موساد و مجاهدین خلق شریکان کمپین کشتار

دو مطلب جداگانه مرا متقاعد کرده است که احتمالاً موساد و گروه مخالف ایرانی، مجاهدین خلق در کار قلع و قمح دانشمندان هسته ای ایران هستند. یوسی ملمان، روزنامه نگار اسرائیلی در نشریه هاآرتض نوشته است که موساد در قتل دو دانشمند ایرانی (در هفته گذشته) دست داشته است و همچنین برنامه دارد که دو محقق رده بالای هسته ای دیگر را نیز مورد سوء قصد قرار دهد. امروز بعد از ظهر نیز، یک کارشناس محترم ایرانی امریکایی نیز به من گفت که مطمئن است که مجاهدین خلق پشت این سوء قصدهای اخیر بوده اند.
چه می تواند از این کامل تر باشد که اسرائیل مهارت ساخت بمب و سیستم الکترونیک ردیابی را فراهم کند و مجاهدین هم بازوی داخلی و لجستیکی و عاملان قتل را برای چنیـن برنامه هایی فراهم کنند؟ در نظر داشته باشید که این برنامه ریزی ها دست کم به سال 2007 برمی گردد یعنی هنگامی که نخستین دانشمند هسته ای ایران به قتل رسید. سال گذشته نیز دومین نفر ترور شد. مقامات ایرانی اساساً اسرائیل و امریکا را برای این حرکات تروریستی مورد سرزنش قرار می دهند… اسرائیل به ایران حمله می کند بدون این که هیچ رد مستقیم از خود به جا بگذارد. مجاهدین خلق هم از این طریق برای خود افتخار گذشتن از سپر جمهوری اسلامی را رقم می زند، جمهوری اسلامی ای که شدیداً مورد تنفر آن هاست (که البته این احساس کاملاً متقابل است)…
چنین روابط خوبی میان این دو طرف چیز تازه ای نیست. گرث پرتر نویسنده ی سایت Anti –war.com اشاره می کند که ادعاهای دولت بوش در سال 2004 دربــــاره « اسناد لب تاپ » ایران که هدف ساخت سلاح هسته ای را اثبات می کرد، ظاهراً توسط مجاهدین خلق برای امریکایی ها فراهم شده بوده است و البته شکی نیست که این اطلاعات توسط یک منبع ایرانی داخلی به دست آمده باشند.
اما یک تحلیل گر CIA به صورت دیگری به موضوع نگاه می کند:
لنیزر کارمند واشنگتن پست در گزارش خود در فوریه 2006 درباره « اسناد لب تاپ » گفت که تحلیل گران سیا اساساً معتقد هستند که یک کشور سومی، مانند اسرائیل، این شواهد را ساخته است.»
… شهریار آهی، مشاور رهبر سلطنت طلبان رضا پهلوی، به روزنامه نگار نیویورکر، کانی بروک گفت که این اطلاعات دقیق درباره نطنز را مجاهدین نیافته اند بلکه « یک کشـور دوست » به آن ها داده است. در 16 مارس 2006 بروک در نیویورکر نوشت: » وقتی که پرسیدم آیا این کشور دوست اسرائیل است، آهی لبخند زد و گفت: این کشور دوست نمی خواسته بطور عمومی منبع این اطلاعات باشد. اگر این کشور دوست اطلاعات را آشکارا به امریکا بدهد، طور دیگری با مسئله برخورد خواهد شد. بنابراین چه بهتر که از یک گروه اپوزیسیون سر بزند.»
بنابر مقاله بروک، اسرائیل از اواخر دهه 90 روابط خود با مجاهدین را حفظ کرده است، از جمله کمک های خود به سازمان را ادامه می دهد تا شبکه خود از پاریس تا ایران را گسترش دهد. یک دیپلمات اسرائیلی تائید کرد که اسرائیل مجاهدین را « مفید» یافته است… در همان مقاله پرتر عنوان می کند که روابط محبت آمیز میان مجاهدین و نو محافظه کاران دولت بوش شبیه موساد بود که گروه ایرانی را وسیله مناسبی برای پیشبرد اهداف سیاسی خود در برابر ایران می دیدند.
در همین اوایل ماه نوامبر نیز پرتر در مقاله ای در Truthout، این روابط میان مجاهدین و اسرائیلی ها را عمیق تر به تصویر می کشد:
شورای ملی مقاومت، شاخه سیاسی مجاهدین خلق به دلیل افشای تسهیلات هسته ای ایران در نطنز توسط رسانه ها اعتباری یافت. با این وجود، بعدها آژانس بین المللی انرژی اتمی و منابع مخالف ایران و اسرائیل، همه گفتند که شورای ملی مقاومت این اطلاعات را دربـــاره سایت های ایرانی از موساد گرفته بود.
یک مقام آژانس به سیمورهرش گفت که اسرائیلی ها پشت افشاگری ها درباره سایت ها بودند و دو روزنامه نگار در اشپیگل نیز همین را گزارش کردند. همچنین یک مشاور گروه سلطنت طلبان ایرانی نیز همین را تائید کرد. آن موضوع تنها مورد روابط اسرائیل و مجاهدین نبود بلکه بخشی از یک سلسله روابط گسترده میان مجاهدین و اسرائیل است که به قصد تحت تأثیر قرار دادن CIA و IAEA انجام گرفت. روزنامه نگاران و نویسندگان اسرائیلی، یوسی ملمان و جاوادان فر که ادعا می کنند منابع خوبی در موساد دارند در کتابی در سال 2007 نوشتند که سرویس جاسوسی اسرائیل اطلاعات را از طریق اپوزیسیون های ایرانی به ویژه شورای ملی مقاومت « شستشو » دارند و به آژانس رساندند.
اگر حدس من درست باشد، این کشتارهای اخیر نشان می دهد که روابط میان مجاهدین خلق و موساد روبه گسترش است. اسرائیل، اکنون به جای راضی کردن خود به دادن اطلاعات تقلبی به امریکا به امید آن که امریکا حمله نظامی علیه ایران به راه بیندازد، از مجاهدین برای از بین بردن اهداف با ارزشش در ایران بهره می برد.
آنچه درباره این ازدواج مصلحتی طعنه آمیز است، این است که مجاهدین در اغلب موارد کسانی که آن ها را به وجود آورده اند، مفتضحانه شکست می دهند. شکی نیست که اگر مجاهدین خلق رژیم ایران را سرنگون کند، اسرائیل خوشحال خواهد شد. اما آیا دیکتاتوری مجاهدین با اسرائیلی ها مهربان تر از رژیم کنونی ایران خواهد بود؟ در واقع فکر آن که مجاهدین هرگز بتوانند در ایران به قدرت برسند مضحک به نظر می رسد و کسانی که چنین عقیده ای را مطرح می کنند احتمالاً در جهان رؤیا (یا کابوس) زندگی می کنند. اما اگر خدای نکرده چنین روزی برسد، جوی های خون را در خیابان های تهران شاهد خواهیم بود و آشوب ها سال ها ادامه خواهد یافت. شاید این دقیقاً همان چیزی باشد که موساد در آرزویش به سر می برد. و آیا موساد فکر می کند که یک رژیم مجاهدین خلقی به دنبال سلاح هسته ای نخواهد بود؟
ریچارد سیلورشتاین
ترجمه انجمن نجات Mossad and Mujahadeen e-Khalq, Partners in Assassination Campaign

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا