دروغگوها به بهشت نمی‌روند

آنگونه که روانشناسان می‌گویند، چهره‌های مستبد قادر نیستند ارتباطی منطقی و توأم با اصول حرفه‌ای با دیگران برقرار کنند. این مهم زمانی آشکارتر می‌شود که سیاست‌های مستبدانه یک فرد باعث بروز خسارت‌های بسیار انسانی، مادی و فرهنگی به کشور، گروه یا دسته‌ای می‌شود. در گزارشی که طی سال 2003 توسط سه محقق دانشگاه کالیفرنیا منتشر شد، در مورد چهره‌های مستبد و دیکتاتور به نکته درستی اشاره شد؛ اینکه این افراد تمایل دارند از خود وجهه و اعتباری ترسیم کنند که در عالم واقع اصلا مصداق و واقعیت ندارد. در تکمیل همین نظریه «نانا بروکس» استاد روانشناسی دانشگاه واشنگتن نیز نظر قابل تأملی دارد؛ اینکه «دیکتاتورها تمایل دارند قدرت و توانایی‌های خود را بسیار بیشتر از آنچه هست نشان دهند.» و البته از خود به عنوان یک قهرمان، آن هم در کلاس بین‌المللی یاد کنند و به عبارتی در مورد خود از یک قهرمان توانمند صحبت کنند که بیشتر شبیه افسانه‌ها است. طبیعی است که درست در زمانی که این باور کاذب به چالش کشیده می‌شود، آنها انسان‌هایی خطرناک تبدیل می‌شوند زیرا شخصیت آنها زیر سئوال رفته و آنها مایل به القای این باور به هر قیمت به دیگران هستند. در حقیقت دیکتاتورها به مرور زمان دیکتاتور می‌شوند؛ درست از زمانی که تلاش می‌کنند باورهایی را اشاعه دهند که با نگرانی‌ها و دغدغه‌های عادی مردم کاملا متفاوت است.
اما چرا دیکتاتورها هیچ وقت اشتباهات خود را قبول نمی‌کنند؟ واضح است؛ آنها از نظر روانشناختی قادر به پذیرش شکست و اصلاح خود نیستند که اگر بودند به دیکتاتور تبدیل نمی‌شدند. اما همین دیکتاتورها علاوه بر تمام ویژگی‌های مشترک دیگر، در ویژگی بارز دیگری با تروریست‌ها اشتراک نظر دارند و آن هم دروغگو بودن هر دو گروه است. در این مجال شاید ذکر برخی موارد و تشابهات عینی خالی از لطف نباشد؛ چند روز قبل مجله اشپیگل اعلام کرد ترامپ رییس جمهور آمریکا بطور متوسط در هر روز 8.3 دروغ می‌گوید که البته در طی هفته‌های اخیر و با توجه به انتخابات اخیر آمریکا، این دروغ‌ها در روز به 30 مورد در روز هم رسید. آنگونه که اشپیگل اعلام کرده، در طول بیش از 600 روزی که از انتخاب ترامپ می‌گذرد، او بیش از 6400 دروغ گفته است؛ دروغ‌هایی در مورد مهاجران، روابط خارجی با ایران و کره شمالی، جهان، حمایت ثروتمندان آمریکا از تروریست‌ها، تروریست خواندن مهاجران، وعده کاهش 10 درصدی مالیات طبقات متوسط در آمریکا (که البته به هیچ عنوان بدون اجازه مجلس نمایندگان آمریکا قادر به انجام این کار نیست)، لغو حقوق شهروندی به فرزند مهاجران، افزایش بهداشت و…
دروغ نگاری‌های ترامپ البته توسط دانیل داله، خبرنگار تونتو تایمز نیز هر هفته به دقت ثبت و ضبط می‌شود و واشنگتن پست نیز در این مورد بارها نوشته است.
در نمونه‌ای دیگر می‌توان از دیکتاتور جوان سعودی نام برد که از هربه دروغ برای خودنمایی استفاده بسیاری کرده است. از دروغ‌های شرم آور در مورد فضاحت ترور خاشقچی گرفته تا دروغ‌های شاخدار در مورد یمن، اتحاد دنیای عرب، صلح طلبی خود و پدرش و نیز تصویری که او چندی پیش در مورد عربستان متمدن گفته و اعلام کرده بود تا قبل از سال 1978 عربستان کشوری متمدن بود که سینما در آن رواج داشت، زنان کار می‌کردند و از حق رانندگی برخوردار بودند. این همه در حالی است که سوابق تاریخی نشان می‌دهد تا همین دو سال قبل زنان در عربستان اجازه رانندگی و کار نداشتند و قبل از سال 1978 نیز این حق به هیچ عنوان وجود نداشته است.
معمر قذافی نیز از جمله دیکتاتورهایی بود که همواره تلاش می‌کرد خود را رهبری توانمند در جهان عرب، فردی مصلح و مدافع حقوق زنان معرفی کند و این در حالی است که سوابق شرم آور زندگی وی نشان می‌دهد که او حرمسراهای متعددی داشته و در سوء‌استفاده از زنان ید طولایی داشت.
نوبتی هم باشد نوبت رجوی و همسرش است و اگر چه تروریست‌هایی در این قد و قواره بسیار کوتوله تر از آن هستند که با امثال افراد یاد شده مقایسه شوند اما به هر حال این زوج تروریست در دروغگویی کم از دیکتاتورهای یاد شده نیست و از آنجا که مایه مباهات‌شان است که با دیکتاتورهایی بنام و مطرح مقایسه شوند، ما نیز از زیربار این مقایسه شانه خالی نمی‌کنیم. در سیاهه بلند و بالای حرف‌ها و سخنرانی‌های رجوی قبل از مرگش و نیز اظهارات همسر تروریستش بیشتر از هر چیزی وعده‌های دروغ وجود دارد؛ او آنچنان مدینه فاضله‌ای برای فریب‌خوردگان فرقه‌اش ایجاد کرده بود که مجال بسیاری برای حرف و تفسیر در این خصوص وجود دارد. از تحلیل‌های چند سال اخیر مریم رجوی که هر سال، «امسال سال سرنگونی‌ است» را مطرح می‌کند تا تحلیل‌های پر از دروغ در مورد آینده ایران، حمایت از داعش و امید بخشی واهی به نیروهای این فرقه در مورد پیروزی عربستان در جنگ با سوریه و یمن (که در این مورد تمام تحلیل‌های مریم رجوی و سران فرقه‌اش دروغ از آب در آمد)، وعده فتح تهران، سقوط نظام جمهوری اسلامی، عدم پایان جنگ و تحلیل دروغ این مسئله که پذیرش قطعنامه یعنی پایان حکومت ایران، تأکید بر عدم حمله آمریکا به عراق، اعلام پیروزی‌های مجاهدین درعرصه‌های بین‌المللی، برابری زن و مرد در فرقه رجوی و… همه و همه نشان از چیره دستی رجوی و همسرش در دروغگویی دارد؛ دروغ‌هایی که البته با توجه به حجم قابل توجه ریزش‌های اخیر در این سازمان تروریستی، باید اذعان کرد که دیگر طرفداری در بین نیروهای فرقه‌اش هم ندارد.
آنچه مشخص است اینکه نه رجوی، نه ترامپ و ولیعهد و نه هیچ کدام دیگر از مستبدین، دیکتاتورها و تروریست‌ها به دروغگویی خود اعتراف نخواهند کرد که اگر اعتراف کنند و شکست را بپذیرند دیگر دیکتاتور و تروریست‌ نخواهند بود. تاریخ نشان داده دیکتاتورها که رجوی هم نمونه حقیری از این دسته است، هیچ گاه به شکست خود و اندیشه‌هایشان اعتراف نکرده‌اند و از ابزار دروغ برای پاسخ به توهمات ذهنی خود بهره‌های فراوانی برده و خواهند برد.
مهدی عسکری فرسنگی، بنیاد هابیلیان

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا