آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت

بعد از عملیات پلیسی امنیتی دولت آلبانی و بازرسی از کمپ اشرف 3 به دستور قضایی قطعا روابط دولتمردان آن کشور با مجاهدین خلق دچار تغییرات اساسی و کیفی خواهد بود .

تا قبل از این عملیات همگان بر این باور بودند که مجاهدین و دولت آلبانی روابط روشن و بی ملاحظه ای با یکدیگر دارند و دولت مردان آلبانیایی حسابی هوای میهمانان خود را دارند و از هیچ اقدامی در حمایت از آنان کوتاهی نمیکنند، ولی با انجام عملیات پلیسی بر روی اردوگاه اشرف 3 به ناگهان این فرضیه دچار تردید شده است که دیگر نمی تواند به عقب برگردد .

البته ناگفته نماند که بودند و هستند کسانیکه در سیستم سیاسی و اجتماعی آلبانی (مقامات سابق و بعضا در راس امور) از حضور مجاهدین خلق منافعی را دارا می باشند و طبیعتاً منافع اینگونه افراد از هر گونه تنش بین دولت و سازمان مجاهدین دچار تزلزل می شود .

در این عملیات هدف پلیس بازرسی از اردوگاه اشرف بود، وطبق اعلام پلیس آلبانی، این مسئله از قبل به رهبران سازمان اطلاع رسانی شده بوده است. حتی موقع حضور در جلوی کمپ نماینده سازمان نیز در کنار پلیس حضور داشته است ولی به عمد نگهبانان اشرف 3 و سپس اغلب ساکنین اردوگاه مانع از ورود پلیس شده و کار به درگیری منجر می شود. (همانند کارهایی که در اشرف واقع در عراق انجام میدادند) !

” آن سبو بشکست و آن پیمانه بریخت “

و درست از همین نقطه بود که تمامی روابط و مناسبات دولت آلبانی و مجاهدین رنگ عوض کرده و نقطه پایانی به مناسبات قبلی گذاشته شد، لذا بعد از عملیات پلیس و درگیری بین ساکنین اشرف و پلیس یک مناسبات دیگری بین دولت آلبانی و رهبران مجاهدین شروع شده است که بیشتر شبیه مناسبات داغون یک مستاجر و صاحبخانه اش می باشد که مطمئنا چنگی به دل نخواهد زد.

هر کدام از طرفین تلاش کرده و میکنند تا دیگری را به نقض حقوق اولیه متهم کرده و از خود دفاع کنند، ولی قدر مسلم اینکه حق با پلیس بود زیرا حکم قضایی داشتند و رهبران سازمان نه تنها در مقابل پلیس بلکه در مقابل حکم قضایی هم ایستادگی کردند که خشم افکار عمومی آلبانی را هم برانگیخت! زیرا شهروندان از خود سوال میکنند که اینها (مجاهدین خلق) چه کسانی هستند که در مقابل پلیس که حافظ امنیت کشور ما است ایستادگی کرده و با پلیس دست به یقه می شوند؟!

یعنی اینکه نه تنها روابط بین مجاهدین و دولت مردان آلبانیایی بهم ریخته است بلکه مردم آلبانی نیز دچار شوک شده اند و تصوراتشان تغییر می یابد و اگر تا به حال به چشم نیروهای در تبعید به مجاهدین نگاه می کردند حال به این نتیجه خواهند رسید که عملکرد آنان بیشتر به یک تروریست میخورد تا نیروهای وطن پرست و در تبعید !

به هر حال هرگز و هیچگاه آن روابط سابق بین دولتمردان آلبانیایی و رهبران مجاهدین خلق به مانند گذشته نخواهد بود ، زیرا نه تنها درگیری بین آنان مناسبات را مخدوش و کدر نموده است بلکه اعتماد کاذبی که مجاهدین از خود در اذهان دولتمردان آلبانیایی بوجود آورده بودند نیز همچون حبابی ترکید و به نقطه اول یعنی به شش سال قبل برگشت که کمتر شناختی بین آنان وجود داشت ، با این تفاوت که اکنون همدیگر را می شناسند. تازه آلبانیایی ها فهمیده اند که با چه موجوداتی طرف هستند.

دولتمردان آلبانیایی اعتراف کردند که مجاهدین خلق پا را از حدود خود فراتر گذاشته و به انجام عملیات های سایبری از داخل اردوگاه اشرف پرداخته اند، امری که موجب خشم آنان شده است. زیرا مجاهدین خواسته یا ناخواسته در حال ضربه زدن به تمامیت کشور آلبانی هستند و باید متوقف بشوند .

آمریکا هم که در حمایت از دولت آلبانی بیانیه رسمی صادر کرده و از دولت آلبانی در حمله به اشرف حمایت کرد، چیزی که خود دست کمی از یک حمله بزرگ نداشت و به نظر بنده این حمایت آمریکا از دولت آلبانی از حمله  پلیس آلبانی برای رهبران مجاهدین غافلگیر کننده تر بود . در ابعاد سیاسی بخواهیم آنرا بررسی کنیم باید گفت که موضعگیری آمریکا مانند یک صدا خفه کن عمل کرد و جلوی هیاهوهای بعدی مجاهدین در کشورهای دیگر را گرفت ، کما اینکه اکنون نگاه کنید دیگر هیچ تجمعی در کشورهای دیگر ندارند و در اخبارشان هم دیگر به آنصورت به قضیه حمله پلیس آلبانی نمی پردازند زیرا دندان اعتراضشان را آمریکا کشید !

و نتیجه اینکه مجاهدین از هر طرف ضربه خوردند و شرایط برایشان تغییر کرده است و آن سبو بشکست و آن پیمانه بریخت.

بخشعلی علیزاده

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا