خاطرات غلامرضا شکری از زندان سازمان مجاهدین خلق – روزهای سیاه – قسمت سوم
در قسمت دوم تا جایی رفتیم که بعد از کلی گردش با ماشین که مشخص بود از زندانهای شاه یاد گرفته بودن بلاخره من را از ماشین پیاده کردند و تحویل دو شکنجه گر دادند. یکی مجید عالمیان و مختار جنت زاده که دو شکنجه گر و سلاخ بودند. وقتی تحویل این دو داده شدم […]
نقش مجاهدین در شکنجه روانی اسرای جنگ ایران و عراق
آقای حسین خورشیدی از آزادگان جنگ ایران و عراق در بیان خاطرات خود می گوید: مجاهدین در نامه های اسرا دست می بردند. مجاهدین با اخبار دروغ در مورد خانواده ی اسرا و ایران سعی داشتند امید به بازگشت را در دل آنها از بین ببرند. برای دانلود اینجا را کلیک کنید.
خاطرات رحمان محمدیان از اسارت در زندان های صدام حسین و رجوی ـ قسمت هشتم
شکست کامل حمله ارتش عراق در محورفکه -عین خوش گفتم که دم صبح و در اولین روشنایی ما به دورازه شهر شوش رسیدیم و نسبت برنامه توجیه نسبی شدیم و حالا آماده می شدیم که وارد درگیری شویم. قسمت هفتم از خاطرات عبدالرحمان محمدیان به ما نیم ساعت وقت داده شد که صبحانه خورده و […]
سرگذشت تلخ یکی از نوجوانانی که نمی خواست در اشرف بماند
بنام خداوندی که از شاهرگ گردن به انسانها نزدیکتر است. پس هیچ چیز از او پنهان نخواهد ماند . در حال خواندن مقاله ای از سایت روشنگر نجات بودم که متوجه اسمی شدم که خیلی برایم آشنا بود، “یاسراکبری نسب.” خداوند ببخشایدش، اینها تعدادی بچه های کم سن و سال بودند که در خارج پیش […]
اولین کسی که جلو مجاهدین را در عملیات مرصاد گرفت خود مردم بودند
به گزارش ایسنا، سپهبد شهید علی صیاد شیرازی پیرامون دفع تجاوز ستون زرهی مجاهدین در جریان عملیات «مرصاد» روایت میکند: مجاهدین میخواستند به طرف کرمانشاه بیایند اما مردم از اسلام آباد تا کرمانشاه با هر وسیلهای که داشتند -از تراکتور و ماشین- آمده بودند در جاده و راه را بند آورده بودند. اولین کسی که […]
طلوع و غروب یک زندگی – قسمت بیستم
رجوی با موفقیت توانسته بود که اعضای سازمان از بالا تا پائین را به طلاق همسرانشان وادار کند. خیلی ها فکر می کردند شاید این کار موقتی باشد و پس از گذشت مدت زمان کوتاه دوباره خواهند توانست به زندگی مشترک با همسرانشان هرچند محدود باز گردند. ولی همه اینها خیال باطلی بود که ناشی […]
گناه مهدی این بود که انقلاب من در آوردی مریم رجوی را قبول نداشت
دوستان ما در مازندران مقاله ای در رابطه با مهدی افتخاری یا همان فرمانده فتح الله نوشته بودند که در سایت درج شده بود. خاطره ای از مهدی افتخاری به ذهنم زد لازم دیدم آن را بیان کنم . سرنوشت مهدی افتخاری؛ نمونه ای ملموس برای شناخت مناسبات فرقه ای مجاهدین زمانی که در پادگان […]
قبری که مسعود رجوی برای اعضای فرقه تدارک دیده بود
تشکیلات رجوی را با هیچ تشکیلات و گروهی نمی توان مقایسه کرد به این خاطر که تشکیلات شان دارای قواعد و ضوابطی منحصر به خودشان است! اگر از قرارگاه اشرف در عراق بگویم آنجا مانند یک پادگان بزرگ با وسعت 6 در 6 کیلومتر بود. در داخل این قرارگاه مقرات مختلفی وجود داشت. مقر ما […]
فشار مضاعف بر زنان عضو فرقه مجاهدین
چندین سالی که در فرقه رجوی بودم به دلایلی وارد یگانهای رزمی نمی شدم. قبلا در خاطراتم گفتم که در ارکان کار می کردم . ارکان جای خوبی برای من بود . در آن زمان زنها در آشپزخانه و همین طور در تدارکات کار می کردند . مواردی از نقض حقوق زنان را به عینه […]
رجوی : پخش فیلم سینمایی یعنی دنیاطلبی
در پادگان اشرف هفته ای یک بار، شب های جمعه یک فیلم سینمایی پخش می شد. آن هم چه فیلمی اگر پخش نمی کردند راحتتر بودیم! سر و ته فیلم را قبل از پخش در مقر می زدند. آنقدر فیلم را سانسور می کردند که فیلم از محتوا می افتاد. هر چه به فیلم نگاه […]
اگر یک بار دیگر با بهروز قربانی روبرو شویم
سایت انجمن نجات را رصد می کردیم. عکس بهروز قربانی همراه با خانواده خود را در سایت مشاهده کردیم. لازم دیدیم این فریبکار فرقه رجوی را افشا کنیم . زمانی که به ترکیه برای کار رفته بودیم و در ترکیه مشغول کار بودیم چند نفری سراغ ما آمدند و به ما گفتند که ما در […]
دلنوشته : زنی بودم که بی آنکه بدانم و بخواهم اسیر فرقه مجاهدین شدم
توضیحات: دل نوشته ای که ذیلا آورده می شود مربوط به زنی است که به دلایل شخصی نخواسته نامش در اینجا آورده شود. وی چندین سال از عمر و جوانی خود را همچون سایر اعضای جدای شده در فرقه رجوی سپری کرد. او می گوید: در طول اسارت در فرقه رجوی ، همسرش را از […]