دوشنبه, ۱۷ آذر , ۱۴۰۴
به وطن بازگرد 21 بهمن 1386

به وطن بازگرد

پسرم رضا جان. من ومادرت وبرادرانت وخواهرانت منتظرتو هستیم که به وطنت بیایی. سلام برادرانت: محمد- احمد – بهمن – علی – وشهرام وخواهرانت رابرای تونوشتم وهمه ما خوب هستیم. ازخداوند متعال می خواهم که حالت خوب باشد وحال پسرت رشید و دخترت راحله هم خیلی خوب است ودرپایان ازتو می خواهم که به وطنت برگردی والسلام.

ایمیل و عکس آقای خدابنده از کاظمین 21 بهمن 1386

ایمیل و عکس آقای خدابنده از کاظمین

مطلبی از مسعود روی سایت ها دیدم (مسعود جابانی). با نظرش کاملا موافقم. هرچه رجوی بیشتر جیغ میزند و عربده می کشد باید بیشتر حول مسئله وضعیت اسفناک پنج سال اخیر کمپ اشرف (جدا شده و جدا نشده اش هم نه برای ما فرقی می کند نه برای دیگران) و انعکاسش در غرب کار کنیم. به قول دکتر نوری زاده”فاجعه کمپ اشرف” را باید به مسئله روز کشورهای غربی و سازمانهای حقوق بشری تبدیل کرد

نامه و عکس آقای خدابنده از بغداد بدون صدام 18 بهمن 1386

نامه و عکس آقای خدابنده از بغداد بدون صدام

امریکایی ها هم اگر چه بصورت خطی مانده اند و هنوز بعد از پنج سال تصمیم نگرفته اند ولی تا جایی که به افراد بر می گردد تک تکشان تا جایی که توانسته اند در مراجعاتمان کمکمان کرده اند. الان روزانه تردد خانواده هایی که رسیده اند، به اشرف و تقاضای دیدار و غیره از امریکایی ها می کنند. تعدادی از خانواده ها هم الان در راه هستند.

نامه به آقای ویلیام ویلفرت – نماینده مجلس کانادا شهر ریچموند هیل 18 بهمن 1386

نامه به آقای ویلیام ویلفرت – نماینده مجلس کانادا شهر ریچموند هیل

من هم تا سال 2004 در عراق به اجبار ماندم و به من اجازه بازگشت به کانادا راندادندتا اینکه رژیم عراق عوض شد. بنابر توصیه نزدیکان من مجبور شدم که خود را در مورد مجاهدین راضی نشان بدهم تا سمیه آزاد شود ولی به محض اینکه مجاهدین از نیت من د رمورد رفتن از اشرف آکاه شدند مرا با بدترین شیوه ها مورد اذیت و آزار قرار دادند

حرف دل یکی از اعضای جدا شده 17 بهمن 1386

حرف دل یکی از اعضای جدا شده

به یاد روزی که در تیف بودم دسته دسته از اشرف کثیف به کمپ می آمدند و من در آن موقع مترجم کمپ بودم به من گفتند که در سازمان شایعه شده که تو را با چاقو زدند و کشتند! و آن جا بود که به اوج پست بودن سازمان پی بردم که چه قدر این ها پوچ و کثیف و عقب افتاده و سوء استفاده گر هستند و تنها چیزی که درون این ها جا ندارد انسانیت است و الان بعد از حدود 5 سال جدایی از آن جهنم تاریک و سیاه تازه دارم می فهمم که آن ها چه قدر خائن و بی وجدان هستند

از طرف پدری دردمند، سلامی چو بوی خوش آشنایی 15 بهمن 1386

از طرف پدری دردمند، سلامی چو بوی خوش آشنایی

سلامی چو بوی خوش آشنا که بوی پدر و فرزند دارد. خدمت با سعادت فرزند عزیزم افضل اینجانب میرفاضل معروف به کوچی آقا که هم اکنون در کمال سلامت در روستای آقاسیدشریف مزار (پشت بیجار) در سلامت کامل بسر می برم. هیچگونه ملالی نیست بجز دوری تو فرزند مهربانم و امید است با رسیدن این نامه دیدار تازه می گردد و بسوی ما آیی

روزی نیست که جای خالی شما در بین ما احساس نشود 11 بهمن 1386

روزی نیست که جای خالی شما در بین ما احساس نشود

عموی عزیزم از شما برای برادر زاده ها فقط خاطرات گذشته که فردی سخت کوش، درس خوان و تحصیل کرده بودید از پدر و مادر خود به گوش میشنویم. عموی عزیزم نامه ای که برای شما می نویسم این امید را به خود می دهم که انشااله بتوانم روی ماه شما را ببینم و بتوانم با شما در تماس باشم و صدای گرم عموی خود را با گوشهای خود بشنوم فکر نکنم این توقع زیادی از یک عموی خوب باشد.

به هیچ انگاشتن عواطف خانوادگی، فاجعه ای برای آزادی 08 بهمن 1386

به هیچ انگاشتن عواطف خانوادگی، فاجعه ای برای آزادی

سلام صادق منم مادرت که مرا بنام باجی صدا می کنی اینک بعد از سالها انتظار می خواهم چند کلمه ای با تو درد دل بکنم. شاید برای آخرین بار هم که شده صدای تو را از فرسنگ ها راه دور بوسیله تلفن بشنوم. صادق عزیزم اینجا من و برادرت و خواهرانت با جان و دل تو را دوست داشته و منتظر صدای تو هستند که با تو درد دل بکنند و صدای قشنگ تو را بشنوند. صادق جان، جانم به قربانت امروز که حساب سن شما را می کردم می دیدم که شما پنجاه ساله شده ای و نزدیک بیست و هشت سال است که از تو دور بوده ام ولی تنها چیزی که مرا امیدوار کرده این بوده که تو یک روز بیایی و دوباره روی ماهت را ببینم. صادق عزیزم تو میدانی که من دیوان حافظ را دوست دارم و هر روز فالی از آن می گیرم ولی تا به امروز نا امید نشده ام و هر روز وعده می دهد که تو پسرت را خواهی دید. صادق جانم به شیرینی پنجاه سالگیت با یک تلفن دل همه ما الخصوص مادرت را شاد بکن.

سال های انتظار و بی خبری 08 بهمن 1386

سال های انتظار و بی خبری

باورکنید که در اینجا کسانی هستند که ازپیش شما برگشته اند و سالهاست که دارند زندگی خوشان را میکنند و کسی هم به آنها کاری ندارد شماهم میتوانید با اطمینان کامل به زندگی عادی برگردید هرچند که در آنجا تبلیغات یک طرفه است اما اینجا ما نفراتی رامی بینیم که در آسایش هستند و کسی هم کاری به کارشان ندارد میدانیم که سازمان اجازه تماس نمیدهد اما هرطور که توانستید ما را از سلامتی خودتان مطلع کنید و مار از این انتظار کشنده نجات دهید.

استمداد ازمجامع بین المللی 07 بهمن 1386

استمداد ازمجامع بین المللی

اینجاست که می گوئیم که توطئه و معامله کثیف وضدانسانی درمیان است وپیشاپیش اعلام میکنیم که مسؤلیت عواقب چنین حرکت ضدانسانی که خلاف چارچوب های تعریف شده وابتدائی ترین حقوق مندرج درمنشوربین المللی،بشمارمیرود، متوجه همدستان مشترک آمریکا ومجاهدین خواهد بود ومی باید که درکنارسایراعمال ضدانسانی شان، به ملت ایران، خصوصا خانواده های چشم انتظارآن عزیزان پاسخگو باشند.

نامه سرگشاده انجمن ایران سبز به رئیس صلیب سرخ جهانی 03 بهمن 1386

نامه سرگشاده انجمن ایران سبز به رئیس صلیب سرخ جهانی

انجمن ایران سبز بر اساس کار و تجربه خود معتقد است زمان اقدام اساسی و دخالت فوری صلبیب سرخ جهانی برای خروج این افراد از این اردوگاه که سازمان مجاهدین از آنها برای تقویت و زنده نگه داشتن خویی تروریستی بهره می برند، رسیده است. حل این مشکل در توان و در چارچوب حل مسئله انسانی این ارگان قدرتمند و انسانی امکانپذیر است و این افراد با کمک صلیب سرخ و کمیساریای عالی مستحق پناهندگی در کشورهای دمکراتیک هستند.

نامه به آقای جلال طالبانی رئیس جمهور عراق 03 بهمن 1386

نامه به آقای جلال طالبانی رئیس جمهور عراق

لازم است یادآوری کنیم که بسته شدن تیف در قرارگاه اشرف در شهر خالص باعث خواهد شده که اعضای ناراضی مجاهدین که هنوز در مناسبلات تشکیلاتی فرقه گرفتار هستند، روزنه امید خود را برای رهایی تنگ تر ببینند، زیرا با حضور فیزیکی تیف در قرارگاه اشرف،همیشه روزنه امیدی برای رهایی و خروج از مناسبات سازمان مجاهدین خلق وجود داشت و به همین دلیل سازمان مجاهدین خلق مقوله اردوگاه تیف مستقر در قرارگاه اشرف را یک تهدید بزرگ و جدی ارزیابی می کرد که باعث تشویق و افزایش روند جدایی از این فرقه تروریستی می شود. ما از جنابعالی ضمن تقاضا این پرسش را مطرح می کنیم که چرا باید قبل از تخلیه و اخراج سازمان مجاهدین خلق از عراق، باید افراد جداشده از این گروه تروریستی آواره بیابان ها شوند و اردوگاه تیف به مثابه روزنه امید برای جدایی اعضای سازمان بسته شود؟

blank
blank
blank