مسوولیت سنگین اروپا در مقابله با تروریسم

در زمان جنگ سرد و هنگامی ‌که رقابت‌های دو ابرقدرت (آمریکا و شوروی سابق) تقریبا تمام نقاط جهان را در آتش جنگ و خشونت فرو برده بود، کارشناسان ژئوپلتیک، اروپا را امن‌ترین سرزمین می‌دانستند.

از هنگام فروپاشی ابرقدرت سابق شرق در آخرین دهه قرن بیستم میلادی و هنگامی که بازیگران عمده عرصه روابط بین‌الملل درصدد ارایه تعاریف جدیدی از نظم جایگزین نظام پیشین دو قطبی جهان برآمدند، به ناگاه اروپای آرام و بدور از خشونت نیز صحنه صف‌آرایی قدرت‌های متخاصم شد.

آتش ویرانگر جنگ‌های داخلی بوسنی و هرزگوین در سال Arial”>‪ ۱۹۹۳میلادی در نهایت به مداخله نیروهای چند ملیتی و استقرار واحدهای نظامی ناتو در حوزه پیشین نفوذ مسکو در قلب اروپا شد. آتشی که شعله‌های مرگ‌آفرین آن بزودی کوزوو و صربستان را نیز در برگرفت و مرکز اروپا را به مدت چند سال در هم نوردید.

لشکرکشی‌های خواستاران نظم نوین جهانی تنها به قاره سبز محدود نشد و خاورمیانه و نقاطی چون افغانستان را نیز به بهانه مقابله با طالبان بنیادگرا و تروریسم در بر گرفت.

مداخله نظامی در خاورمیانه به بهانه رویارویی با خطر تروریسم صورت می‌گرفت، پدیده شومی که به اذعان کارشناسان و محققان مسایل بین‌المللی ریشه در سیاست‌های حمایتی کاخ سفید از بنیادگرایان و تروریستها در منطقه خاورمیانه دارد.

حوادث تروریستی یازدهم سپتامبر سال Arial”>‪ ۲۰۰۱میلادی که به عوامل تروریستی القاعده و سلفی‌های دست پرورده آمریکا و غرب در ایالات متحده نسبت داده شد، صفحه شوم دیگری را در عرصه روابط بین‌الملل گشود که فضای خالی دشمن فرضی را برای کاخ سفید و متحدان آن کاملا پر کرده است.

امروزه جهان غرب که خود را در دومین دهه پیروزی بر امپراتوری شوروی سابق می‌بیند، این دشمن زوال یافته را با خطر تروریسم و دشمنان آزادی و امنیت شهروندان جابجا کرده است.

این پندار و تصور جنجالی که با حوادث خشونت بار و تروریستی القاعده در برخی از مناطق اروپا چون مادرید، لندن و گلاسکو تقویت شده، اروپاییان را بیش از هر زمان دیگری در قالب مقابله با تروریسم و رویارویی با دشمنان امنیت و آسایش شهروندان خود فرو برده است.

اروپاییان از سالهایی نه چندان دور، نام سازمان‌ها و گروه‌هایی را که بنا بر قوانین اروپایی در فعالیت‌های تروریستی مشارکت داشته‌اند در فهرستی گردآوری کرده‌اند که بنابر مقررات اتحادیه اروپا حق هیچگونه فعالیت سیاسی در خاک اروپای متحد را نخواهند داشت.

اروپای زخم خورده از تروریسم به درستی بر ضرورت مقابله با خشونت تاکید می‌کند، چرا که هیچ پندار و استدلال و منطقی نمی‌تواند توجیه‌کننده به خاک و خون کشیدن شهروندان بی‌دفاع یک کشور و سلب آسایش و امنیت از زنان و کودکان و غیر نظامیان باشد.

در شرایطی که مسوولان بلندپایه اروپایی با آهنگی منسجم از ضرورت قاطعیت و یکپارچگی در مقابله با تروریسم سخن می‌گویند، بیش از هرگونه سخن و شعار و ژست سیاسی عمل به چنین شعارهایی می‌تواند نمایانگر جدی بودن عزم آنان در رویارویی با این پدیده شوم باشد.

بنابر قوانین اتحادیه اروپا، مجاهدین به عنوان سازمانی تروریستی و خشونت‌طلب در فهرست گروه‌هایی قرار دارد که قوانین این اتحادیه آنان را به معنای واقعی کلمه، تروریست می‌شناسد.

بر اساس قوانین، فعالیت‌های مجاهدین باید در خاک اروپا ممنوع باشد و این گروه تروریستی اجازه هیچگونه اقدام سیاسی و یا فعالیت اقتصادی را در اتحادیه اروپا نخواهد داشت.

مجاهدین که پیشینه‌ای بس شرم‌آور در توسل به خشونت و هدف قرار دادن غیرنظامیان در ایران و همچنین به عنوان بازوی مسلح رژیم سرنگون شده و منفور بعث در عراق را داشته است، تاکنون به‌طور رسمی مسوولیت صدها عملیات تروریستی را بر عهده گرفته است.

اوج رسوایی مجاهدین در فرانسه تا بدان حد بالا گرفت که به حکم"بروگیه‌یر" قاضی ضد تروریسم این کشور برخی از سرکردگان و کادرهای فعال آن در سال Arial”>‪ ۲۰۰۳میلادی و در عملیات نیروهای امنیتی و پلیس فرانسه دستگیر و روانه بازداشتگاها شدند.

این عملیات در زمان وزارت کشور "نیکلا سارکوزی"رییس جمهوری کنونی فرانسه و با نظارت و دستور مستقیم وی صورت گرفت.

سارکوزی اندکی پس از دستگیری سرکردگان مجاهدین به منظور روشن ساختن افکار عمومی در خصوص ماهیت شوم این گروه در جمع خبرنگاران در پاریس اعلام کرد: این گروه یکی از افراطی‌ترین و زشت‌ترین اشکال تروریسم را نمایندگی می‌کند.

مجاهدین که متحدی نزدیک‌تر از "صدام" رییس جمهوری پیشین عراق و عامل تجاوز به خاک ایران و قتل صدها هزار بی‌گناه را نداشت، پس از سرنگونی بعثی‌ها در عراق و اعدام خفت بار متحد پیشین خود در بغداد، در یکی از سخت‌ترین شرایط حیات نامیمون خود بسر می‌برد.

مجاهدین که فلسفه وجودی خود را بیش از هر زمانی از دست داده‌اند امروزه تنها به یمن حمایتی که اشغالگران آمریکایی از آنان می‌کند، دوام آورده اند.

در چنین شرایطی برپایی تجمع شماری از هواداران این گروه تروریستی در شمال پاریس که یکشنبه گذشته صورت گرفت، به هیچ روی نمی‌تواند در سقوط نهایی و نیستی کامل متحدان صدام خللی ایجاد کند.

بدون تردید اروپا مسوولیتی انکارناپذیر در مقابله با پدیده شوم تروریسم دارد و برقراری امنیت و آرامش شهروندان از وظایف دولت‌های این قاره است، اما شهروندان اروپایی حق دارند از دولت‌های خود عمل به جای وعده و پرهیز از برخوردهای دوگانه را بیش از هر امر دیگری طلب کنند.

ایرنا، هفتم ژوئیه 2007

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا