اشتباه محاسباتی غرب درباره مجاهدین

گروه تروریستی مجاهدین که علاوه بر اقدامات تروریستی علیه ملت ایران، در همکاری با رژیم دیکتاتور بعث، جنایات فراوانی علیه ملت عراق مرتکب شده، هم‌اکنون با چالش جدی در ارتباط با محل استقرار اردوگاهش روبه‌روست، ولی غرب همچنان در حمایت از آنها، در تلاش است از اخراج اعضای این گروه از خاک عراق جلوگیری کند. جواد جهانگیرزاده، دبیر کل بین‌‌المجالس مجلس شورای اسلامی، عضو گروه اعزامی روابط پارلمانی ایران و اروپا و عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس عقیده دارد که گروه تروریستی مجاهدین یکی از ابزارهای غرب برای تقابل با جمهوری اسلامی ایران است، لذا حمایت‌های مختلف از این فرقه جزو اهداف استراتژیک آنان محسوب می‌شود. نماینده مردم ارومیه در مجلس شورای اسلامی در گفت‌وگویی مشروح با «جام‌جم» به سوالات ما درباره سرنوشت این گروه پاسخ داد. دولت عراق بتازگی از مجاهدین خواسته است خاک این کشور را ترک کنند، اما برخی قدرت‌های استکباری این اقدام دولت عراق را خلاف قوانین بین‌المللی دانستند. چرا گروه تروریستی مجاهدین همچنان مورد حمایت‌ قدرت‌های استعماری است؟ آنچه تحت عنوان تحول گفتمانی در این جریان در سال‌های اخیر فراوان گفته شده و بعدها به دلیل کاهش اهمیت مجاهدین در موضوعات امنیتی جمهوری اسلامی ایران و انزوای سیاسی آنها بعد از سقوط صدام کمتر مورد توجه قرار گرفته، این است که عمده تحلیلگران عقیده دارند مجاهدین از بدو تشکیل تا زمانی که به پادوی رژیم بعثی عراق تبدیل شدند، دچار یک تحول گفتمانی شده‌اند. این گروه از یک جریان سیاسی مخالف شاه و آمریکایی‌ها به یکی از ابزارهای نظام سلطه تبدیل شد و از اینجا بود که مورد طمع قدرت‌های بزرگ قرار گرفت. علت دیگر این است که مجاهدین در بزرگنمایی ظرفیت‌های داخلی خود برای غرب و فریبکاری موفق عمل کردند. چون ما سال ۸۷ وقتی در قالب هیات پارلمانی روابط ایران و اروپا به بروکسل رفتیم، در مقر پارلمان اروپا شاهد ورود و خروج راحت مجاهدین و ارتباط آنها با فراکسیون‌های مختلفی که در پارلمان اروپا وجود دارد، بودیم. طبیعی است که همین عوامل باعث می‌شود غربی‌ها فکر کنند مجاهدین، ظرفیت‌های داخلی گذشته را دارند و می‌توانند برای سقوط جمهوری اسلامی ایران عنصر توانمندی باشند. به هر ترتیب باید باور کنیم که استراتژی و راهبرد اساسی غرب در مورد جمهوری اسلامی ایران، تغییر حاکمیت سیاسی است و برای این منظور از هر وسیله‌ای از جمله اختلافات درونی، نارضایتی عمومی، تلاش برای توسعه فساد در قالب‌های مختلف، جذب و رخنه در سطوح مختلف حاکمیت و جذب گروه‌های برانداز خارجی استفاده می‌کند. یکی از گروه‌های براندازی که به گمان غرب می‌تواند هدف استراتژیک آنها را پوشش دهد، مجاهدین است و از این رو غرب سال‌هاست این گروه را تامین مالی، پشتیبانی و راهبری می‌کند تا بتواند در شرایط مناسب از آنها بهره‌برداری کند. اعتقاد دارم غرب در تبیین دقیق شرایط مجاهدین دچار اشکال عمده و اساسی است؛ چون این گروه در سطح هواداران با ریزش کاملا محسوسی مواجه شده و رفتارهای خشن و سبعانه آنها در سال‌هایی که در ایران بودند، بویژه مشارکت غیرموجه آنها به عنوان عامل رژیم بعثی در جنگ با جمهوری اسلامی ایران باعث شد از نگاه و ذهن ملت ایران به عنوان عناصر نامطلوب و حتی ضدملت و کشور تلقی شوند، بنابراین تلاش برای احیای این گروه هیچ دردی از دردهای غرب را دوا نخواهد کرد. به ریزش شمار هواداران و تعداد اندک و محدود مجاهدین اشاره کردید، چرا غرب با اطلاع از این وضعیت همچنان اصرار به حمایت و سرمایه‌گذاری روی این گروه دارد؟ این دولت‌ها ـ‌ با توجه به آنچه تحلیلگران حزبی نیز به آن اعتقاد دارند ـ در قبال ایران دچار فقر اطلاعاتی هستند و این مساله باعث شده چنین انحرافی در حمایت از این گروه تروریستی و شناسایی ظرفیت‌های مخالفان جمهوری اسلامی ایران رخ دهد. البته ضعف اطلاعاتی غرب در مورد ایران به مباحث قومی در غرب و شرق و بحث جریانات سیاسی داخلی هم برمی‌گردد، بنابراین وقتی اطلاعات کامل وجود نداشته باشد، تحلیل‌ها دچار انحراف ویژه و اساسی خواهد شد. از آنجا که طبق اسناد موجود اکثر حوادث تروریستی در کشور توسط مجاهدین صورت گرفته و ایران یکی از قربانیان اصلی تروریسم در جهان است، چرا مسوولان سیاست خارجی کشور در قبال این رفتارها و علیه این گروه، کمتر به مجامع و دادگاه‌های صالحه شکایت کرده است؟ مدافع این نیستم که تلاش‌های جمهوری اسلامی کامل بوده، اما اعتقاد دارم تلاش‌های ویژه‌ای در این زمینه به کار گرفته شده است. موضوع از دو نظر قابل بررسی است؛ یکی این که اگر غرب دچار فقر اطلاعاتی است درباره مجاهدین اطلاعات کافی داریم. پس می‌دانیم که مجاهدین ظرفیت و اندازه‌شان در حدی نیست که نظام برای آنها حساب ویژه‌ای باز کند و از همه امکاناتش برای از بین بردن آنها بهره بگیرد. نکته دیگر این که وقتی مجاهدین در یک جا متمرکز می‌شوند، طبیعی است که به عنوان یک هدف بزرگ، می‌توان روی آنها متمرکز شد و پراکندگی مجاهدین از جهات تحلیل‌های امنیتی کار درستی نیست و به نظر می‌رسد این گروه هم متوجه این خطای جدی خود شده که در یک جا متمرکز شده است. از آنجا که مجاهدین الگوهای رفتاری کاملا اقتدارگرایانه و فرقه‌ای دارند، طبیعی است که تداوم این رفتارها موجب خواهد شد بسیاری از کسانی که وابستگی به مجاهدین داشتند ـ که تعداد آنها به کمتر از هزار نفر هم رسیده ـ دچار تحول نگرشی و بینشی شوند. اما در مورد این که ما چه کارهایی می‌توانیم انجام دهیم و ندادیم، باید بگویم این که می‌توانیم با تکمیل پرونده آنها و ارجاع آن به دیوان‌ها و مجامع مختلف بین‌المللی، نگاه ابزارگرایانه غرب را درباره گروه مجاهدین تغییر دهیم. قطعا چنین اتفاقی نخواهد افتاد. وقتی غرب به این گروه طمع دارد، طبیعی است که نگاه‌ها در نهادهای داوری بین‌المللی نگاه غرب است و پرونده هسته‌ای کشور و حقوق بشر ما هم، تحت‌الشعاع همین نهادها قرار می‌گیرد. غرب، استانداردهای دوگانه‌ای را پیگیری می‌کند که در موضوعات امنیتی نیز این دوگانگی وجود دارد و مجاهدین در شکاف این استانداردهای دوگانه می‌توانند به حیات خودشان ادامه دهند. اگر غرب بداند روش مجاهدین، با روش‌ها و منش‌های اعلامی آنها کاملا ناسازگار است و توسعه این گروه پدیده‌ای شبیه به فرقه طالبان و القاعده را همراه خواهد داشت، هیچ‌گاه به سمت تقویت مجاهدین نخواهد رفت. اما همان‌گونه که تجربه غرب در توسعه تفکر طالبانی‌گری و القاعده بعدها به عنوان پاشنه آشیل غرب مطرح شد، به نظر می‌رسد مجاهدین می‌توانست چنین ظرفیتی را برای غرب ایجاد کنند. بنابراین کسانی که فکر می‌کنند غرب همه چیز را دقیق نگاه می‌کند، اطلاع ندارند که اخبار آنها دارای تحلیل‌های ضعیفی است و فقط و فقط برای مخالفت با جمهوری اسلامی ایران و مخالفت با اندیشه تحول‌گرایانه انقلاب اسلامی طراحی شده تا به هر وسیله‌ای بتوانند به نیات و اهداف خود دست یابند. ما الان رژیم صهیونیستی را به عنوان کلیدی‌ترین عنصر هدف‌گذاری شده غرب و آمریکا در جهان، و به عنوان عامل تروریسم می‌شناسیم. اما می‌بینیم غرب در دفاع از این رژیم و مقابله با افکار عمومی منطقه و کشورهای مسلمان ایستاده و همچنان ضررهای زیادی را از عملکرد خود دریافت می‌کند. در جمهوری اسلامی ایران کم نیستند خانواده‌هایی که فرزندانشان به دست مجاهدین به شهادت رسیده و این اقدامات تحت رفتارهای کاملا فرقه‌گرایانه و خودکامه مجاهدین صورت گرفته است؛ لذا می‌طلبد که دستگاه‌های داخلی کشور با تبلیغات گسترده، چهره زشت این گروه را نمایان کنند و وزارت خارجه، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، گروه‌های دوستی در مجلس و… باید با یک کاسه کردن ظرفیت‌های خود موضوع مجاهدین را برای مردم جهان تشریح کنند. تاکید کردید که پرونده‌های زیادی در مورد ترورهایی که توسط مجاهدین صورت گرفته وجود دارد، از آنجا که ایران یکی از قربانیان عملیات‌های تروریستی مجاهدین است، چرا در مباحث حقوق بشری در جوامع بین‌المللی از این دلایل و مستندات استفاده مطلوب نمی‌کند؟ تلاش‌های زیادی در حال شکل‌گیری است و ما منکر آن نیستیم، اما معتقدیم توانایی جمهوری اسلامی در موضوعاتی که برای تشریح چنین مسائلی دارد، بسیار بیشتر است. ما ده‌ها هزار قربانی تروریسم در داخل کشور داریم و خانواده‌های زیادی هستند که فرزندانشان ربوده شده و به شهادت رسیده‌اند. شکنجه‌های فجیع مجاهدین علیه برخی نیروهای نظامی و علاقه‌مند به جمهوری اسلامی ایران و نیز ترورهایی که صورت دادند ـ در مواردی آن هم فقط به جرم مسلمان بودن ـ بر کسی پوشیده نیست. جمهوری اسلامی ایران و برخی نیروهای مخلص کارهای مهمی را در افشاگری مجاهدین انجام دادند و با دریافت اطلاعات زیادی از مجاهدین و اذعان‌های آنها در تلویزیون‌ها و رسانه‌ها که جهتگیری آنها بر مبنای استفاده از ابزارهای سخت و خشن برای مقابله با مردم بوده، پرونده‌های گسترده‌ای را جمع‌آوری کردند. البته مجاهدین توانمندی‌های قبلی خودشان را ندارند، اما با این حال باید به عنوان یک جریان فرقه‌ای ضد بشری و ضد اصول انسانی برای مردم جهان شناسانده شوند تا هیچ وقت جرات نکنند در کشورهای اروپایی قدم بزنند و بخش اعظمی از درآمدشان ـ که به گفته آنها از اعانه مردم جهان تامین می‌شود ـ با کلاه گذاشتن سر مردم و دروغگویی و فریب مردم اروپا به دست آید. ما می‌دانیم سرویس‌های اطلاعاتی غربی بشدت به دنبال تقویت مجاهدین هستند. اما تشریح این موضوعات نیازمند اقدام همگانی ازجمله فعالیت‌های فرهنگی و هنری است تا بتوان واقعیت‌های موجود را تشریح کرد. تعدادی از روشنفکران غربی که درباره مجاهدین مطالعاتی داشتند، در حال جمع‌آوری اسنادی در ارتباط با رفتار ضدانسانی این گروه هستند که این امر نیازمند پشتیبانی و حمایت از این قشر است. بتازگی دولت جدید عراق اعلام کرده گروه مجاهدین باید پایگاه اشرف را که در خاک عراق واقع شده است، تا پایان سال ۲۰۱۱ ترک کنند. با این وضعیت، سرانجام این گروه تروریستی چه خواهد شد؟ مجاهدین در عراق اشتباه بزرگی مرتکب شدند. آنها علاوه بر این که به عنوان ابزار دست صدام علیه جمهوری اسلامی ایران عمل کردند، علیه مردم عراق بویژه در دوره‌ای که جنگ میان کردهای شمال عراق و رژیم صدام درگرفت، وارد عمل شدند و زمینه کشتار تعداد زیادی از مردم را فراهم کردند. در حال حاضر که حاکمیت عراق کاملا تغییر کرده، دولت فعلی معتقد است که تداوم ارتباطات گسترده با جمهوری اسلامی ایران در سایه برطرف شدن سوءتفاهم‌هاست که یکی از آنها وجود مجاهدین در خاک عراق است. با این اوصاف، پذیرفتنی نیست که در کشور هم‌مرز ایران، گروه تروریستی مخالف نظام، فعالیت کند و امکانات لجستیک و تاسیسات جنگی برای براندازی در اختیار داشته باشد. قطعا حاکمیت جدید عراق با دولت فعلی خود قصد دارد با همسایگان بویژه دولت جمهوری اسلامی ایران که در مواقع مختلف کمک‌حال مردم عراق بوده است، همکاری کند. به هر حال ایران در جنگ اول غربی‌ها با صدام، نشان داد که مکان آرامی برای پناهجویان عراقی است و رفتار جمهوری اسلامی با آنها بسیار محترمانه و برادرانه بود و ما امروز شاهدیم که دولت جدید عراق در پاسخ به این رفتار ایران، دوستانه قدم جلو گذاشته و به این نتیجه رسیده که یکی از موانع توسعه در سطوح مختلف با جمهوری اسلامی ایران، موضوع مجاهدین است. البته تصمیم دولت عراق با ناخرسندی رژیم‌های اشغالگر مواجه شده، اما حکومت عراق در شرایط فعلی راضی است که رژیم‌های اشغالگر ناخرسند شود، اما کشورش به سمت امنیت سوق یابد؛ چون دولت عراق عقیده دارد که وجود مجاهدین به توسعه امنیت پایدار در این کشور لطمه می‌زند. به هر حال این تصمیم داخلی است، اما طبیعی است که از سوی غرب که مایل است عراق کانون تنش در منطقه باشد، مورد اعتراض واقع شود. به نظر شما تکلیف این گروه تروریستی بعد از خروج از عراق چه خواهد شد؟ چندین بحث در این مورد مطرح است، امکان دارد مجاهدین به اروپا و مامن اصلی خود برگردند، اما غربی‌ها به این نتیجه رسیده‌اند که وجود این گروه تروریستی در کنار مرز ایران، به سود منافع آنهاست. بحث دیگر این است که امکان دارد در یکی از کشورهای شمالی ایران پایگاهی به آنها داده شود، اما برخی می‌گویند ممکن است در یک کشور در شرق ایران مستقر شوند. در مجموع، تاکنون غربی‌ها نتوانسته‌اند مکانی برای استقرار این گروه پیدا کنند؛ چون همسایگان ایران در برابر پذیرش این افراد مقاومت نشان می‌دهند و از این ناراحت هستند که خشم کشور قدرتمندی چون جمهوری اسلامی ایران را به جان بخرند. به نظر می‌رسد غربی‌ها مایل باشند فشارهای وارده بر جمهوری اسلامی ایران را از طریق مجاهدین در کنار مرزهای ایران افزایش دهند و اگر بتوانند بر پروسه مقاومت کشورهای منطقه غلبه کنند، به رفتار خود ادامه خواهند داد. هنوز این موضوع نهایی نشده و باید صبر کرد و دید غربی‌ها به چه نتیجه‌ای می‌رسند، اما خلاصه و نتیجه این است که تعیین‌کننده روند آینده و حیات مجاهدین، فقط در دست غربی‌هاست. برخی منابع اعلام کردند که مجاهدین از دولت عراق خواسته‌اند آنها را اخراج نکند یا این که پادگان اشرف را به آنها اجاره دهد؛ اما دولت عراق این خواسته را رد کرده است. سرکرده مجاهدین نیز در واکنش به این رفتار اعلام کرده که ۲۰۰ میلیون دلار دریافت می‌کند تا حاضر به ترک این کشور شود، آیا طرح چنین مسائلی منطقی است؟ پادگان اشرف در داخل خاک عراق است و این پادگان نقش سفارت و اقلیم جداگانه‌ای در این کشور را ندارد. این دولت عراق است که به دلیل سال‌ها جنایت و خیانت مجاهدین به مردم عراق، باید از این گروه غرامت بخواهد. به نظر می‌رسد چنین چیزی اتفاق نخواهد افتاد و آنها دیر یا زود مجبور به ترک خاک عراق خواهند شد. در شرایط فعلی، عراق برای مجاهدین امن نیست و این گروه در سایه امنیت خودشان در عراق است که می‌تواند در کنار مرز ایران ناامنی ایجاد کند. گروه مجاهدین با مظلوم‌نمایی موضع گرفته و اعلام کرده که مورد حمله نیروهای عراقی قرار گرفته و ۳۱ کشته و ۳۰۰ زخمی داشته است. هدف این گروه از چنین مظلوم‌نمایی‌هایی چیست؟ معتقدم مظلوم‌نمایی مجاهدین برای ماندن بیشتر در عراق است، چون تصمیم دولت عراق درباره آنها، بازگشت‌ناپذیر است. مجاهدین در تلاشند تا از جریحه‌دار کردن افکار عمومی، اروپا و غرب استفاده کنند و موضوع عراق بهانه‌ای است که این گروه از کمک‌های مالی بیشتری بهره‌مند شوند و جایگاه مطلوب‌تر و امن‌تری برای خودشان در منطقه یا اروپا تدارک ببینند. سازمان عفو بین‌الملل با نادیده گرفتن حق حاکمیتی عراق از مقامات عراقی خواسته است شرایط را برای رفاه ساکنان اردوگاه اشرف فراهم کنند، این سخنان چه تعهدی را برای دولت عراق در پی دارد؟ سازمان عفو بین‌الملل جزو نهادهایی است که در جهت منافع غربی‌ها گام برمی‌دارد. بنابراین باید انتظار چنین اظهارنظری از سوی این سازمان را داشت،‌ اما این موضوع در تباین بحث حاکمیت ملی کشورهاست، چون مجاهدین تبعه عراق نیستند که عفو بین‌‌الملل بخواهد درباره آنها اظهارنظر کند. بالاخره این کشور یک روز به چند نفر پناه داده، اما امروز این گروه در تشکیلات دولت عراق جایی ندارد؛ چون نه‌تنها منافع آنها را تامین نمی‌کنند؛ بلکه حتی خطری برای منافع ملی نیز محسوب می‌شوند. به نظر می‌رسد، عفو بین‌‌الملل مغایر با اصول مصرحی است که سازمان ملل به رسمیت شناخته است. باید گفت مجاهدین از ریزش شدید نیروهای خودشان نگران هستند و می‌کوشند دوره انتقال خود را کندتر کنند تا ریزش کمتری داشته باشند. بر این اساس ریزش هر عنصری از مجاهدین و انتشار اطلاعات آنها به جامعه بین‌الملل می‌تواند ذهن جامعه بین‌الملل را در حوزه افکار عمومی با بحران و مقابله جدی مواجه کند لذا آنها در تلاشند این دروه انتقال را بلندمدت کنند تا اندکی از بروز آسیب‌ها بکاهند. براساس تحلیل‌هایی که داشتید، استنباط می‌شود کشورهای حامی این گروه تروریستی به دنبال یکپارچه‌سازی مجاهدین هستند. آیا از هم گسیختگی این گروه بعد از خروج از عراق میسر خواهد بود؟ در حال حاضر مجاهدین با شکاف‌های بسیار زیادی ازجمله کارآمدی، تاثیرگذاری، توجیه و جذب نیرو، نبود هواداران و… مواجه هستند که این امر می‌تواند در کاهش تاثیرگذاری مجاهدین یا کاهش ظرفیت‌های آنها تاثیر بگذارد. اگر مجاهدین به کشورهای متعدد رانده شوند، قطعا دچار از هم‌گسیختگی خواهند شد، شرایط موجود در عراق و هم مرزی با ایران قدری به انسجام مجاهدین کمک می‌کرد. امروز سرکرده مجاهدین نزد هواداران سابق به عنوان کسی مطرح می‌شود که چند هزار جوان فاقد تحلیل دقیق و درست را در طمع علایق جنسی، سیاسی و مادی خودش درگیر کرده و این افراد سال‌هاست که تاوان خودخواهی‌های این فرد را می‌دهند. این گروه علایق خانوادگی افراد را از بین برده و این سازمان در دست سرکرده مجاهدین به یک موضوع مشخص و ابزار یا دستگاه اختصاصی و فردی تبدیل شده است که کاربری‌اش براساس نیاز روز تغییر می‌یابد. آیا این گروه به دامان رژیم صهیونیستی پناه خواهد برد؟ یکی از جاهایی که مجاهدین سرانجام به آن پناه خواهند برد، رژیم صهیونیستی است. آشنایی مجاهدین با جریانات تروریستی می‌تواند آنان را نزد حاکمان رژیم صهیونیستی به ابزارهای کاملا موجه تبدیل و سناریویی را برای سرزمین‌های اشغالی طراحی کند و این گروه آمادگی آن را دارد که عمله این رژیم باشد. نقش آمریکا در این میان چیست؟ آمریکایی‌ها می‌خواهند رژیم صهیونیستی در منطقه، توسعه جدی پیدا کند و کمترین آسیب را ببیند و مجاهدین هم می‌توانند به عنوان سربازان بسیار کم قدر و ارزش در این میان خدمات شایسته‌ای برای رژیم صهیونیستی انجام دهند.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا