تلخ ترین روز زندگی ام
در بهار سال ۹۱ پنجمین سری انتقالی ها افراد مقر ما بود که باید از اشرف به لیبرتی می آمدیم. در آن ایام خانواده ها برای آخرین وداع همۀ اطراف نرده های اشرف حضور پیدا می کردند و خیلی هم شلوغ بود. روزی که باید بعد از ظهر آن روز حرکت می کردیم اول صبح […]
بیاد قربانیان نوروز خونین ۶۷
آرام آرام سال 66 را پشت سر می گذاشتم از پشت حصارها و سیاج های سر بفلک کشیده که سالیان بین ما و دنیای آزاد فاصله انداخته بود به استقبال سال نو و نوروزی دیگر در اسارت می رفتیم. اگر چه در طی این سالیان اسارت هیچگاه طعم شیرین نوروز را نچشیدیم و همواره حسرت […]
ایام نوروز در فرقه رجوی چگونه بر ما می گذشت
جشن نوروز همیشه نزد ما ایرانیان از اهمیت زیادی برخوردار بوده و در این ایام با هر شرایطی مردم ایران سعی کردند دل وجسم خود را شاد و از دشمنی و کدورت های بوجود آمده در طول سال پاک کنند. اما درفرقه مجاهدین ضد خلق که به اصطلاح خودرا یک سازمان انقلابی، مردمی و پیشرو […]
کابوس تلخ تحویل سال ۸۰
هر سال هنگام تحویل سال در کنار خانواده و جمع فامیل بهترین لحظه ای است که هر ایرانی آنرا همیشه به خاطر میسپارد و از آن به عنوان خاطره خوب یاد میکند. تحویل سال 80 در سازمان مجاهدین از بدترین سالهای دوران زندگی من بود که هیچ موقع از ذهنم پاک نمیشود و نمیتوانم آنرا […]
داستان بیگاری من در اولین نوروز در فرقه رجوی
در همان ساعت اول ورودم به قسمت پذیرش سازمان از من سوال شد که چه تخصصی داری؟ رفته رفته روزهای عید 73 از راه میرسید و مسئولین سازمان اعضا را برای مراسم عید آماده میکردند. مسئولین سازمان از عید این سنت قدیمی ما ایرانیان هم مانند دیگر مناسبت ها استفاده ابزاری می کردند. آنها در […]
فرقه رجوی و سوء استفاده از مراسم سنتی چهارشنبه سوری
در قرارگاه اشرف چند روز قبل از چهارشنبه سوری فرماندهان قرارگاه، اعضاء را برای برای جمع کردن چوب و هیزم و لاستیک خراب و راه اندازی مراسم چهارشنبه سوری در گوشه ای که زمین فوتبال بود مجبور میکردند و مدت 2 الی 3 روز این کار از نفرات وقت میگرفت. سپس در کل زمین فوتبال […]
ورود به اردوگاههای کار اجباری رجوی
در قسمت اول خواندیم که چگونه این دوست جداشده به دنبال کار به ترکیه می رود و با فردی به اسم”علی آبی” آشنا می شود! در ادامه می خوانیم: “علی آبی” گفت: نگران هزینه نباش، هموطنانی داریم که کمک می کنند کار تو درست شود و هزینه ای نباید پرداخت کنی! فقط 3 ماه باید […]
آموزش آدم فروشی در تشکیلات فرو پاشیده فرقه رجوی
ریل آموزش از بدو ورود به فرقه شروع میشه بخصوص آدم فروشی از اونجایی که رجوی ملعون خودش به وطن فروشی خودش افتخار هم می کرد خیال میکنه که همه باید فروشنده باشند. دقیق یادمه توی بغداد که بودیم تازه چند روز بود که رسیده بودم توی یکی از طبقه ها، بوی الکل به مشامم […]
از رویای فرار تا فرار رویایی از زندان قرارگاه اشرف
ضربان قلبم تند شده بود. در آن لحظات دلهره انگیز با خود می گفتم: زهرا تو هرگز نباید به جهنم رجوی، (قرارگاه اشرف بازگردی!. زهرا، یا امروز پیروز می شوی و فرار می کنی یا کشته می شوی و هرگز زنده به قرارگاه باز نمی گردی! در غیر اینصورت زندگی و یا مرگ تحمیلی با […]
برای اولین بار تبلیغات دروغ مجاهدین را درک کردم
زمانی که از فرقه رجوی جدا شدم به نزد آمریکاییها رفتم و حدودا یک سالی مهمان آمریکایی ها بودم بعد از دیدار با صلیب سرخ، بهمن ماه سال 1383 با تعدادی از دوستان جدا شده وارد ایران شدیم. زمانی که هواپیمای ما اماده فرود در فرودگاه مهر آباد بود به جهت تبلیغات منفی فرقه رجوی […]
ترس روزافزون رجوی ها از تلاش خانواده ها برای رهایی عزیزانشان
در سال 1380 و در جریان نشست های بسیار وحشتناکِ موسوم به «طعمه» رجوی شخصا جلسات محاکمه تعدادی از کسانی که خواهان جدایی شده بودند را برگزار نمود. او از اینکار چند هدف داشت. اولاً قصد داشت اینطور جلوه دهد که نفرات خواهان جدایی از فرقه تعدادشان کم است. دوماً میخواست با محاکمه این افراد […]
فرقه رجوی و حمله موشکی ۲۱ بهمن
همه نفراتی که در لیبرتی بودند خوب بیاد دارند که این مقر چون برای نیروهای آمریکایی ساخته شده بود دارای استحکامات خوبی بود و همه بنگال ها (کانکس ها) بطور مجزا دارای امکاناتی بودند که در مقابل حمله خمپاره و موشک در امان بودند. اما به یمن تشنه به خون بودن این فرقه، مسعود رجوی […]