یکشنبه, ۱۶ آذر , ۱۴۰۴
پسرم سالهاست چشم انتظار آمدنت هستم 16 آذر 1404
نامه صدیقه نجفی به فرزندش محمد جعفر نجفی در کمپ آلبانی

پسرم سالهاست چشم انتظار آمدنت هستم

محمد جعفر فرزندم سلام خوبی پسرم حالت خوب است. چرا با مادرت تماس نمی گیری در کجای دنیا قرار گرفته ای که نمی توانی با مادرت تماس بگیری و حال مادرت را جویا شوی؟ پسرم چرا ارتباطت را با خانواده قطع کردی به چه دلیل؟ چندین سال است شما را ندیدم. برای یک مادر خیلی […]

علی جان یک دنیای واقعی منتظر توست 16 آذر 1404
نامه زهرا قلیزاده به برادرش علی قلیزاده

علی جان یک دنیای واقعی منتظر توست

سلام داداشی خوبم سلامتی الحمدالله امروز صبح که پدر رو دیدم چشمانش دنبال عکست روی میز تلویزیون بود و صدات میزد. یه نفس عمیق کشید و گفت: علی من خودش رو پیدا میکنه. می دونه جای واقعیش کجاست پسرم برمیگرده. علی جان من به حرف بابا ایمان دارم . علی این روزها که روز مادر […]

مادری هستم که سال‌هاست چشم‌انتظار دختر دانشجوی خود مانده‌ 16 آذر 1404
به مناسبت روز دانشجو

مادری هستم که سال‌هاست چشم‌انتظار دختر دانشجوی خود مانده‌

با سلام و احترام من، فاطمه محبتی مادر آزاده صبور، مادری هستم که سال‌هاست چشم‌انتظار دختر دانشجوی خود مانده‌؛ دختری که در روزهای حساس جوانی و درس، گرفتار وعده‌ها و فریب‌های سازمان مخوف مجاهدین خلق شد که مسیر زندگی‌اش را از آرامش و آینده‌سازی دور کرد. این تجربه تلخ، امروز مرا بر آن داشت که […]

علی اشرف جان نگران حالت هستیم 12 آذر 1404
پیام خانواده ملکی برای برادرشان علی اشرف

علی اشرف جان نگران حالت هستیم

علی اشرف ملکی از اسرای جنگ ایران و عراق است. او در سال 1359 یعنی 45 سال پیش اسیر نیروهای بعثی شد. او همچون تعداد دیگری از اسرای جنگی، توسط عوامل رجوی فریب خورد و از اردوگاه اسرای جنگی به کمپ اشرف منتقل گردید. در بدو تشکیل انجمن نجات پدر مرحوم ایشان حاج غدیر ملکی […]

برای برادرم رضا بلالی در کمپ آلبانی 12 آذر 1404
مابقی زندگی ات را آزاد زندگی کن

برای برادرم رضا بلالی در کمپ آلبانی

رضا جان سلام صحبتهای شما را گوش کردم و خود شما را در تلویزیون دیدم. زمان چه زود می گذرد. انگار که همین دیروز پیش ما بودی. چقدر چهره ات عوض شده. در صحبتهایت گفتی آن زمان من درجه دار وظیفه بودم ای کاش همان موقع در ارتش می ماندی و برای خودت کاره ای […]

پیام علی اصلانی به برادر اسیرش سیفعلی اصلانی 11 آذر 1404
تمام عیار حمایتت میکنم

پیام علی اصلانی به برادر اسیرش سیفعلی اصلانی

علی آقا اصلانی از خانواده های فعال مرتبط با انجمن نجات در تماس تلفنی با مسئول انجمن نجات گیلان با خبرگیری از آخرین وضعیت اوضاع تشکیلات رجوی در آلبانی پیامی به قرار زیر برای برادر اسیرش سیفعلی اصلانی نوشت و خواستار اطلاع رسانی آن در سایت نجات شد: سلام سیفعلی جان خوبی الحمدالله تقریبا دو […]

علی جان خانواده همیشه عاشق تو هستند 11 آذر 1404
پیام زهرا قلیزاده برای برادرش علی قلیزاده در کمپ مجاهدین

علی جان خانواده همیشه عاشق تو هستند

برادر جان سلام. امیدوارم در صحت و سلامت باشید. پدر و برادران و خواهرانت همه خوبند برایت سلام می رساند. علی جان به والله دلتنگی برایت تمام وجودمان را پر کرده است. یاد خاطرات گذشته و روزهایی که با هم بودیم و شادی‌های ساده‌ای که در کنار هم داشتیم گاهی تنها تسکین قلب ما است. […]

نامه فرج الله بارانی به پسر عمویش علی اصغر بارانی 10 آذر 1404
همگی دلتنگ تو هستیم

نامه فرج الله بارانی به پسر عمویش علی اصغر بارانی

سلام علی اصغر جان پسر عموی عزیزم. من فرج الله هستم شب و روز دعا می کنم هر چه زودتر به آغوش گرم خانواده ات برگردی، علی اصغر عزیزم ما همگی دلتنگ تو هستیم. بی خبری از وضعیت تو ما را آزار می دهد. عزیز دلم خانواده ات همگی رفتند شمال (مازندران) و وضعیت زندگیشان […]

حرف دل داود سادات محسنیان به برادر اسیرش سید جعفر محسنیان 10 آذر 1404
همه جوره حمایتت می کنم

حرف دل داود سادات محسنیان به برادر اسیرش سید جعفر محسنیان

سید طالب جان که بیشتر به این اسم صدات میزدیم خوب و سلامت هستی؟ خدایی خیلی دلم برایت تنگ شده است و خیلی دوست دارم حداقل صدایت را بعد از ۴۰ سال دوری و بیخبری بشنوم. چرا با ما تماس نمی گیری؟ چرا با همسر و فرزندت اجازه نداری تماس بگیری و حال و احوال […]

پیام غلامعلی میرزایی به دوستش نجف کمالی 10 آذر 1404
ماجرای فرار عابدین جانباز را به خاطر داری؟

پیام غلامعلی میرزایی به دوستش نجف کمالی

با سلامی گرم و آرزوی سلامتی برای شما که خاطرات ایام گذشته موجب می شود شما همیشه در ذهن و یاد من آمده و مسرور از دوستی با شما باشم . نجف جان نمیدانم یادت می آید شبی که عابدین جانباز فرار کرد و فرار وی بنام پرش شیر معروف شد و همان شب برای […]

یادداشت کوتاه آمنه یوسفی به محمد تقی یوسفی عضو اسیر رجوی 10 آذر 1404
منتظر خبری از طرف تو هستیم

یادداشت کوتاه آمنه یوسفی به محمد تقی یوسفی عضو اسیر رجوی

سلام برادر عزیزتر از جانم. خوبی سلامتی؟ فدای تو بشم من خواهرت آمنه هستم. عزیز دل خواهر من از سال 96 که از تهران منتقل شدم رشت مرتب برات نامه مینویسم، فیلم میزارم و فعالیت داشته و دارم ولی نمیدونم چرا تو حتی یک بار هم جواب منو ندادی! قربونت برم خواهش میکنم اگه میتونی […]

سخنی با حیدر پیرزادی ساکن در کمپ آلبانی 09 آذر 1404
می دانم نامه ات دیکته شده از سمت سران مجاهدین بوده

سخنی با حیدر پیرزادی ساکن در کمپ آلبانی

با سلام به دوست سابقم حیدر پیرزادی خوبی امیدوارم سالم و تندرست باشی . نمی دانم خبر درگذشت برادرت اسدالله بهت رسیده یا نه، البته که بنای تشکیلات بر این بوده و هست که اعضایش از دنیای بیرون خبری نداشته باشند اما اگر به طریقی خبر درگذشت برادرت را شنیدی من از صمیم قلب بهت […]

blank
blank
blank