مجاهدین خلق، از طلاقهای ایدئولوژیک تا دلالی سلاح شیمیایی
مجاهدین خلق، از طلاقهای ایدئولوژیک تا دلالی سلاح شیمیایی
سایت معتبر «سیاست جهانی» (گلوبال پلیتیکال)، در گزارش مشروحی به جایگاه لرزان اعضای سازمان مجاهدین خلق برای همراهی آمریکا در برخورد با ایران پرداخته است.
در گزارش این پایگاه اینترنتی تأکید شده، آمریکا که برای جنگ با تروریسم به عراق حمله کرد، نمیتواند از گروه تروریستی مجاهدین خلق که سابقه فعالیتهای تروریستی آن علیه مردم ایران و آمریکا روشن شده، در برخورد با ایران یا کشورهای دیگر استفاده کنند.
نویسنده همچنین با اشاره به شواهدی، از نقش مشکوک جعفرزاده،شاخصترین عنصر این سازمان که هر از چند گاهی ادعاهایی را علیه برنامه هستهای ایران مطرح میکند، در معامله سلاحهای شیمیایی و کشتار جمعی، پرده برداشته است.
از جایگاه تروریستی گروه مقاومت اپوزیسیون خارج از ایران، میتوان برای فشار آوردن بر حکومت ایران، طی چند ماه آینده، که سازمان ملل، آمریکا و اروپا تلاش خواهند کرد، این کشور را وادار به پذیرفتن قوانین خاص در مورد برنامه هستهایاش کنند، استفاده کرد.
مسئله ساده است: گروه مجاهدین، دستکم تا دو سال دیگر در فهرست گروههای تروریستی باقی میمانند و در عوض برای این حسن نیت، پیشرفت ایران در رسیدن به خواستههای خودش در برنامه هستهای بیشتر میشود. لبته نمیتوان، برای چنین معاملهای، زیاد حساب باز کرد، اما اظهارنظر دیپلماتها اینگونه نشان میدهد که وی این موضوع، بیش از سیاست چانهزنی، فکر و کار شده است.
فعالیت این گروه را باید در طرحهایی که آمریکا برای ایران در نظر گرفته و در تدارک آن است، گنجاند تا بتوانند طرف مشورتهایی مردمی را در داخل ایران پدید آورند. هر دو بعد این کار، دارای مفاهیمی است که میتوان درباره آن پیشبینیهای لازم را کرد.در جولای سال 2004، برخی از سه هزار عضو گروه مجاهدین خلق یا ارتش آزادیبخش ملی، در کمپ اشرف، واقع در شمال غربی بغداد، مورد حمایت قرار گرفتند. توجه اصلی این سازمان به حامیان اروپایی به خاطر اشتیاق بیشتر اروپاییها نسبت به آمریکاییهاست که در نتیجه مبارزات شدید پانزده ساله این سازمان در این راه بوده است. این گروه از بعد سازمانی خود، توانسته است، دل غربیها را به دست آورد. گروه مذکور، سیاست حمایت از حقوق زنان را فلسفه اصلی خود قرار داده است، هرچند زنان در این گروه، 30 درصد را تشکیل میدهند، با این حال 70 درصد وظایف و مناصب اصلی و هدایتی را در اختیار دارند. این سازمان توانسته است، رسانههای دنیا را به سمت خود جلب کند و کار خود را رونق بخشد.
بر پایه گزارشهای دیدهبان حقوق بشر (MRW)، تناقضاتی در جایگاه این گروه وجود دارد که برخی اتفاقات وحشتناکی را درباره افرادی که تلاش میکردند، گروه را ترک کنند، برداشته است. یکی از این موارد، مربوط به محافظ سابق رجوی است. نشریه ایتالیایی «Leparisien» درباره آنچه بر سر این افراد آمده، میگوید: وقتی او تصمیم گرفت، گروه مجاهدین خلق را ترک کند، آنان به بدن او مواد مخدر تزریق کردند و طهماسبی تحت شکنجههای فکری شدید قرار داشت. البته سرنوشت این محافظ سابق نسبت به تبلیغاتی که رؤسای این گروه برای اعضای دیگر گروه در نظر میگرفتند، به مراتب ملایمتر بود، چراکه سرانجام، افراد تنبیه شده به این روش، جان خود را از دست میدادند. با این حال، از برخی جهات گروه مجاهدین خلق، دست به اقدامات قابل ملاحظهای زده که آن را به سازمان تروریستی تبدیل کرده است.
از قول کسانی که در داخل ایران هستند، گفته میشود که یک دهه گذشته، رؤسای این گروه، آیینی چون اهورا را برای خود اقتباس کردهاند. مسعود و مریم رجوی در آغاز دهه 1990 از همسر و شوهر خود جدا شدند و نام آن را «انقلاب ایدئولوژیکی» گذاشتند. یکی از قربانیان این نوع عمل شستشوی مغزی، تحلیلگر امور ایران؛ یعنی «علیرضا جعفرزاده» است که به طور متناوب در شبکه تلویزیونی «فاکسنیوز» ظاهر میشود. جعفرزاده، عضو سابق گروه مجاهدین خلق و مغز متفکر گروه است. جعفرزاده، سخنگوی گروه ارتش آزادیبخش ملی بود که دو سال پیش، تأسیسات هستهای فاش نشده نطنز و اراک را به دنیا خبر داد.
«ایران اینترلینک»، سایتی است که هدفش آشکار ساختن وجهه حقیقی سازمان مجاهدین خلق به دنیاست. این سایت اینترنتی، اظهار کرده است که جعفرزاده به فرمان مسعود رجوی در سال 1986 با همسرش ربابه صادقی که اهل بابل بود، ازدواج کرد، اما چهار سال بعد به دنبال دستور رجوی، این زوج از یکدیگر جدا شدند، چراکه اعضا باید این کار را به دلایل ایدئولوژیک انجام میدادند. ایران اینترلینک، بیوگرافی نیز از جعفرزاده منتشر کرده که حاوی تردیدهای زیادی راجع به پیوستن او و رابطهاش با «فاکسنیوز» بوده است. هماکنون «فاکسنیوز»، جعفرزاده را به عنوان یکی از کارمندان خود یا رئیس یک شرکت مشاورهای معرفی میکند و به تازگی در سال 2002 به عنوان نماینده مجاهدین خلق در کنگره آمریکا، توسط «فاکسنیوز» مورد مصاحبه قرار گرفت.
بنا بر گزارشهای سایت «ایران اینترلینک»، اتهامات بسیار جدی، ازجمله معاملات غیرقانونی جعفرزاده وجود دارد که در این بین، معاملات مواد شیمیایی مورد استفاده در سلاحهای کشتار جمعی از این نوع است.
ادعاهای دیگر ارائهشده در مورد گروه مجاهدین خلق، آن است که این گروه با همکاری نمایندهاش به طور جدی در اقدامات پولشویی و قاچاق مواد مخدر در کشور آمریکا، دست داشته است. این ادعاها و همچنین روابط مبهم این نماینده با «فاکسنیوز»، فعلا در حال بررسی و پیگیری است. گفتنی است، جعفرزاده، چندین بار داوطلب عملیاتهای انتحاری نیز شده بود.
اینترلینک میافزاید: او در حال آمادگی آن است که در موقع لزوم، خود را جلوی دفتر سازمان ملل در نیویورک به آتش بکشد.هرچند به نظر میرسد که این گروه ابدا دستی در سازماندهی مأموران مخفی در داخل ایران نداشته است، با این حال به نظر نمیرسد به عنوان یک سازمان، تا حد زیادی مورد اطمینان و اعتماد تلقی شده باشد.
«ران جاکوب» از سایت «counterpunch.com»، معتقد است، لزوما منطقی نیست که بپذیریم آمریکا بتواند، ارائه خدمات از سوی اعضای جنبش آزادیبخش ملی را برای دست زدن به اقدامی اشغالگرانه در فهرست آورد، هرچند این گروه، فعالانه در افشای مراکز هستهای ایران شرکت داشته است. جاکوب بر این باور است که ایجاد تغییرات در ایران، باید با مداخلات جزیی آمریکا صورت گیرد و این یعنی اینکه این دسته از گروهها و افرادی که کمترین اتصال و ارتباطی با واشنگتن دارند، کسانی خواهند بود که مورد توجه مردم ایران هستند، البته رسیدن به تصویری شفاف از این موضوع سخت و دشوار است.
شواهد رسمی اخیر نیز نشان میدهد که دولت بوش در حال کار روی موقعیتی است که پیشتر به صورت محرمانه از سوی وزارت خارجه آمریکا به اعضای کنگره، گزارش شده بود. در این باره، گزارش «غیرتوافقی» نام گرفته بود که در مورد جایگاه هستهای ایران و چند کشور دیگر در آن صحبت شده بود و بخشهایی از آن در اختیار عموم قرار گرفتف اما همچنان محرمانه یا فوقمحرمانه به حساب میآمد و واشنگتن، تنها میخواست به دنیا بفهماند که کارهایی در حال انجام است. با تمام مسائلی که این کار با خود به دنبال دارد، بررسیهای اساسی در مورد نقش افراد و گروههایی چون «جنبش آزادیبخش ملی» در حال انجام است که اغلب آنها محرمانه شمرده میشوند. حتی دستیابی به سابقه فهرست وزارت امور خارجه که گروه مجاهدین خلق را سازمان تروریستی میداند نیز دشوار است؛ کاری که هر دو سال یک بار انجام میگیرد.
این که گروه مجاهدین خلق به مدت یک دهه تلاش خود را معطوف به محو مهر تروریستی از خود کرده، خبر بدی است. در سالهای اخیر، سازمان مجاهدین خلق که بارها درخواستهای خود را به دادگاه استیناف ایالات متحده ارائه کرده است، خواهان بررسی تصمیمات گرفتهشده در سالهای 1999 و 2001 شده و این گروه را سازمان «تروریستی» معرفی کرده است. اما از نقطهنظر منطقی، احتمال اینکه خواسته این گروه تحقق بپذیرد، بسیار کم است؛ خواه این را باور کنید یا نه، دولت بوش، این سازمان را دلیل اصلی خود برای اشغال عراق معرفی کرده است.
در سپتامبر سال 2002، بوش در سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل گفت: یکی از دلایل اصلی اشغال عراق، از میان بردن گروههای تروریستی است که سازمان مجاهدین خلق نیز شامل آن میشود، چراکه از خشونتهای تروریستی در برابر حکومت ایران استفاده کرده و در دهه 1970، مسئول کشته شدن چند پرسنل نظامی آمریکایی و شهروندان آمریکایی نیز بوده است.
«مایکل استینبرگ»، نویسنده بخش بررسی اطلاعاتی اجرایی میگوید: تنها اقدام حقیقی و اساسی که دولت بوش در مورد یک سازمان تروریستی به انجام رساند، بیش از آنکه جانبداری از سازمان مجاهدین باشد، به مخالفت با این گروه پرداخت.
جعفرزاده به تازگی نیز به تکرار داستانهای خود پرداخته بود. اخباری که چند ماه پیش توسط «فایننشالتایمز» منتشر شد و همچنین ماجرای چهار هزار سانتریفیوژ تأسیسات ایران از این نوع بودند. سرنوشت دمکراسی در ایران به سختی میتواند، تنها از سوی واشنگتن مورد ارزیابی قرار گیرد. افرادی که در گروه آزادیبخش ملی فعالیت دارند، اعلام میکنند که حکومت ایران چه میزان پول، صرف برنامه هستهای خود میکنند، دوره سختی را میگذراند. اگر مردم در این مورد، اطلاعاتی به دست آورند، آن وقت میتوان امید داشت که به خاطر انگیزههای اقتصادی که قابل هضمترند، کاری از پیش برد.
چالش اصلی که گروه مقاومت خارج از ایران با آن روبهروست، اختلاف جایگاه این گروه در آمریکا و فرانسه است که تا حد گستردهای در تغییر آرا و نظریات این سازمانها اثر گذاشته است. اروپاییان تا جایی که مردم ایران خواستار آزادی بیشتر در کشور خود باشند و خود اروپاییها نسبت به هم متحدان آمریکایی خود، در جایگاه قدرت کمی تفاوت داشته باشند، حمایت خود را کم و بیش از نیروهای اپوزیسیون نشان دادهاند. به هر حال، جنبش رو به رشدی در میان سیاستمداران بروکسل در حال شکلگیری است که میخواهند به محدودیتهای مجاهدین خلق به شکل سازمانی آن پایان دهند. فرانسه دو سال پیش، این سازمان را از فعالیت متوقف کرد، اما نتوانست مدارک قابل توجهی نسبت به فعالیتهای تروریستی آن به دست آورد.
آنان این سازمان را خیلی وقت پیش از این از خود رانده بودند؛ یعنی آنان در سال 1986، این گروه را وادار کردند که به بغداد تغییر مکان بدهند و به عنوان ارتش پنهانی صدام حسین به خدمت گرفته شوند.این در حالی است که با کمال تعجب، گفته شد، فرانسویها در جمعبندی نتایج مذاکرات هستهای از همه مؤثرتر بودهاند. بیشتر اوقات اینطور به نظر میرسد که سازمان مجاهدین، تنها برای انجام عملیاتهای تروریستی با یک ظرفیت غیررسمی داخل ایران به کار گرفته شده یا از تأیید مستقیم بسیاری از افرادی که جزو مسئولان رده بالای دولت بوش هستند، محروم است. این یک پیشرفت واحد و یکپارچه نخواهد بود. مقاماتی چون بوش و رایس از تصمیم ارتش آمریکا در وادار ساختن مبارزان سازمان مجاهدین خلق برای کنار گذاشتن تسلیحاتشان باخبر نشده بودند و در مدت کوتاهی پس از آن هم این گروه، مورد بمباران ارتش عراق قرار گرفتند و رایس به محض اینکه از مشاوره دیک چنی بهرهمند شد، توافق پیشین را لغو و کمپ اشرف را منطقه «حفاظتشده» اعلام کرد. این سیاست آمریکاست که اجازه نمیدهد، روابط مأموران آمریکایی و اعضای سازمانها وجود داشته باشد؛ یعنی سازمانهایی که رسما در لیست گروههای تروریستی هستند. دولت آمریکا به مانند فرانسه دفاتر سازمان مجاهدین را در تابستان سال 2003 بست.
ترجمه: سارا رمضانی
بازتاب