پسرم سالهاست چشم انتظار آمدنت هستم
محمد جعفر فرزندم سلام خوبی پسرم حالت خوب است. چرا با مادرت تماس نمی گیری در کجای دنیا قرار گرفته ای که نمی توانی با مادرت تماس بگیری و حال مادرت را جویا شوی؟ پسرم چرا ارتباطت را با خانواده قطع کردی به چه دلیل؟ چندین سال است شما را ندیدم. برای یک مادر خیلی […]
علی جان یک دنیای واقعی منتظر توست
سلام داداشی خوبم سلامتی الحمدالله امروز صبح که پدر رو دیدم چشمانش دنبال عکست روی میز تلویزیون بود و صدات میزد. یه نفس عمیق کشید و گفت: علی من خودش رو پیدا میکنه. می دونه جای واقعیش کجاست پسرم برمیگرده. علی جان من به حرف بابا ایمان دارم . علی این روزها که روز مادر […]
مادری هستم که سالهاست چشمانتظار دختر دانشجوی خود مانده
با سلام و احترام من، فاطمه محبتی مادر آزاده صبور، مادری هستم که سالهاست چشمانتظار دختر دانشجوی خود مانده؛ دختری که در روزهای حساس جوانی و درس، گرفتار وعدهها و فریبهای سازمان مخوف مجاهدین خلق شد که مسیر زندگیاش را از آرامش و آیندهسازی دور کرد. این تجربه تلخ، امروز مرا بر آن داشت که […]
علی اشرف جان نگران حالت هستیم
علی اشرف ملکی از اسرای جنگ ایران و عراق است. او در سال 1359 یعنی 45 سال پیش اسیر نیروهای بعثی شد. او همچون تعداد دیگری از اسرای جنگی، توسط عوامل رجوی فریب خورد و از اردوگاه اسرای جنگی به کمپ اشرف منتقل گردید. در بدو تشکیل انجمن نجات پدر مرحوم ایشان حاج غدیر ملکی […]
برای برادرم رضا بلالی در کمپ آلبانی
رضا جان سلام صحبتهای شما را گوش کردم و خود شما را در تلویزیون دیدم. زمان چه زود می گذرد. انگار که همین دیروز پیش ما بودی. چقدر چهره ات عوض شده. در صحبتهایت گفتی آن زمان من درجه دار وظیفه بودم ای کاش همان موقع در ارتش می ماندی و برای خودت کاره ای […]
پیام علی اصلانی به برادر اسیرش سیفعلی اصلانی
علی آقا اصلانی از خانواده های فعال مرتبط با انجمن نجات در تماس تلفنی با مسئول انجمن نجات گیلان با خبرگیری از آخرین وضعیت اوضاع تشکیلات رجوی در آلبانی پیامی به قرار زیر برای برادر اسیرش سیفعلی اصلانی نوشت و خواستار اطلاع رسانی آن در سایت نجات شد: سلام سیفعلی جان خوبی الحمدالله تقریبا دو […]
علی جان خانواده همیشه عاشق تو هستند
برادر جان سلام. امیدوارم در صحت و سلامت باشید. پدر و برادران و خواهرانت همه خوبند برایت سلام می رساند. علی جان به والله دلتنگی برایت تمام وجودمان را پر کرده است. یاد خاطرات گذشته و روزهایی که با هم بودیم و شادیهای سادهای که در کنار هم داشتیم گاهی تنها تسکین قلب ما است. […]
نامه فرج الله بارانی به پسر عمویش علی اصغر بارانی
سلام علی اصغر جان پسر عموی عزیزم. من فرج الله هستم شب و روز دعا می کنم هر چه زودتر به آغوش گرم خانواده ات برگردی، علی اصغر عزیزم ما همگی دلتنگ تو هستیم. بی خبری از وضعیت تو ما را آزار می دهد. عزیز دلم خانواده ات همگی رفتند شمال (مازندران) و وضعیت زندگیشان […]
حرف دل داود سادات محسنیان به برادر اسیرش سید جعفر محسنیان
سید طالب جان که بیشتر به این اسم صدات میزدیم خوب و سلامت هستی؟ خدایی خیلی دلم برایت تنگ شده است و خیلی دوست دارم حداقل صدایت را بعد از ۴۰ سال دوری و بیخبری بشنوم. چرا با ما تماس نمی گیری؟ چرا با همسر و فرزندت اجازه نداری تماس بگیری و حال و احوال […]
پیام غلامعلی میرزایی به دوستش نجف کمالی
با سلامی گرم و آرزوی سلامتی برای شما که خاطرات ایام گذشته موجب می شود شما همیشه در ذهن و یاد من آمده و مسرور از دوستی با شما باشم . نجف جان نمیدانم یادت می آید شبی که عابدین جانباز فرار کرد و فرار وی بنام پرش شیر معروف شد و همان شب برای […]
یادداشت کوتاه آمنه یوسفی به محمد تقی یوسفی عضو اسیر رجوی
سلام برادر عزیزتر از جانم. خوبی سلامتی؟ فدای تو بشم من خواهرت آمنه هستم. عزیز دل خواهر من از سال 96 که از تهران منتقل شدم رشت مرتب برات نامه مینویسم، فیلم میزارم و فعالیت داشته و دارم ولی نمیدونم چرا تو حتی یک بار هم جواب منو ندادی! قربونت برم خواهش میکنم اگه میتونی […]
سخنی با حیدر پیرزادی ساکن در کمپ آلبانی
با سلام به دوست سابقم حیدر پیرزادی خوبی امیدوارم سالم و تندرست باشی . نمی دانم خبر درگذشت برادرت اسدالله بهت رسیده یا نه، البته که بنای تشکیلات بر این بوده و هست که اعضایش از دنیای بیرون خبری نداشته باشند اما اگر به طریقی خبر درگذشت برادرت را شنیدی من از صمیم قلب بهت […]