دریای خزر و ادعای مسخره مریم رجوی در این رابطه

بعد از اجلاس سران کشورهای حاشیه دریای خزر که در مورد مسائل مختلف صحبت شد و قرار شد که این مسئله در مجلس ایران به تصویب برسد تا به طرف مقابل گفته شود. این اجلاس بعد از بیش از دو دهه در نهایت به این نقطه رسیده است و هنوز مراحل زیادی دارد که حل نشده از جمله می توان به حدود آبی برای هر کشور است.
ولی جار و جنجالی که در مورد این اجلاس به راه افتاده و اینکه هر کسی که از راه می رسد خودش را خیرخواه مردم و کشور ایران می داند جای بحث دارد. البته این دلسوزی ظاهری را می توان در جریانات ضد انقلاب مانند فرقه تروریستی رجوی دید و این اجلاس را با قرارداد ترکمنچای مقایسه می کنند. آیا این واقعیت دارد؟ آیا اصلاٌ اتفاق خاصی افتاده است؟ و…
برای اشراف به این مسئله باید قدری به گذشته سر بزنیم و در یابیم که قرارداد ترکمنچای در چه فضایی به امضا رسیده و اصل داستان چه بوده است.
پیمان نامه ترکمنچای پیمانی است که در تاریخ اول اسفند سال 1206 مطابق با 21 فوریه 1828 میلادی در پی جنگ های ایران و روسیه در دوره قاجار انجام گرفته امضا شد.
در زمان پادشاهی فتحعلی شاه نفراتی مانند میرزا ابوالحسن خان شیرازی و الله یار خان آصف الدوله برای امضا قرار داد انتخاب شدند. پایه قرارداد سه ایالت دیگر قفقاز یعنی ایروان و نخجوان و بخش های دیگری از تالش به زیر سلطه روس ها رفت و حاکمیت ایران بر دریای مازندران محدودتر شد یعنی می توان گفت که در عهدنامه ترکمنچای در مجموع حدود سی هزار کیلومتر مربع دیگر شامل حدود بیست هزار کیلومتر از ارمنستان امروزی و پنج هزار کیلومتر مربع از ترکیه شامل کوههای آرارات و شهر ایغدیر و حدود پنج هزار کیلومتر از جمهوری آذربایجان امروزی شمال تالش یعنی شهرستان لریک و نخجوان از ایران جدا شد اگر بخواهیم جمع بزنیم در طی دو عهدنامه هفده شهر و در مجموع 25 هزار کیلومتر از ایران جدا شد.
در ضمن در قرارداد ترکمنچای حق کشتیرانی در خزر از ایران گرفته شده بود این بند نیز بسیار مهم بود.
البته ما فقط نگاهی کوتاه به قرارداد ترکمنچای داشتیم تا مشخص شود شاه ایران در زمان حکومت قاجار چگونه خاکهای ایران را به باد داده است.
در مورد اجلاس اخیر کشورهای حوزه دریای خزر و ادعای توهماتی مربوط به ایران و اینکه سهم 50 درصدی خود را از دست داده درست است یا خیر؟
در این باره افراد معاند به معاهده سال 1921 و 1940 استناد می کند اگر به معاهده های گذشته نگاه کرده باشیم هیچ وقت در مورد سهم 50 درصدی ایران حرفی به میان نیامده است در همان زمان از آنجایی که دو کشور یعنی ایران و شوروی سابق صاحب دریای خزر بودند به این توافق نموده بودند که از دریای خزر استفاده کنند چون اگر به لحاظ مرز دریایی بخواهیم حساب کنیم شوروی سابق در حدود 5843 کیلومتر بوده و مرز دریایی ایران در حدود 657 کیلومتر می باشد که اگر این را ملاک قرار دهیم کدام کشور این مقدار مرز دریایی را با کشور دیگری که مرز کمتری دارد شریک شود.
پس می توان گفت که در دو قطعنامه قبلی هم ایران این مقدار که مثلاٌ 50 درصد سهم داشته درست نیست ولی بعد از فروپاشی شوروی سواحل خزر به چهار کشور تقسیم شد و اکنون دیگر نه فقط با روسیه بلکه باید با چهار کشور دیگر هم طرف باشد. البته در معاهده ترکمنچای، ایران که از حق کشتی رانی در دریای خزر ممنوع شده بود این حق به او داده شد چون تازه حکومت تزارها سرنگون شده و حکومت جدید این حق را به ایران داد. در ضمن در معاهده سال 1940 در باره بهره برداری از شیلات و عوارض بندری و نحوه حمل و نقل مسافر و بار صحبت شد و این مسئله برای ما مشخص می کند که در قراردادهای گذشته هیچ گونه ایران از سهمی 50 درصدی برخوردار نبوده است.
اکنون برای اشراف و آگاهی بیشتر بهتر است به آن چهار کشور و مرزهای دریایی آنان بپردازیم.
در طرف روسیه چهار کشور به نامهای قزاقستان با مرز دریایی 1900 کیلومتر، کشور ترکمنستان با مرز دریایی 1768 کیلومتر، کشور آذربایجان با مرز دریایی 820 کیلومتر و روسیه با مرز دریایی 1355 کیلومتر می باشد و مرز دریایی ایران 675 کیلومتر می باشد حال با این اشراف آیا می توان عنوان داشت که باید سهم ایران پنجاه درصد باشد؟ سهم هر کشور بر اساس مرز آبی با دریای خزر دارند مورد محاسبه قرار می گیرد. سئوال این است که آیا ایران می تواند از دیگر کشورها بخواهد که از مرز آبی خود کوتاه آمده و به ایران بدهند؟ البته که جواب منفی است چون هیچ کشوری حاضر نیست که از سرحدات خود کوتاه بیاید.
تا اینجا فقط به نکات کوچکی اشاره نمودیم تا نشان دهیم که دشمنان ایران حتی اگر قدری به خودشان زحمت می دادند می توانستند اطلاعات قراردادهای قبلی را بدست بیاورند ولی از بس در منجلاب دشمنی علیه مردم ایران فرو رفتند که چشمهایشان هم روی واقعیت بسته است.
بعد از توضیحات بالا اکنون قصد داریم به اجلاس نشست اوکتائو که روز یکشنبه 21 مرداد 97 بعد از دو دهه به امضا کشورهای حوزه دریای خزر رسیده بپردازیم و از موضع عمیق به آن نگاه کنیم. امضاء روسای پنج کشور زمینه تقسیم خزر در بخش جنوبی آن بین ایران و ترکمنستان و آذربایجان را فراهم نموده و در ضمن بر سر ممنوعیت حضور کشتی های خارجی و صدورنفت و گاز خزر به توافق رسیدند.
در ضمن این مسئله باید در مجلس شورای اسلامی به تصویب برسد و در مورد حدود مرزهای کشورهای هنوز هیچ توافقی صورت نگرفته است.
یکی از مهمترین محورهای مهم این اجلاس در مورد عدم حضور نظامی کشورهای خارجی در دریای خزر بود چون آمریکا روی این مسئله حساب باز کرده بود که می تواند از طریق آذربایجان محل استقراری برای نیروهای خود همانند پایگاههای وی در کشورهای حاشیه خلیج فارس و دیگر کشورها درست کند که این مسئله با هوشیاری ایران و دیگر کشورها در نطفه خفه شد.
البته می توان روی این محور هم فهمید که چرا مریم قجر این گونه در مورد تاراج رفتن دریای خزر افسار پاره می کند چون که منافع آمریکا در نظر گرفته نشده است و زنی که در تاراج دادن اموال کشور و کشتن مردم ایران مرزی باقی نگذاشته چگونه می خواهد حافظ منافع ایران و دریای خزر باشد.
مرزهای آبی کشورهای حاشیه دریای خزر
اکنون قصد داریم با توجه به توضیحات بالا، دشمنان ایران از جمله فرقه تروریستی رجوی با مسئله دریای خزر چگونه برخورد نموده است. سرکرده این فرقه یعنی مریم قجر عنوان داشت که حراج دریای خزر بر ضد منافع ملی برای حفظ امنیت و بقای حکومت ایران است.
وی در ادامه عنوان می کند: برای حکومت ایران نه آب و خاک و نه فرهنگ و نه جان و دارایی مردم ایران ارزشی ندارد و تنها به حفظ و بقای خود اهمیت می دهد!!!. همه مواردی که مریم قجر به آن اشاره می کند در مورد خودش صادق است چون اگر بحث آب و خاک باشد که در زمان جنگ صدام علیه ایران به خوبی ماهیت شان را نشان دادند و چگونه حاضر هستند در همکاری با دشمن به کشتن و ترور مردم ایران بپردازند.
البته برای ما قابل فهم است زنی که تا مغز استخوان به دشمنی علیه مردم ایران افتخار می کند و دوستان وی همان جنایت کاران آمریکایی هستند که در کشتار مردم سوریه و عراق و یمن نقش دارند اگر غیر از این حرف می زد باید به گفته هایمان شک می کردیم.
برای اینکه به مریم قجر یادآوری کنیم که وی به هیچ وجه ایرانی نیست. چرا در مورد جدا شدن بحرین از ایران حرف نمی زند. مگر جدا شدن بحرین از ایران در سال 1349 با تصویب مجلس زمان شاه جدا نشد؟ مگر بحرین جزیی از خاک ایران محسوب نمی شد که محمد رضا شاه بعد از توافقات پنهانی با دولت انگلستان حاضر شد خاک بحرین از ایران جدا شود و گوشه ای از خاک مان یعنی ایران را از دست داد. البته از دیدگاه رجوی چون بحث دولت انگلستان و غرب می باشد جدا شدن بحرین از ایران اشکالی نداشته و جالب اینکه هیچ وقت در مباحث سازمان از بنیانگذاران اولیه تا رجوی در نشست های خود در اشرف و یا درون تشکیلاتی حرفی از این خیانت نزده است و همه فکر می کردند که بحرین اصلاً هیچ وقت جز خاک ایران نبوده است و اکنون وقتی بحث دریای خزر می شود مریم قجر و دیگر دوستان جیره خوارش افسار پاره کرده و خواهان سهم برای خود می باشند. البته باید به این جانیان گفت که شما هیچ وقت رنگ دریای خزر را نخواهید دید و این آرزو را به گور خواهید برد.
پس در مقابل حرف مریم قجر باید گفت که تمام سعی و کوشش و فریبکاری وی در بیرون برای نگهداشتن افراد وارفته اش در مناسبات می باشد چون می داند که اگر دست به این فریبکاری نزد و از احساسات اعضای خود سوء استفاده نکند دیگر تشکیلاتی برایش باقی نخواهد ماند و تمام این دم جنباندن برای فریبکاری است.
در سالهای گذشته هم در بسیاری موارد شاهد بودیم که سران فرقه تروریستی رجوی ادعای ایرانی بودن دارند ولی چیزی که از عملکردشان مشخص است آنان بویی از ایران و ایرانی نبردند و همیشه در راستای منافع غرب حرکت نمودند و اکنون هم در مورد دریای خزر به وراجی مشغول هستند. دریای خزر هیچ ربطی به فرقه تروریستی رجوی ندارد مردم ایران خودشان بهتر می توانند در این باره تصمیم بگیرند.
هادی شبانی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا