استراتژی سازمان مجاهدین خلق بر ترور استوار شده است

بعضا در برخی مطالب عنوان شده که بین بنیانگذاران سازمان مجاهدین خلق در ابتدای تاسیس و رهبری فعلی تفاوت وجود دارد و میگویند که استراتژی آنان (رهبران قدیمی) متفاوت از مسعود رجوی بود و اگر اکنون آنها بودند مسعود رجوی را تائید نمیکردند و به دامان آمریکا برای رسیدن به قدرت آویزان نمی شدند.

بهتر است نگاهی اجمالی به کارنامه سازمان مجاهدین خلق بیندازیم تا متوجه اصل داستان شویم.

از “محمد حنیف نژاد” بنیانگذار سازمان شروع میکنیم که روی او تمرکز بالایی وجود دارد و اینکه گفته می شود اگر او امروز بود مسعود رجوی را تائید نمیکرد.

بهتر است که بدانیم محمد حنیف نژاد قبل از اینکه اقدام به تاسیس سازمان مجاهدین خلق بکند در “نهضت آزادی” مهندس مهدی بازرگان که یک مسلمان نسبتا میانه رو محسوب می شد فعالیت میکرد. در آن زمان گویا بین مهندس مهدی بازرگان و محمد حنیف نژاد گفتگوها و بحث هایی بالا گرفته بود که ظاهرا حنیف نژاد خواستار اقدام مسلحانه علیه رژیم شاه شده بود و مدعی بود که با سازش و گفتگو و اقدامات مسالمت جویانه رژیم شاه تغییری در سیستم خود نخواهد داد و لذا باید به زور متوسل گشت و با دست بردن به سلاح، شاه را وادار به پذیرش خواسته های مردم نمود.

سران سازمان مجاهدین خلق خود را نماینده بر حق مردم مظلوم میدانستند و مدعی بودند که قشر ضعیف جامعه در ایران روز به روز بیشتر از قبل آسیب می بیند. آنان خود را روشنفکرانی میدانستند که دانسته های آنان را مردم معمولی جامعه نداشتند و به نوعی خود را قیم مردم فرض می کردند .

به هر حال محمد حنیف نژاد، که مطرح می شود اگر در این زمان بود هیچ اتفاق ناگواری بر سر این سازمان نمی آمد آیا طرفدار مبارزه مسلحانه و اعمال خشونت بود یا خیر؟

محمد حنیف نژاد وقتی نتوانست مهندس بازرگان را متقاعد کند که به استراتژی مبارزه مسلحانه روی بیاورد، از نهضت آزادی جدا شد و اقدام به تاسیس سازمان مجاهدین خلق نمود (البته در ابتدا چیزی به این اسم وجود نداشت و به مرور زمان اسم گذاری شد و برایش آرم تهیه گردید).

ترور

محمد حنیف نژاد افرادی را که هم فکر و هم نظر با ایده های خودش بود را پیدا کرده و عضوگیری نمود و تشکل خود را بر اساس اصول تشکیلاتی مائو و مشی چریکی گروه های آمریکای لاتین و با ترکیب اسلام و سوسیالیسم و ناسیونالیسم به عنوان ایدئولوژی براه انداخت. هدف اعلام شده، بدست گرفتن رهبری انقلاب به هر قیمت، خصوصا با توسل به ترور، بود.

اگر کسی با “مشی مبارزه مسلحانه” و دیگر اعتقادات سازمان مخالفت میکرد اساسا درون تشکیلات راه داده نمی شد کما اینکه علیرضا نیک بین رودسری که از بنیانگذاران سازمان بود در همان ابتدای کار کنار گذاشته شد. پس سنگ بنای این تشکل هم عقیده و هم نظر بودن با محمد حنیف نژاد خصوصا در مورد “مبارزه مسلحانه” بود . وقتی هم مبارزه مسلحانه گفته می شود یعنی که تمام اشکال آن از کار با یک کلت و بدست گرفتن کلاشینکف گرفته تا نهایتا بمب گذاری وعملیات انتحاری (احمد رضایی) مد نظر است.

حالا با این توضیحات اگر به کارنامه سازمان مجاهدین خلق از ابتدا تا همین امروز نگاه کنید بجز دست بردن به ترور برای کسب قدرت سیاسی و به دست گرفتن رهبری به هر قیمت هیچ چیز دیگری پیدا نخواهیم کرد. مشی مسلحانه و هر کاری برای کسب قدرت، استراتژی این سازمان بوده و خواهد بود.

در عملیات نظامی سازمان، این استراتژی بصورت غیر متعارف عمل کرده و باعث ریخته شدن خون بی گناهان زیادی در قبل و بعد از انقلاب اسلامی گشته است. بعد از انقلاب اسلامی، ترورهای کور اوایل دهه 60 و سپس همکاری با دشمن متجاوز برای انجام عملیات در داخل کشور و دیگر اقدامات تماما در جهت رسیدن به همان حقی است که حنیف نژاد تعریف کرده است، یعنی به دست گرفتن رهبری انقلاب به هر قیمت.

اکنون که سلاح از دست سازمان مجاهدین خلق گرفته شده و اعضای آن از یک طرف رو به ریزش گذاشته و از طرف دیگر پا به سنین کهولت نهاده اند و از همه مهمتر هزاران کیلومتر از مرزهای ایران دور شده اند، “استراتژی جنگ مسلحانه ” هم در حال رنگ باختن است. اکنون با حذف مسعود رجوی از صحنه سیاسی و بین المللی و تعریفی جدید از کاربری مجاهدین خلق، مسیر جدیدی برای کسب قدرت در پیش گرفته شده است اما خشونت و قدرت طلبی در ماهیت سازمان کنار گذاشته نشده است. این را در ادبیات تبلیغی سازمان و پیام های مسعود رجوی می توان بخوبی مشاهده کرد.

واقعیت موجود اینست که هدف اعلام شده اولیه یعنی کسب قدرت و همچنین دست زدن به هر اقدامی از جمله خشونت و ترور برای رسیدن به این هدف همچنان استراتژی سازمان هست و خواهد بود، اما امروزه تلاش می شود بسته به موقعیت های مکانی و زمانی جلوه دیگری به سازمان داده شود.

میخواهم این نتیجه گیری را بکنم که آدرس را اشتباه نرویم، اساس این سازمان تغییری نکرده است، چرا که بر مبنای اقدام به ترور و خشونت و هر عمل دیگری برای رسیدن به اهداف سیاسی بنا نهاده شده است.

بخشعلی علیزاده

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا