رابطه صف دستشویی با سرنگونی

بعد ازانجام موفقیت آمیز مرحله اول استراتژی نظامی که ضربه زدن به رأس رژیم با هدف بی ثبات کردن وبی آینده نمودن آن صورت گرفت،الان درخوشبینانه ترین شکل باید به شما بگویم که عمراین رژیم 6ماه دیگر طول نخواهد کشید!!

کتاب جمع بندی یک ساله مقاومت مسلحانه انقلابی، مسعود رجوی، مسئول اول و فرمانده عالی سیاسی نظامی، سال 60.

در زمان یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران فرقه تروریستی رجوی بازهم مجالی برای خودنمایی پیدا کرده و با شعار نخ نمای سرنگونی بازهم مدعی سرنگونی شده است.عوامل این فرقه با سوءاستفاده ازفضای انتخابات تعداد زیادی وبلاگ طراحی کرده اند که به کاربران فضای مجازی خود هدیه می دهند.آنها بعد از ارتباط گیری با طعمه های خود در فیسبوک و دیگرشبکه های اجتماعی قصد دارند که با کاربران اینترنت درداخل ایران ارتباط بگیرند.

بر پایه این خبرشگرد قبلی این فرقه که درفیسبوک و ازطریق دعوت به همکاری بعنوان خبرنگاربا پوشش سایت (آژانس ایران خبر) صورت میگرفت، با فعالیت دوباره این سایت و از طریق نظرسنجی انتخاباتی پیگیری می شود. این نظرسنجی ها که با عنوان انتخابات صورت میگیرد ازسه طریق نظرسنجی در فیسبوک و شبکه های اجتماعی، سایتهای خبری و تماسهای تلفنی و یا یکی صورت می گیرد. درنظرسنجی های تلفنی و پیامکی ابتدا سئوالاتی درخصوص شرکت یا عدم شرکت درانتخابات، احراز صلاحیتهای شورای نگهبان، نظرسنجی درخصوص کاندیداهای مطرح شده ودر ادامه در خصوص نارضایتی از وضعیت معیشت و اقتصاد،سیاستهای نظام و تحصن و اعتصاب کارگران سئوال می شود. برپایه این خبر در ارتباطات برقرارشده به منظور نظرسنجی افرادی که قابلیت و ظرفیت فعالیت سیاسی داشته باشند شناسایی و در پوشش خبرنگار از آنها دعوت به همکاری می شود. البته هرکس و جریانی که فعالیتهای اخیر این فرقه درعرصه فضای مجازی را رصد کرده باشد بخوبی می داند که در تحرکات اخیر آنها با استفاده از فضای انتخابات در حقیقت ادامه پروسه خیانت آمیز آنها در زمینه های کسب اطلاعات وعرضه آن به اربابان به منظور ارتزاق و ادامه حیات خفیف خائنانه است آنها این بار با سوءاستفاده از شرایط انتخابات درصدد هستند نسلی دیگر را به مثابه طعمه در راستای اهداف خیانت آمیز خود به کار گیرند. صرف نظراز این اهداف سران این فرقه بار دیگردر تبلیغات خود به طرح شعارسرنگونی مبادرت کرده اند شعاری که در طی این سالیان از30خرداد سال 60 تا امروز بلاوقفه ادامه داشته است. اعضا و تمامی تحلیلگران سیاسی که تحولات این فرقه را دنبال کرده اند بخوبی به ماهیت پوشالی و مضحک این شعار واقفند.

اما به عنوان فردی که ازسر فصل 30 خرداد تا اسفند83 در تمامی سرفصلها و تصمیم گیریهای این فرقه حضور داشته، باید بگویم که تکرار این شعار دیگر حتی برای سرسپرده ترین مهره های رجوی کارایی و جدیت خود را از دست داده است. مسعود رجوی در سر فصل 30 خرداد سال 60 با اشتباه محاسبه بزرگ استراتژیک واعدام جنگ مسلحانه بدون در نظر گرفتن ظرفیتهای بالقوه و بالفعل این فرقه دست به یک خودکشی بزرگ سیاسی زد. رجوی که بخاطر کیش شخصیت و خودبزرگ بینی نتوانست شرایط عینی جامعه آن روز ایران و تعادل قوای سیاسی و میزان محبوبیت و پایگاه اجتماعی نظام درمیان مردم را درک نماید با صدورعجولانه اطلاعیه و مبارزه مسلحانه هزاران نفر از نیروهایش را قربانی اهداف جاه طلبانه خود نموده بدنبال انجام عملیات تروریستی و انفجارات در دفترحزب جمهوری اسلامی و نخست وزیری رجوی سرمست از باده قدرت طلبی و درحالیکه خودش در فضای امن پاریس سکونت گزیده بود اعلام کرد؛ به عمر این رژیم 6 ماه دیگر باقی نمانده است و بزودی درایران قدرت را بدست می گیرد، با طولانی شدن مسئله سرنگونی و دریافت ضربات سخت نظامی که منجر به کشف دهها خانه تیمی و دستگیری و کشته شدن کادرهای این فرقه گردید رجوی مرحله به مرحله از تحلیل و پیش بینی خود عقب نشینی نمود و هر بار یک یا دوسال بر زمان آن اضافه کرد.درسال 62 رجوی گفت: 2سال آینده تعیین کننده است وسال 64 را سال سرنگونی اعلام کرد. زمان گذشت ولی باز خبری نشد.رجوی بازخود را از تک وتاب شعار سرنگونی نینداخت و درسال 65 با ورود به خاک عراق و اتحاد سیاسی و نظامی با صدام دیکتاتور عراق ارتش به اصطلاح آزادیبخش ملی را اعلام نمود و درهمان زمان گفت با انجام عملیات متمرکز، رژیم به مرحله سرنگونی بیش از هر زمان دیگر نزدیک شده است! ولی بازخبری نشد!؟

بدنبال برقراری آتش بس درجنگ عراق بر علیه ایران درسال 67 رجوی این اقدام سیاسی ایران را بمثابه خوردن جام زهر و ناتوانی و ازهم پاشیدگی نیروهای نظامی ایران تحلیل کرد و اعلام کرد؛ زمان فتح تهران و رفتن به ایران بالاخره فرارسید، و در نشست توجیهی با نیروها،حتی روز برگزاری جشن سرنگونی درمیدان آزادی را تعیین نمود. عملیات موسوم به فروغ جاویدان که بعدا از طرف نیروها، در داخل این فرقه، به دروغ جاویدان معروف شد، را در دستور کار قرار داد. ولی بعد از 3 روز و به جا گذاشتن انبوه کشته و زخمی دست از پا درازتر به اشرف عقب نشینی نمود.در سال 68 همزمان با مرحله دوم انقلاب ایدئولوژیکی و مسئول اول شدن مریم عضدانلو همسر سومش اعلام کرد، مشکل ما نه نظامی و نه سیاسی بود، مشکل ما ایدئولوژیک است.شما پشت خودتان و همسرتان گیر کرده بودید.!! بدینسان دستور جدایی زنان و مردان و بحث طلاق بمثابه ضرورت سرنگونی در دستور کار قرار گرفت.

از سال 68 تا 83 یعنی سال خروج من از این فرقه درسرفصلهای مختلف بازهم شعارسرنگونی از طرف رجوی تکرار گردید.درسرفصل (سین.آ.77) یعنی آمادگی سرنگونی برای سال 77 – سین.آ. یعنی آمادگی سرنگونی از سال 77 تا79 را رجوی بصورت شبانه روزی درگوش نیروهایش می خواند.آش آنقدرشور و بی مزه بود که حتی نیروهای داخل تشکیلات این شعار را به مسخره گرفته بودند و دیگر شعار سرنگونی به یک جوک و نقل نبات هر محفلی تبدیل شده بود. درمرحله سین.آ. مسئولین و فرماندهان فرقه رجوی برای فریب و توجیه اذهان نیروها نسبت به عملیاتی نشدن تحلیلهایش و بن بست مرگباری که درآن گرفتار شده بود نیروها را تحت شدیدترین فشار های فیزیکی و روحی روانی قرار داده که باید ازخواب و استراحت خود بزنید ومیزان فعالیتها و کارکرد را در این مرحله چند برابر کنید.زیرا ما فرصت نداریم وهر لحظه ممکن است شعار سرنگونی محقق شود.!! این اصرار و پافشاری فرماندهان آنقدر مضحک وخنده دار بود که حتی نیروهایی که یک ساعت اضافه می خوابیدند و یا زمانبندی نظافت فردی آنها قدری طول می کشید مورد شدیدترین انتقادها قرار می گرفتند که چرا اتلاف وقت می کنید؟ مگر نمی دانید هر لحظه ممکن است رژیم سرنگون شود و ما حرکت کنیم؟!

درهمین رابطه یکبار پروین صفایی از اعضای شورای رهبری وفرمانده مرکز11 یقه یکی از نیروهایش که قدری در دستشویی تاخیرکرده بود گرفته و با سروصدای زیاد از او سئوال میکرد اگر ستونهای ارتش آزادیبخش به سوی تهران حرکت کرده بودند و تو اینجا جا می ماندی جواب برادر(رجوی) را چه می دادم؟ مگر نمی دانی مرحله سین.آست؟ از آن زمان به بعد این گفته پروین صفایی بصورت یک جوک ورد زبان نیروها بود و در صفهای دستشویی به یکدیگر گوشزد می کردند، که سعی کن تاخیر نکنی و زود دربیایی چون ممکن است ما به تهران برویم و تو تنها در دستشویی بمانی!! بیان این موارد اگرچه شاید قدری مضحک و خارج ازعرف معمول باشد ولی عین واقعیت هاست. چرا که رجوی همه چیز و همه کس را به مسخره گرفته بود.او تمامی واژه ها و ارزشها را قربانی کرد و سر برید. با اعتقادات و اصول و باورهای یک نسل بازی و خیانت کرد. رجوی برای ارتزاق منافع قدرت طلبانه اش با احساسات و اعتماد، یک نسل را به سخره گرفت، و این بازی مضحک والبته شیادانه همچنان ادامه دارد.واکنون باز درآستانه 24 و 30 خرداد 92 شعار سرنگونی سر می دهد و باز با فریب ونیرنگ مدعی می شود امسال سال سرنگونی است و سعی دارد کاربران و نیروهای اجتماعی را به بازی و در راستای اهداف خائنانه خود بکار گیرد.

ولی براستی این بار رجوی اشتباهاً درست گفته است وسال، سال سرنگونی است.بعداز عقب نشینی مفتضحانه از قرارگاه استراتژیک اشرف که به همت وتلاشهای بی وقفه خانواده های قهرمان اسیران و افشاگریهای بی امان اعضای جدا شده صورت گرفته و موج فزاینده فرار نیروها از لیبرتی و باز شدن قفل اعزام به خارج فرقه رجوی بیش ازهر زمان دیگر به سراشیبی سقوط و اضمحلال خود نزدیک و نزدیکتر می شود.

آری،اینبار براستی با شعار سرنگونی موافق هستیم. واین بار رجوی برآورد و پیش بینی درستی از سرنگونی خود کرده است.

آری،

رجوی پلید دیدی که سرنوشت بردفتر ننگ وخیانت تو

ای رذل بدسرشت قانون مرگ وزندگی چسان نوشت.

 

علی اکرامی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا