرانی می کرد. ولی به ناگاه خبری رسید و همه شادیها از سر پرید. تعدادی را به اضلاع اشرف فرستادند آماده باش داده شد. کسی نمی دانست که تا چند روز آینده چه اتفاقی خواهد افتاد ولی چیزی که برای همه مشخص بود شبیه سال ۱۳۸۸ در راه بود . عراق اعلام کرده بود که ارتش عراق تا خیابان اصلی اشرف پیشروی خواهد کرد و این را به اطلاع سران فرقه رسانده بود ولی این موضوع فقط در سران فرقه گره خورده بود و به اطلاع عموم نرسیده بود . تحرکات و تحریکات فرقه برای یک خونریزی دیگر شروع شد قرار بر این بود که مغز متفکر تعداد زیادی را جلو گلوله وهاموی بفرستد. در چند روزی که به ۱۹ فروردین سال ۹۰ مانده بود با ایجاد پست و بازرسی برای نیروهای عراقی که می خواستند به مقر سابق آمریکاییها در اشرف بروند و متوقف کردن ستونهای عراقی در شمال اشرف در همین اثنا رجوی به یک گروه ام رپ آمریکایی دلخوش کرده بود.

همه نگران بودند که چه رخ خواهد داد. باز تعدادی طعمه بلند پروازی رجوی خواهند شد. در آن ایام نفربرهای عراقی تا نزدیکی خیابان 100 آمده بودند ولی هیچ اقدامی نکرده بودند ، براستی در مغز علیل رجوی چه می گذشت. آیا فکر می کرد با خون میتواند جلو تهاجم ارتش عراق را گرفت اگر دولت عراق اراده می کرد که اشرف را تسخیر کند در عرض یک ساعت می توانست کل اشرف و افراد مستقر در آن را بگیرد و پرونده اشرف و فرقه را ببندد .

پنجشنبه شب تلویزیون زیر نویس زد که ستونهای عراقی از شمال وارد اشرف شدند. همه چیز بوی مرگ و خون می داد بوی خیانت رهبران به اعضای خود رهبران که در جای نرم و گرم و امن بودند همانهایی که در روزهای خوشی دم از شهادت و رستگار شدن با دیگر شهیدان بودند ولی اکنون خبری از آنها در صحنه نبود حتی دیگر سران فرقه هم در مخفیگاه بسر می بردند و در صحنه خبری از آنها نبود حرافان در دنیای ایدئولوژیک در گوشه ایی خزیده بودند مثل رهبران عقیدتی ، رجوی بدنبال چه بود ؟ در عالم کودکی و نادانی سیاسی رجوی فکر می کرد که اگر حداقل 500 نفر کشته شوند سازمان ملل کلاه آبیها را در اشرف مستقر می کند و اشرف ماندگار خواهد شد ولی هر بار این تفکر کودکانه در گل فرو میرفت و ناکام میشد ، نزدیک به صبح همه اعضای فرقه در مواضع خود مستقر شده بودند تکرار سال ۱۳۸۸ در شرف وقوع بود نیروهای عراقی سعی کردند بدون خشونت وارد شوند ولی طبق فرمان رجوی باید پایداری و از اشرف دفاع می کردیم نیروهای تا دندان مسلح عراقی در مقابل چوب و تیرکمان این بود استراتژی جنگ صد برابر مسعود رجوی ، در روز ۱۹ فروردین بعد از اینکه کسی هشدارهای نیروهای عراقی را جدی نگرفت و از طرفی مسئول آن بالایی فرقه به دستور رجوی به مقابله پرداختن نیروهای عراقی دست به کشتار زدند وقتی صدای گلوله شنیده شده فرماندهان دون پایه فرقه صحنه را ترک کردند و با خودرو فراررا بر قرار ترجیح دادند و حتی در خیابان صد هم خبری از آنها نبود بله در این نبرد نابرابر ۳۸ تن کشته شدند رجوی به مرگ اینها راضی نشد و نزدیک به دو ماه از دفن اینها خودداری می کرد و بهانه می گرفت که ما باید مراسم تدفین بگیریم رجوی گفت شهدای ما با پیکر بی جان خود دو ماه جنگیدند ، براستی رجوی تجربه سال ۱۳۸۸ را نداشت که وقتی عراقیها گفتند هدف ما این است تا فتح هدف درنگ نکردند پس چرا تاریخ تکرار شد ؟ پشت گرمی رجوی به چه کسی یا دولتی بود؟ بیاد دارم رجوی بعد از هر درگیری از آمریکا گله داشت که به ما خیانت کرده است گره ای که با دست باز میشد میخواست با دندان باز کند بیاد دارم در پایان درگیری ۱۹ فروردین گفت شلیک یک کیفیت بود و تعادل قوای موجود را شکست واین باعث پیشروی نیروهای عراقی شد . در آن روز حتی اگر شلیک هم صورت نمی گرفت نیروهای عراقی براحتی میتوانستند با نفربرهای زرهی و لودر و خودروهای زرهی کل اشرف را تسخیر کنند رجوی باید میدید و با هاموی و لودر نیروها را تعقیب میکردند چطور همه فرار بر قرار و کشته شدن در راه تو را بی فایده میدیدند و بعد از این شکست رجوی گفت شمال اشرف به درد ما نمی خورد فقط از ما انرژی می گرفت اگر اینطور بود چرا نزدیک به ۴۰ نفر را به کشتن دادی؟ بله وقتی به خط کارهای رجوی نظری میاندازیم میبینیم در این 40 سال همیشه همین بوده و در آخر عده ای را به کشتن داده و جز خیانت به اعتماد دیگران چیزی عایدش نشده و گویا این دراو شکل گرفته در همین یک یا دو ماه قبل برخورد با ویروس کرونا در ایران چه بوده همیشه برای منافع خود حاضراست جان مردم را به خطر بیندازد . رجوی مثل دزد ناشی به کاه دان میزند در زمان اوجگیری کرونا از مردم می خواهد از خانه بیرون بیایند و با ارتش و سپاه درگیر شوند و به انبارها سپاه حمله کنند.
و از این درخواست‌هایی نا معقول که مرغ پخته را به خنده وامیدارد، به جای اینکه به مردم بگوید بروید در خانه بمانید میخواهد همه را قربانی قدرت طلبی خود کند بجای اینکه از آمریکا بخواهد که تحریم ایران را بطور موقت هم که شده لغو کند حامی آمریکا در تحریم و زجرکش کردن مردم ایران است بله این است خط و استراتژی در گل مانده رجوی از سال ۵۷ تا به امروز.
تیرانا ، علی هاجری

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا