اصول مورد ادعای شما در مواضع سیاسی تان کدام است؟

یکی از قلم به مزدان فرقه رجوی، نتایج یک نظرسنجی را بهانه ای قرار داده تا به سیاق سابق فقط فرقه رجوی را محق و مطلع جلوه دهد و مردم و دیگر جریانات داخل ایران را به نوعی تحمیق کند.

ظاهراً نتایج این نظرسنجی مذکور، حکایت از عدم وجود پایگاه اجتماعی برای مجاهدین خلق داشته است که البته مشخص است چنین نتیجه ای اصلا به مذاق فرقه خوش نیاید. به این ترتیب این عامل فرقه سعی کرده با فلسفه بافی های بی پایه و اساس به زعم خود، یک “آسیب شناسی فقدان اصول در مواضع سیاسی” انجام دهد و دلیل نتایج اینگونه نظرسنجی ها را ضعف در تمیز حقایق از جانب گروه های مطرح داخل کشور عنوان کند. یعنی طوری مطرح کرده که انگار اقدامات تفرقه افکنانه حکومت ایران، گروه های مطرح چپ و ملی گرای وقت در دام حکومت افتاده و حاضر به انجام مناظره های تلویزیونی شدند که به معنای فقدان اصول در مواضع سیاسی آنان بود و اگر اصول حاکم بر تفکرات مالیخولیایی رجوی ها را میپذیرفته و در این مناظره ها شرکت نمیکردند، وحدت مردم بیشتر تامین میشد؟!

بطور ساده تر اینکه، تمام کشتارها و اقدامات ضد خلقی مجاهدین  خلق را نادیده گرفته و عدم وجود پایگاه اجتماعی اش را بر گردن دیگر گروه های سیاسی انداخته است.

من شخصا تمام آن مناظره های تلویزیونی را دیده، ضبط نموده و بارها گوش دادم و بدین نتیجه رسیدم که تعامل افکار بین جریان های سیاسی مختلف کشور- پوزیسیون و اپوزیسیون- ونمایش این تعامل برای مردم چه آثار گرانقدری از لحاظ فهم و درک اوضاع از طرف مردم دارد و چه کمکی به مردم میکند که مواضع طرف های درگیر در قضیه را فهمیده و بسته به موقعیت خود، به تحلیل سود و زیان نظریات هر یک از مناظره کنندگان بپردازند و مهمتر اینکه بدانند میتوان با داشتن مواضع متفاوت در کنار همدیگر نشست و به تربیت سیاسی جامعه کمک کرد.

موضوع قابل توجه در این مناظره ها که فکر میکنم در اواخر بهار 60 بود، عدم حضور مسعود رجوی یا نماینده ای از طرف او به بهانه اینکه از امنیت جانی برخوردار نیستند، بود!

حال آنکه متخصصین امر معتقدند که رجوی از ترس نداشتن توان پاسخگویی به سئوالات سختی که دراین جلسات نفس گیر مطرح میشد، دراین مناظره ها شرکت نکرد! به وضوح تمام بیاد دارم که تقریبا تمام مغازه هایی که تلویزیون داشتند و مخصوصا قهوه خانه ها، محل تجمع وسیع مردمی بود که با دقت تمام این مناظره ها را میدیدند.

این ایام محدود که با ترورهای بعد از 30 خرداد 1360 مجاهدین خلق پایان یافت، بزرگترین دل مشغولی اکثریت مردم با سواد ایران از لحاظ گفتگو در مورد بحث های مربوط به این مناظره ها بود.

وقتی این مناظره ها این چنین با اهمیت و مورد استقبال مردم بود، چرا باید آنرا توطئه حکومت برای ایجاد چند دستگی در بین مردم دانست؟

اگر آرا و سلایق مختلف بین مردم وجود نداشته باشد، اساسا چیزی برای بحث و گفتگو – و در سطح وسیع آن مناظره – وجود نخواهد داشت و برگزاری مناظره بمعنی پذیرش افکار و عقاید و خط مشی های گوناگون است که هنوز نیز چنین میباشد و مسلما در آینده نیز.
اما رجوی که فرقه بغایت بیمار و خود بینی است، افکار مالیخولیایی خود را بعنوان تنها افکاری که باید در سطح جامعه وجود داشته باشد، قبول دارد و به نقد کشیده شدن چنین افکار ارتجاعی را برعلیه مردم قلمداد میکند. یعنی اینکه خودش را که ثابت کرده ضد مردمی است، بجای مردم مینشاند و از اینجهت است که قافله اش دور خود پیچیده و ره بجایی نمیبرد!

رضا اکبری نسب

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا