چهارم خرداد سال ۵۱ پایانی بر یک آغاز

واقعه چهارم خرداد ۵۱ را باید از چند جهت و زاویه نگاه و مورد ارزیابی و واکاوای قرار داد
– یکم، تاسیس سازمان سیاسی و مذهبی در شرایط حساس
سازمان مجاهدین بعد از کلی مطالعه تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران و بررسی دلایل شکست پیاپی مبارزات سیاسی مردم ایران تاسیس شده بود.
موسسین سازمان افرادی نظیر محمد حنیف نژاد و سعید محسن ، علی اصغر بدیع زادگان و……. بودند که در تیره و تار ترین دوران دیکتاتوری پهلوی آنرا با هدف تغییر نظام سیاسی و اجتماعی ایران بر پایه مبانی دینی پی ریزی کرده بودند.
رهبران سازمان مواضعی مشخص و انقلابی و ضد شاه و ضد امپریالیسم داشتند. این خصیصه در تمام مناسبات آنها قابل مشاهده و رویت بود. سرود ها، عملیات نظامی علیه مستشاران امریکایی و باورمند بودن به مبانی ایدئولوژیکی و اعتقاد به قرآن و اسلام از ویژگی های رهبران سازمان شمرده می شد.
– دوم دستگیری و اعدام رهبران….
شهریور ماه سال ۱۳۵۰ مصادف بود با دستگیری اکثر کادرهای اصلی سازمان مجاهدین خلق توسط ساواک پهلوی؛ این ضربه هولناکی بر پیکره تشکیلات سازمان بود که در آن سال اتفاق افتاد. نکته قابل تامل اینجاست که قبل از وارد آمدن این ضربه مسعود رجوی در مرداد ماه همان سال بهمراه تعدادی دیگر دستگیر شده بودند. حاصل این ضربه و دستگیری ها اعدام ناصر صادق، علی باکری، محمد بازرگانی و علی میهن دوست در ۳۰ فروردین ۱۳۵۱ و محمد حنیف نژاد، سعید محسن، علی اصغر بدیع زادگان، محمود عسگری زاده و رسول مشکین فام در ۴ خرداد ۱۳۵۱، به دست رژیم پهلوی در زندان اوین بود. اما چرا مسعود رجوی از این مهلکه ناگهان گریخت و حکم اعدامش با یک درجه تخفیف ارباب به حبس ابد تبدیل شد؟
شواهد و مدارکی که بعد از انقلاب از آرشیو محرمانه ساواک به دست مردم افتاد و بخشی از آن در دی ماه ۱۳۶۱، منتشر شد، نشان می دهد که علت اصلی دستگیری های وسیع آن سال( ۱۳۵۰ ) همکاری صمیمانه دو نفر از دستگیر شدگان قبل از ضربه بوده است یعنی، مسعود رجوی و تقی شهرام در کمال بیشرمی اعضاء مرکزیت را لو داده بودند این رذالت در نامه تیمسار نصیری به شاه بدین صورت توصیف می شود :
“در جریان تحقیقات، کمال همکاری را در معرفی اعضای سازمان مکشوفه به‎ عمل آورده و اطلاعاتی که در اختیار گذارده از هر جهت در روشن شدن وضعیت شبکه مزبور مؤثر و مفید بوده است. مسعود رجوی پس از خاتمه تحقیقات نیز در داخل بازداشتگاه ها همکاری صمیمانه ای با مأمورین به عمل آورده لذا به نظر این سازمان (ساواک) استحقاق ارفاق و تخفیف در مجازات را دارد.”
از این لحظه ماموریت مسعود و تقی شهرام شروع شده و به عروسک در دست عوامل سیا و ساواک تبدیل شدند.
– سوم، تغییر ایدئولوژی و مارکسیست شدن سازمان در سال ۵۴
اولین اقدام بعد از ضربه شهریور ۵۱ ضربه تقی شهرام بود که رهبری سازمان را بر عهده داشت، تغییر مبانی اعتقادی سازمان که توسط بنیان گذاران تبیین و پی ریزی شده بود توسط تقی شهرام کلید خورد و در نهایت منجر به تسویه حساب های خونین درون گروهی گردید. بعبارتی بهتر می توان این اقدام را نوعی قدردانی تقی شهرام و مسعود رجوی از کسانی دانست که امکان زیستن خفت بار را به آنها هدیه داده بودند.
– چهارم ، پیروزی انقلاب و شروع رهبری مسعود رجوی ، تکمیل پروژه انحراف و ضربه به دست آوردهای ملت قهرمان ایران( پروژه انتقام)
خیلی از تحلیلگران بر این باورند انحراف سازمان که با خیانت امثال مسعود رجوی و تقی شهرام صورت گرفت اکنون در قاموس مسعود رجوی از پوسته پنهانی و فریبکارانه رهبران فرقه خارج و حقیقت بخون کشیده شدن رهبران سازمان عریان شده است. در آشکار شدن این راز بزرگ هم آغوشی مسعود و مریم رجوی با امپریالیسم و صهیونیزم همانند خورشید که در اصالت آن تردیدی وجود ندارد آشکار شده است.
امروزه فرقه رجوی تمام مرزهای خیانت و جنایت را در نوردیده و به عمله دست چندم دشمنان ایران و ایرانی مبدل گشته است. پوکه شعارهای ضد امپریالیستی و ضد آمریکایی آنها کنار گذاشته شده و آشکارا در تلاشی خیانت بار برای جلب نظر جناح های تندرو و جنگ طلب آمریکا می باشند تا بالاخره پاداش نزدیک به نیم قرن خیانت خود را دریافت نمایند.
بهتر است فریب خوردگان اسیر در آلبانی بدانند که دیگر برای بقاء و ماندگاری سازمان هیچ فلسفه ای باقی نمانده است. لذا باید به اسارت و بندگی محض وتسلیم و ذلت خود در برابر مسعود و مریم پایان داده و از دام پراگماتیستی تنیده شده خود خارج شوند. که رهبرانشان به جای طلبکاری از دشمنان قسم خورده خلقها اکنون طلبکار مردمشان گشته اند که چرا آنها را به قدرت نمی رسانند. تراژدی غمبار ۴ خرداد ۵۱ اکنون به تراژدی خیانتبار مسعود و مریم منتهی شده است.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا