دوشنبه, ۱۷ آذر , ۱۴۰۴
حقیقتی تلخ 02 آبان 1386

حقیقتی تلخ

تمام مراجع بین المللی مراجعه خواهیم کرد و شکایت خود را مبنی بر آنکه سازمان از جمله مریم و مسعود رجوی فرزندانمان را اسیر خواسته های پوچ و بی اساس خود کرده اند تا از طریق فرزندمان به خواسته های پوچ و بی اساس خود برسند و به فرزندم اجازه یک ملاقات حضوری یا یک تماس تلفنی را نمی دهند

من از ملت ایران معذرت می خواهم 29 مهر 1386

من از ملت ایران معذرت می خواهم

آن روزها فکر می کردم هدف مجاهدین خدمت به مردم ایران است، اما امروز می فهمم که از خیانت هایشان در جنگ ایران و عراق که بگذریم، اگر این ها می خواستند به ایران و مردمش خدمت کنند با دولت ایران سازش می کردند و درون همان دولت، به مردم خدمت می کردند

منتظر قدمهای مبارکتان هستیم 29 مهر 1386

منتظر قدمهای مبارکتان هستیم

مسعود جان من در کارگاه کوچک خیاطی که چند سال پیش به راه اندخته ام به در و دیوارش فقط عکس تو و زهرا را زده ام تا بتوانم همیشه شما را یاد کنم و بارها مشغول کارم که به یاد شما می افتم و فقط به خودم لعنت می فرستم که چرا مانع رفتنتان نشدم

امیدوارم که کاری بکنید تا دل همه ما شاد شود 25 مهر 1386

امیدوارم که کاری بکنید تا دل همه ما شاد شود

به هر حال امیدوارم که کاری بکنید تا دل همه ما شاد شود. ضمنا” اگر امکان دیدار با شما وجود داشته باشد من حاضرم به دیدن شما بیایم. در هر صورت من بی صبرانه منتظر جواب شما هستم. این نامه را از طریق یکی از دوستان شما به نام آقای احمدی مسئول انجمن نجات در گیلان که اهل لاهیجان و ساکن رشت می باشد و شما را هم به خوبی می شناسد ارسال میدارم.

متن کامل نامه رجوی به مهندس مهدی بازرگان 22 مهر 1386

متن کامل نامه رجوی به مهندس مهدی بازرگان

“سه روز بعد رجوی به بهانه پیام بازگشایی مدارس در اول مهر به تلویزیون مجاهدین رفت و ضمن خواندن نامه اش به بازرگان و توهین و فحاشی به او، اعلام کرد بازرگان به جمهوری اسلامی بازگشته است.

درخواست خانواده ها و سکوت بی معنای فرقه مجاهدین 08 مهر 1386

درخواست خانواده ها و سکوت بی معنای فرقه مجاهدین

سلام پسرم رحیم جان منم پدرت عبدالله بگی. پسرم امیدوارم هر جا که هستی خوب و خوش و سرحال باشی و در تمام مراحل زندگیت موفق و سربلند باشید. رحیم جان نمیدانی که چقدر دلم برات تنگ شده است نمی دانی که تا بحال چقدر از دوریت اشک ریختم و ماتم گرفتم رحیم جان تو که انقدر بی وفا نبودی توئی که اگر یکروز منو نمی دیدی واسم بی تابی می کردی پس چی شد این همه علاقه به پدرت.

نامه مسعود جابانی به هماهنگ کننده آنتی ترور 07 مهر 1386

نامه مسعود جابانی به هماهنگ کننده آنتی ترور

بسیاری ازایرانیان و کردها و عراقیان ساکن هلند وجود این افراد را تهدیدی جدی برای امنیت خود می دانند.زیرا سازمان مجاهدین بجزء تهدید و شانتاژ و ترور شخصیتی علیه منتقدین خویش، در جنایاتی که بویژه صدام مرتکب شده است، نیز شریک می باشندو می بایست محاکمه گردند. به کشتن دادن بسیاری از اعضاء خود که مستقیم و غیر مستقیم در عملیات و حمله به ایران صورت گرفته است

پدر و مادرت همیشه روز شماری میکنند که روزی برگردی 27 شهریور 1386

پدر و مادرت همیشه روز شماری میکنند که روزی برگردی

تقی جان پدرومادرت اززمانی که رفتی همیشه روزشماری میکنند که روزی برگردی ودوباره صفا و صمیمیت رابرای این خانواده به ارمغان بیاوری. مادرت از روزی که شنیده شما می خواهید بیائید بسیار خوشحال است وهر روز به من اصرار می کند که دنبال کارت را بگیرم تا هر چه سریعتر بیایی.

زمانه را بی تو سپری کردن بسیار طاقت فرساست 26 شهریور 1386

زمانه را بی تو سپری کردن بسیار طاقت فرساست

بیا تا زندگی را در کنار هم سپری کنیم. همه فامیل و دوستان همه آنهایی که تو فکر میکنی، در آرزوی دیدار تو هستند. آری می شود زندگی را از نو ساخت و فقط به فکر خود نبود به دیگران نیز فکر کرد، می شود غروب های زیبای گیلاکجان را در کنار ساحل دریای نیلگون خزر تجربه کرد

زمان اثر خود را بر چهره ما نهاد، ولی دل در انتظار توست 25 شهریور 1386

زمان اثر خود را بر چهره ما نهاد، ولی دل در انتظار توست

NULL

نامه سرگشاده به ملک عبدالله دوم پادشاه کشور اردن 24 شهریور 1386

نامه سرگشاده به ملک عبدالله دوم پادشاه کشور اردن

با ابراز امتنان و تشکر از هر گونه کمک دولت شما در راستای خارج کردن این افراد از کمپ و بازگرداندن آنها به جوامع نرمال، نمی توانم تصور کنم که دولت اردن امکاناتی را در اختیار سران گروهی قرار دهد که در آخرین گزارش وزارت خارجه امریکا در سال 2007 از”گروه تروریستی” به”فرقه تروریستی” ارتقاء!! پیدا کرده است.

خانواده ات برای دیدن روی تو لحظه شماری میکنند 22 شهریور 1386

خانواده ات برای دیدن روی تو لحظه شماری میکنند

حضور مهربان فرزند دلبندمان پسر خوب و عزیزمان اسماعیل رضائیان سلام علیکم نورچشم عزیزمان اسماعیل جان، خداوند رحمان و رحیم را هزاران بار شکر گذاریم که آنقدر به ما طول عمر و سلامتی عنایت فرمود تا خبر بسیار شادمان زنده بودن و تندرستی تو را بشنویم و نمیدانی که ما علی الخصوص مادر پیر و چشم به انتظار نشسته ات با شنیدن این خبر چه حالی پیدا کردیم،

blank
blank
blank