
تاریخچه سازمان به ما می گوید بی دلیل نبود رجوی در سال 1365 از پاریس به عراق رفت، برای روشن شدن این موضوع کمی به عقب بر می گردم.
شروع آشنایی سازمان مجاهدین خلق با رژیم بعث به سال 1348 بر می گردد. در دبی تعدادی از اعضای سازمان را پلیس دستگیر می کند و با یک هواپیما می خواستند زندانیان را به ایران برگردانند که سازمان با پیچیدگی خاص در همان هواپیما نفوذ می کند در نتیجه هواپیمای مربوطه را ربایش کرده و در بغداد فرود می آورد، اولین ارتباط سازمان از اینجا آغاز گردید، جلوتر که آمدیم در دهه 50 این ارتباط بیشتر شد. بعد از پیروزی انقلاب احیای این روابط در دستور کار قرار می گیرد و در دهه 60 به اوج خود می رسد.
واقعیت این است رجوی قبل از سفرش به پاریس دو بار به صورت مخفیانه به پاریس سفر داشته و در آن سفر از طریق مقامات فرانسوی با مقامات عراقی ارتباط می گیرد و طی یک هماهنگی قرار گذاشته بودند که بعثی ها از خارج و سازمان مجاهدین هم از داخل علیه انقلاب نو پای مردم ایران عمل کنند.
اما وقتی رجوی با بنی صدر در سال 60 از ایران فرار کرده و به پاریس پناه برد، رجوی شورای به اصطلاح مقاومت ملی ایران را تشکیل داد. خودش در جایگاه رئیس شورا و بنی صدر هم به عنوان رئیس جمهور همان شورای دست ساز انتخاب شد. در اسفند سال 1361 رجوی در پاریس با طارق عزیز معاون نخست وزیر بعث عراق به طور رسمی ملاقات کرد که این خبر در مطبوعات انعکاس وسیعی هم داشت در واقع پیوند عمیقی با رژیم بعث ایجاد کرد و در این ملاقات طرفین راه را برای حضور همه جانبه سازمان مجاهدین در عراق هموار کردند تا جائی که در سالهای بعد سطح این همکاریها به بالاترین درجه خود رسید.
خوش خدمتی رجوی به رژیم بعث صدام در طول هشت سال جنگ ایران با عراق بر کسی پوشیده نیست. در عملیات موسوم به فروغ جاویدان خودش را تام و تمام نشان داد. سازمان مجاهدین در ابتدای شروع جنگ برای فریبکاری و به بهانه جنگ سعی نمود خودش را با انقلاب ایران هماهنگ نشان دهد و ضمن همدردی با مردم، صدام را متجاوز نامید اما در تحلیل های درون گروهی خود از جنگ به عنوان فرصتی یاد می کردند تا به دولت نو پای ایران فشار بیاورند تا زمینه برای تحقق اهداف آنان فراهم گردد.
کمک های رجوی به صدام را به صورت محوری اشاره می کنم: ترور شخصیت های سیاسی و نظامی موثر در ایران، بمب گذاری دفتر مرکزی حزب جمهوری و شهادت ده ها نفر از شخصیت های سیاسی، در شهریور سال 1360 بمب گذاری در دفتر نخست وزیری که به شهادت رئیس جمهور رجائی و نخست وزیر باهنر ختم گردید، در ادامه چه در جبهه و چه در پشت جبهه ها ترور تعدادی از فرماندهان نظامی را می توان اشاره کرد .
خیانت های دیگر رجوی، جاسوسی برای صدام و ارائه اخبار و اطلاعات درباره مراکز مهم نظامی و صنعتی ایران، تبلیغات منفی بر علیه حکومت ایران در سطح جهانی، برای ضربه زدن به وجهه بین المللی نظام ایران، کمک به ارتش عراق در شنود بی سیمی، عملیات نظامی علیه سربازان و رزمندگان ایران با همکاری و پشتیبانی لجستیکی ارتش عراق، خلاصه اسناد و شواهد نشان می دهد بی جهت نبود صدام سازمان را در خاک خودش میزبانی می کرد و مهمانی مجاهدین هم در عراق محصول آشنایی چند ماه و چند سال نبود بلکه این همکاری و هماهنگی ریشه های تاریخی داشته که نهایتاً منجر به خیانت عریان سازمان علیه ملت خود در طول هشت سال جنگ شده است. البته در نهایت رفتن رجوی به عراق به سوختن تاریخی سازمان انجامید و برای همه روشن شد که رجوی در همکاری با دشمن به مردم ایران خیانت کرده است.
محمد رضا گلی