حقیقت مجاهدین خلق – انحلال ارتش آزادیبخش ملی

فصل پنجم: سقوط صدام حسین و انحلال ارتش آزادیبخش ملی
تهاجم آمریکا به عراق

در فروردین سال 1382 تهاجم آمریکا و متحدانش به عراق آغاز شد تا شرایط را برای مجاهدین خلق هرچه وخیم تر نماید. با سرنگونی رژیم صدام حسین، شرایط مجاهدین خلق هم به صورت دراماتیکی تغییر کرد و رجوی تنها حامی دولتی علنی خود را از دست داد. پادگان اشرف در عراق به محاصره نیروهای آمریکایی درآمد و نیروهای مجاهدین خلق بدون قید و شرط تسلیم شده و تمامی سلاح های خود را تحویل دادند. مریم رجوی در گیر و دار جنگ به فرانسه رفت و مسعود رجوی ناپدید گردید.
مسعود رجوی اشغال عراق و سرنگون کردن صدام حسین را “بزرگترین اشتباه تاریخی آمریکا” و مائده آسمانی برای جمهوری اسلامی خواند. کما این که اشغال کویت توسط صدام حسین را نیز مائده آسمانی برای جمهوری اسلامی خوانده بود.
در جریان جنگ دوم خلیج فارس همانند جنگ اول گفته شده بود که به آمریکا و انگلیس اعلام شده که مقرهای سازمان را بمباران نکنند. بعداً سازمان لیستی از اسامی بیش از 50 نفر را بیرون داد که ادعا کرد در بمباران کشته شدند. اگرچه به صورت محدود قرارگاه های سازمان مورد تهاجم هوایی قرار گرفتند اما بعداً مشخص شد که اغلب قریب به اتفاق این کشته شدگان مربوط به گذشته و به دلایل دیگر بودند که به حساب بمباران گذاشتند. برخی قربانی تصفیه حساب های درونی بودند که سازمان می گفت که انگلیسی ها اشتباهاً بمباران کرده بودند.

مشکلات مجاهدین خلق بعد از سقوط صدام حسین
در 27 خرداد 1382 مقر مجاهدین خلق در اوورسورواز در حومه پاریس مورد یورش پلیس فرانسه قرار گرفت و 120 نفر از اعضای سازمان همراه با مریم رجوی به اتهام کلاهبرداری و پولشویی و همچنین طراحی برای اقدامات تروریستی علیه مخالفین بازداشت شدند. به دنبال دستگیری مریم رجوی، به دستور سازمان 10 نفر در 10 شهر اروپایی اقدام به خوسوزی کردند که دو کشته و تعدادی معلول برجا گذاشت. مریم رجوی نهایتاً به قید وثیقه آزاد گردید. خودسوزی ها در شرایطی صورت گرفت که مریم رجوی طی دو هفته در زندان حتی دست به یک اعتصاب غذای عادی هم نزد و برای رضایت قاضی بدون حجاب در جلسه دادگاه حاضر شد.
اقدام به خودسوزی هماهنگ و همزمان که در حقیقت تهدیدی برای امنیت اروپا محسوب می شد موجب گردید تا تضاد غرب با مجاهدین خلق شدت یابد. وزارت خارجه آمریکا در مرداد 1382 نه تنها عنوان تروریستی مجاهدین خلق را ابقا نمود بلکه شورای ملی مقاومت را هم به لیست تروریستی اضافه کرد. ریچار بوچر معاون وزیر خارجه آمریکا در شهریور همان سال در یک کنفرانس مطبوعاتی وزارت خارجه آمریکا تأکید کرد که اولاً سازمان مجاهدین خلق به رهبری مسعود رجوی یک سازمان تروریستی است و ثانیاً به هیچ سازمان تروریستی اجازه داده نخواهد شد که در خاک عراق حضور و فعالیت داشته باشد.

وزارت خارجه آمریکا مجدداً در ماه مهر همان سال سازمان مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت را به عنوان ارگان های تروریستی معرفی نمود و در آبان ماه معاون وزیر دفاع آمریکا ریچار آرمیتاژ به کمیته روابط خارجی سنا گفت که ما نمی بایست با یک سازمان تروریست خارجی قرارداد آتش بس در عراق امضا می کردیم. در همان زمان سرویس اطلاعاتی آلمان پرده از کلاهبرداری های سازمان مجاهدین خلق در آن کشور برداشت.

شورای حکومتی عراق در آبان سال 1382 به اتفاق آرا قطعنامه ای را تصویب نمود که فرقه تروریستی رجوی باید از آن کشور اخراج شود و پنج عضو مجاهدین خلق در اسفند همان سال در برخورد مسلحانه با پلیس عراق کشته شدند.

سازمان بین المللی دیدبان حقوق بشر در اردیبهشت 1384 گزارش 28 صفحه ای را با عنوان “خروج ممنوع” در خصوص نقض شدید حقوق بشر در کمپ های سازمان مجاهدین خلق را منتشر نمود. این گزارش برملا می کند که چگونه اعضای ناراضی یا کسانی که تصمیم به جدایی گرفته اند مورد شکنجه و سال ها حبس انفرادی و حتی اعدام قرار گرفته اند.

آخرین گزارش آمریکا در خصوص مجاهدین خلق در اردیبهشت سال 1390 منتشر شد. وزارت خارجه آمریکا در ماه مه 2011 گزارشی را منتشر نمود که در آن بر فقدان حمایت مردمی از سازمان مجاهدین خلق در داخل و خارج از کشور تأکید گردیده است. در این گزارش قید شده که باید گفت ایرانیان در صورت لزوم احتمالاً به جای حمایت از این سازمان به مقابله با آن قیام کنند. این گزارش می افزاید که هر گونه حمایت آمریکا از مجاهدین خلق به شدت به سابقه آمریکا در بین ایرانیان لطمه زده و احساسات ضد آمریکایی ایرانیان را برخواهد انگیخت. گزارش وزارت خارجه آمریکا یادآور می شود که نجات یافتگان از سازمان مجاهدین خلق از آن به عنوان فرقه مخرب کنترل ذهن یاد می کنند که اعضای سابق خود را به جرم ناراضی و منتقد بودن مجازات می کند. گزارش می گوید که رهبری مجاهدین خلق برای کسانی که سعی به فرار داشته باشند حکم اعدام صادر کرده است.

چالش خانواده ها و جداشدگان
با سقوط صدام حسین در سال 1382 و گسستن زنجیرهای اسارت در پادگان اشرف، بسیاری از نیروهای ناراضی این امکان را یافتند تا فرار کرده و خود را به ایران یا دیگر کشورها برسانند. کسانی که به ایران آمده بودند توانستند با خانواده های رفقای سابق خود در داخل تشکیلات ارتباط برقرار کرده و آنان را در جریان وضعیت عزیزانشان قرار دهند.

خانواده ها با سقوط صدام حسین این امکان را یافتند تا به عراق سفر کرده و به پادگان اشرف مراجعه نموده و خواستار کسب اطلاع از عزیزانشان شوند. سیاست سازمان مجاهدین خلق در یکی دو سال اول پذیرش کنترل شده این خانواده ها به طمع جذب نیرو و امکانات مالی بود. اما وقتی نتیجه عکس آن را مشاهده کردند هرگونه ارتباط این افراد با اعضا را ممنوع اعلام نمودند.
در سال 1386 یک گروه از خانواده ها که در مقابل پادگان اشرف از ملاقات با عزیزانشان ممانعت به عمل آمده و با آن ها بدرفتاری شده بود دست به یک تحصن تاریخی زدند که چهار سال یعنی تا زمان انتقال مجاهدین خلق از اشرف به اردوگاه لیبرتی ادامه یافت.
خانواده ها که هر روز بر تعداد آنان اضافه می شد تحت مسئولیت مادر قهرمان ثریا عبداللهی در شهرک آزادی در کنار حصارهای پادگان اشرف با کمترین امکانات و در سخت ترین شرایط حماسه مقاومت و پایداری آفریدند و با تنها وسیله ارتباطی با عزیزانشان یعنی بلندگو سخن گفتند.

مسعود رجوی در این خصوص گفته بود که تحصن خانواده ها بیش از ده روز دوام نخواهد آورد و وقتی ماجرا به درازا کشید و سازمان مجاهدین خلق بهای سیاسی سنگینی در این خصوص پرداخت نمود با نام بردن از خانم عبداللهی عقده گشایی کرد و صفات خاص خودش را به دیگران نسبت داد.

همزمان جداشدگان در داخل کشور اقدام به تأسیس یک سازمان مردم نهاد به نام “انجمن نجات” نمودند که با کمک خانواده ها به افشای ماهیت و عملکرد سازمان مجاهدین خلق پرداختند. خواست این انجمن همان خواست خانواده ها یعنی برقراری امکان ارتباط خانواده ها با عزیزانشان در داخل تشکیلات فرقه ای مجاهدین خلق است که در آن ارتباط با خانواده ممنوع می باشد.
جداشدگان سازمان مجاهدین خلق که تعداد آنان در داخل و خارج از کشور در حال حاضر بیش از اعضای فعلی سازمان می باشد نقش به سزایی در افشای ماهیت پلید فرقه رجوی به عهده گرفته و پرده از بسیاری جنایات و خیانت ها برداشتند. مشخص شد که علاوه بر مردم ایران و مردم عراق که قربانی مطامع شخص رجوی شده اند، حتی اعضای سرسپرده هم قربانیان مقدم فرقه بوده اند.

تعیین تکلیف مجاهدین خلق در عراق
با حذف صدام حسین و حزب بعث عراق از جبهه ضد ایرانی در سال 1382، سازمان مجاهدین خلق نیز عملاً علاوه بر این که بی صاحب شد کارکرد نظامی و تروریستی خود را هم از دست داد. حالا آمریکا می بایست صاحب و مأموریت جدیدی برای مجاهدین خلق مشخص کند. این کار به سادگی میسر نبود چرا که همه می دانستند که مسعود رجوی کارنامه ای سیاه از جنایت و خیانت دارد و در داخل کشور به شدت منفور است. صدام حسین تنها حامی علنی دولتی مجاهدین خلق بود و کسی حاضر نبود چنین نقشی را ایفا نماید چرا که همه به میزان منفور بودن این جریان و شخص مسعود رجوی آگاهی داشتند.

مسعود رجوی شدیداً اصرار داشت تا ارتش آزادیبخش ملی حفظ شود و سازمان مجاهدین خلق در عراق بماند. او روی شروع مجدد جنگ ایران و عراق حساب بازمی کرد اما آمریکا بازگشت به شرایط قبل را ممکن نمی دید. طرح عبور از مسعود علی رغم مخالفت های سازمان مجاهدین خلق در برنامه آمریکا قرار گرفت.

پروژه فرقه تروریستی داعش به جای فرقه تروریستی رجوی برای اقدامات نظامی و تروریستی در دستور کار آمریکا بود و خط جبهه مقابله با جمهوری اسلامی از مرزهای غربی ایران به ناچار به سوریه منتقل گردید. داعش به سرعت بخش هایی از شمال خاک کشورهای سوریه و عراق را اشغال نمود و به نزدیکی مرزهای ایران رسید و جایگزین مجاهدین خلق شد که قرار بود بخش هایی از غرب ایران را تصرف نمایند. این بار شهید سردار قاسم سلیمانی وارد عمل شد و داعش (برند سنی مجاهدین خلق) را زمین گیر کرد.
مسعود رجوی بعد از سقوط صدام حسین در یک پیام گفته بود که جبهه مبارزه با رژیم از سوریه شروع می شود و از عراق عبور می کند و بعد به ایران می رسد.

لازم به ذکر است که ترور شهید صیاد شیرازی به دست مجاهدین خلق به جهت انتقام از ناکام ماندن طرح اشغال غرب کشور صورت گرفته بود. آمریکا کلاً ترورهای خود در داخل ایران را به دست مجاهدین خلق انجام می داد. اما در جریان ترور شهید سلیمانی آمریکا مجبور شد خود وارد ماجرا شود و کار ترور را رأساً انجام دهد که این پایان کار نظامی مجاهدین خلق و داعش هر دو را نشان داد.

مجاهدین خلق در کارزار سیاسی و تبلیغی
در 28 خرداد 1390، سی امین سالگرد 30 خرداد 1360، گردهمایی بزرگداشت سرآغاز مبارزه مسلحانه مجاهدین خلق علیه جمهوری اسلامی در پاریس برگزار گردید. در این سورچرانی پرهزینه راست ترین جناح های جنگ طلب امپریالیستی در کنار مریم رجوی علیه جمهوری اسلامی به سخنرانی پرداختند و خواستار سرنگونی نظام شدند.
این نوع گردهمایی ها همیشه به عنوان تریبونی برای بیان منویات کاخ سفید در اجتماع به اصطلاح اپوزسیون ایران مورد استفاده قرار می گرفت. در حالی که آمریکا تأکید می کرد که خواهان تغییر نظام در ایران نیست اما نزدیکان ترامپ در میتینگ مجاهدین خلق به صراحت خواستار سرنگونی نظام می گردیدند.
در بهمن همان سال آغاز جابجایی نیروهای مجاهدین خلق از اشرف به اردوگاه ترانزیت لیبرتی آغاز گردید و متعاقباً در مهر سال بعد نام سازمان مجاهدین خلق بر اساس توافق انجام شده با هیلاری کلینتون وزیر خارجه وقت آمریکا جهت خروج از عراق، از لیست سازمان های تروریستی آمریکا خارج شد.
این اقدامات به هیچ عنوان مورد موافقت مسعود رجوی نبود. او همچنان خود را فرمانده کل ارتش آزادیبخش ملی می دانست و تلاش داشت تا پادگان اشرف را حفظ نماید. مسعود رجوی به بهانه فروش اموال، حدود 100 نفر را در پادگان اشرف نگاه داشته بود تا آن را تخلیه نکند. این افراد مورد یورش نیروهای محلی در عراق قرار گرفته و 53 نفر کشته شدند.

ظاهر شدن ترکی فیصل در میتینگ مجاهدین خلق
در تیرماه 1395 شاهزاده ترکی الفیصل رئیس سابق دستگاه اطلاعاتی و امنیتی سعودی و رئیس مرکز مطالعات اسلامی ملک فیصل در گردهمایی مریم رجوی در پاریس شرکت کرد و دو بار واژه “مرحوم مسعود رجوی” را بیان نمود.

مریم رجوی و ترکی فیصلمنشی و سردفتر او در واشنگتن شکی نداشتند که رفتن شاهزاده به میتینگ مجاهدین خلق نه به خاطر تبلیغ خودش بوده و نه به پول سازمان نیاز داشته و نه اگر حرف اشتباهی زده بود مشکلی داشت که بعداً تصحیح کند. این فرد در چهار تا پنج دهه گذشته هرگز بی حساب حرفی نزده است. ترکی الفیصل تا بیست روز قبل از فاجعه تروریستی یازدهم سپتامبر مسئول استخبارات عربستان سعودی بود و خیلی‌ ها حتی وی را مشکوک به ارتباط با این مسأله می ‌دانند. او فرد اطلاعاتی خبره و زبده‌ ای است. در جوامع اطلاعاتی بین‌ المللی جایگاه بالایی دارد. رابط سعودی با اسرائیل است. از جانب هر دو کشور با مجاهدین خلق در ارتباط می باشد.
حرکت سازمان بعد از سقوط صدام حسین و ظهور ترکی الفیصل نشان می دهد که اعلام مرگ مسعود رجوی توسط مهره مهم جبهه دشمنان ایران و ایرانی نه به معنی مرگ فیزیکی وی بلکه به معنی خاتمه “سازمان مسعود – حبوش” و شروع “سازمان مریم – ترکی” است. سازمان “مسعود – حبوش” دستگاهی “تروریستی – نظامی” بود که تاریخ مصرف آن با سقوط صدام حسین به سر آمد. صدام اعدام و رژیمش ساقط و مسعود مفقود شدند. سازمان مجاهدین خلق تروریست که آمریکایی ها را ترور کرده و ترورهای بسیاری در داخل ایران انجام داده و با صدام حسین علیه کشور خود همدست شده و مردم عراق را نیز سرکوب کرده و حتی افراد خودش را سر به نیست کرده بود با مسعود رجوی کنار گذاشته شد. در حالی‌ که سازمان “مریم – ترکی” سازمانی کاملاً “اطلاعاتی – تبلیغاتی” است و کارکرد غیرنظامی دارد.

شاهزاده ترکی الفیصل آن روز از موضع صاحب جدید مجاهدین خلق صحبت کرد و آب پاکی را روی دست همه خصوصاً رهبر عقیدتی مجاهدین خلق ریخت که تاریخ مصرف مسعود رجوی مثل صدام حسین و رئیس استخباراتش حبوش و رژیم بعث به سر آمده و از نظر سیاسی و بین المللی “مرحوم” می باشد. اگر چه مسعود رجوی خیلی مقاومت کرد که کنار گذاشته نشود اما خط عبور از مسعود پیش برده شد.

زهر کشنده عبور از مسعود رجوی
سازمان مجاهدین خلق در رابطه با خط سعودی مبنی بر عبور از مسعود رجوی با یک پارادوکس کشنده و نابودکننده روبرو شد. حذف مسعود رجوی از دستگاه مجاهدین خلق درست مانند حذف خدا از دین می باشد چرا که رهبر فرقه در فرقه ها دقیقاً به جای خدا می نشیند و اعضا و پیروان همان تنظیم رابطه ای که با خدا می کنند را با او می نمایند. به همین دلیل لازم است هراز گاهی مسعود رجوی پیام هایی صرفاً برای مصرف داخل تشکیلات بدهد. این پیام ها هرگز ترجمه نشده و فقط به فارسی در سایت های سازمان منعکس می شوند. برخی نیز فقط برای اعضای سازمان قرائت می گردند.

در شهریور سال 1395 یعنی دو ماه بعد از معرفی صاحب جدید مجاهدین خلق، انتقال به آلبانی که به کندی و به صورت قطره چکانی پیش می رفت یکباره تکمیل گردید و آخرین گروه از اعضای سازمان از اردوگاه لیبرتی در عراق علی رغم مقاومت و مخالفت مسعود رجوی وارد آلبانی شدند. بدین وسیله پروسه عبور از مسعود رجوی کامل گردید.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا