مجاهدین کیستند؟(قسمت دوم)

جنگ با تروريسم، اشغال عراق ، مفهوم آرمان گرايانه ي نومحافظه كاران از آزادكردن در خاورميانه ، تغيير رژيم در ايران، همه به مجاهدين خلق- گروه تروريستي بيگانه ،‌با حمايت امريكايي- مرتبط می شود. در بخش دوم اين سري مقالات به پشتيباني نمايندگان كنگره و نومحافظه كاران از مجاهدين و نقش مجاهدين به عنوان بد اطلاع رسان برنامه ی تسليحات هسته اي ايران ‌،خواهم پرداخت.
حمايت كنگره
دن برومبرگ1 از”‌كارنژي اندومنت”2‌ Cornigie Endowment for international peace گفت :” من از حمايتي كه در كبيتال هيل براي اين گروه وجود دارد‌، آگاهم و فكر مي كنم بي رحمانه است و تصور مي كنم علتش نا آگاهي محض از ترفندهاي سياسي است.”
در اواخر سال 2001، نماينده ی جمهوري خواه”گري آكرمن”3 در”‌ويلج ويس”4 گفت :”… خوب ،‌مجاهدين سازمان تروريستي مستقر در عراق هستند، و عراق هم دولتي تروريست است. آن ها با ايران مي جنگند كه خودش هم دولت تروريست ديگري است.من مي گويم، پس كمكشان كنيم تا آن جا كه مي توانند با هم بجنگند ،‌تابه يك بار،‌همه نابود شوند و ما دوبار با هم جشن بگيريم”. نماينده ی جمهوري خواه – رز لهتينن5 مي گويد:” اين گروه به امريكا عشق مي ورزد ، آن ها در جنگ با تروريسم ما را ياري مي دهند وا حامي امريكا هستند. اين گروه عليه امريكا نمي جنگيده است. اين ساده نيست. در هر نشست و گزارشي كه من تاكنون شركت كرده ام،‌هيچ كس اين گروه را سازمان تروريستي و ضد امريكايي نخوانده است.” او در ادامه افزود كه اين گروه اطلاعات سودمندي درباره ی مسائل هسته اي ايران، براي حكومت امريكا فراهم آورده است.
“‌در نوامبر 2002، رز لهتنين نامه ی حمايتي براي مجاهدين تهيه كرد كه گفت اين نامه از حمايت 150 تن از همكارانش برخوردار است اما‌ از افشاي نام اين افراد سرباز زد. در ميان اين 150 امضا كننده، 30 عضو كميته و زيرشاخه هاي كميته و 35 تن اعضاي بلند مرتبه كميته ها و زير شاخه هاي كميته ها هستند.” وي گفت :” به دليل بد اطلاع رساني، دروغ ها و تبليغات خاتمي – ‌رئيس جمهور ايران،‌ تصميم گرفته ام كه نام هاي اين امضا كننده ها را فاش نكنم.”‌
يك ماه پيش از آن ،‌هنگامي كه نامه رز لهتنين در كنگره به گردش افتاد ‌، نماينده جمهوري خواه” هنري هايد”6 و” تام لانتوس”7 به همكارانشان نامه اي نوشتند و به آن ها تصويري”كامل” و”‌صحيح” ‌از مجاهدين ارائه دادند:‌
” ما مخالفان قدرتمند حكومت كنوني ايران هستيم اما باور نكنيد كه لازم است براي تغيير حكومت ايران از تروريسم استفاه كنيم و يا به همان شيوه صدام حسين دست بزنيم.”…” به ويژه، نظر به اين حقيقت كه مجاهدين درعراق مستقر هستند و در عمليات هایي عليه كردها و شيعيان شركت داشته اند و مسئول قتل امريكايي ها در ايران بوده اند و از تسخير سفارت امريكا در تهران حمايت كرده اند، ‌مايليم كه شما سابقه ی كامل اين سازمان را كه به تازگي توسط وزارت امور خارجه گزارش شده است ‌،داشته باشيد تا جهت امضاي آن نامه ی حمايت بهتر تصميم بگيريد.”…”‌برخي همكاران در گذشته نامه هاي اين چنيني را امضا كردند و سپس هنگامي كه با اطلاعات صحيحي درباره ی مجاهدين مواجه شدند،‌از عمل خود شرمگين شدند.”‌
رز لهتنين گزارش هاي اطلاعاتي امريكا را درباره دخالت مجاهدين در حمله صدام حسين عليه كردها و شيعيان به عنوان” اباطيل”‌و”‌بخشي از ماشين تبليغات آقای خاتمي”،‌ بي اساس دانست. پيش از حمله به عراق،‌” يليم پابلت”8 ، مدير ستاد كميته فرعي كنگره در امور خاورميانه و آسياي مركزي و دستيار رز لهتنين اظهار كرد:” در ماه هاي پيش از جنگ ‌،ما موضوع را بسيار روشن كرديم كه اين افراد دمكراسي خواه ، ضد اصول گرائي و تروريسم هستند…. آن ها دوستان ما و نه دشمنان ما هستند.”
در 15 ژانويه 2003،” نيويورك تايمز” ، آگهي اي يك صفحه اي در صفحه A 8 خود منتشر كرد كه در آن از مجاهدين حمايت مي شد. اين آگهي تصاوير شش نماينده فعلي كنگره را نيز چاپ كرد : رز لهتنين ،‌ تانكردو9 ، ‌فيلنر10 ، تاونز11 ،‌جكسون لي12 و دياز بالارت13. با نگاهي به اخبار گزارش شده در مي يابيم كه مجاهدين بيش از 136 هزار دلار به سناتور سابق رابرت توريسلي و چندين هزار دلار به تاونز و رز لهتنين داده بودند.
” باب ني”14 كه روزي پشتيبان مجاهدين بود،‌حمايت از مجاهدين را به عنوان” تعصب ضد ايراني”‌ نامید. وي در لابي مجاهدين گفت :” من فكر مي كنم كه مردم بسياري فقط مي شنوند كه افراد مجاهدين مي آيند و مي گويند ما براي دمكراسي هستيم. اين اعضا كه از مجاهدين حمايت مي كنند،‌اعضاي كنگره امريكا هستند. من وطن پرستي يا وفاداري آن ها به ايالات متحده را زير سئوال نمي برم ، اما در اين مورد، آن ها به واقع به حقايق نمي نگرند. ما اين اشخاصي را كه وارد ساختمان كنگره مي شوند بهتر زير نظر گرفتيم، ‌آن ها گروهي تروريست هستند. معتقد نيستم كه نيازي هست اجازه دهيم آن ها به زمين هاي فيزيكي كنگره دسترسي داشته باشند.”
در اواخر آوريل 2003،” باب ني” نامه اي به سر دبير نشريه ی”‌هيل” نوشت ، با عنوان :”مجاهدين از همان جنس القاعده وحماس” ،‌ در پاسخ به صفحه ی كامل آگهي و نامه اي كه گروه چند روز اخيرتر به سردبير نوشته بود:
“‌در واقع ،‌به دليل روابط طولاني مجاهدين با رژيم صدام حسين و حمايت وي از آن ها،‌ وزير اطلاعات سابق عراق مي تواند كسي باشد كه به خوبی مهارت تبديل حقيقت هاي مسلم به گفتارهاي كذب را به آن ها آموزش دهد.” بعدها”ني” دليل سر باز زدن رز لهتنين از فاش كردن نام هاي فهرست 150 نفري حمايت كنندگان نامه اش را اين دانست:
“اصلاً‌وجود ندارند.” از يك جهت ممكن است حامياني وجود داشته باشد ‌؛ در واقع چندين سال پيش هنگامي كه نمايندگان مجاهدين براي اولين بار به دفترم آمدند و با من ديدار كردند و از دمكراسي در ايران سخن راندند، من از ملحق شدن به آن ها خشنود شدم به لحاظ آن چه از تلاششان بر مي آمد. با اين وجود،‌به زودي دريافتم كه مجاهدين طرفداران دمكراسي اي نيستند كه فريادش را مي كشند‌، بلكه در واقع تروريست هایي با تاريخ كشتار شهروندان امريكايي و حمايت صدام حسين هستند. امروز، اعضايي كه از مجاهدين حمايت مي كنند بيش از چند تن نيستند و حتي همان تعداد هم رو به كاهش است.”
از آن جائي كه افكارعمومي به نفع مجاهدين رو به افول است،‌ به جرأت مي توان پنداشت كه همان ايدئولوژي كه باعث حمايت كنگره براي مجاهدين مي شد ( آروزي شديد براي گسترش دمكراسي در ايران به هر وسيله اي)، به طور گسترده اي در ميان برخي از جارزن های كنگره باقي مانده است.
تنها چند ماه پس از نامه”ني”، به دنبال دستگيري مريم رجوي و برخي ديگر از مجاهدين درماه ژوئن در فرانسه و تصرف 5/1 ميليون دلار از منابع مجاهدين، اعضاي كنگره نامه اي به رئيس جمهور ژاك شيراك نوشتند و در آزادي سريع مريم رجوي و ديگران اصرار ورزيدند. در ميان امضا كنندگان نامه مي توان نام اين افراد را ديد :‌”ليسي كلي”15 ) ،‌” دنيس مور”16 ،‌”‌تام تانكردو”17 ) ،‌” شيلا جكسون لي”18 ،‌” ادولفوس تاونز”19.” تام تانكردو” كه هميشه داراي نبوغ خطابه سرايي است ،‌حمايتش از مجاهدين را اعلام كرد چون آن ها” سرمايه اطلاعاتي امريكا هستند.”‌ و” قابل اعتماد ترين منبع اطلاعاتي منطقه”، ‌دبير مطبوعاتي تانكردو،” كارلوس اسپنيوزا”20 اظهار كرد :”‌ آيا اين افراد مقدس هستند؟ خير… اگر مشكلي وجود دارد اين است كه آن ها در فهرست تروريست هاي بيگانه قرار دارند.” وي افزود كه اطلاعاتي كه مجاهدين براي امريكا فراهم آوردند”‌صد در صد حقيقت داشته اند :” هر چه مي خواهيد ،‌آن ها را صدا كنيد ولي دروغگو نيستند”. در جاهاي ديگر نيز تانكردو از حمايتش از مجاهدين با مقايسه ی آن با حمايت”‌كندي” از IRA ‌، دفاع كرده است.
در ژانويه 2004 مجاهدين خواستند در مراسم جمع آوري پولي با نام” همبستگي” با مقاومت ايران ، شركت كنند. صليب سرخ امريكا، كه ميزبان مراسم بود، بعداً‌ از پذيرش مبالغي كه در اين مراسم جمع آوري شد به دليل ماهيت سياسي آن خودداري كرد. امريكا به طور موقت تحريم اهداي پول به سازمان هاي ايراني را به جهت افزايش كمك هاي انساني ،‌برداشته بود. اين قانون به انجمن همبستگي ايران – امريكا در كانزاس سيتي و انجمن حرفه اي هاي پزشكي ايراني – امريكايي كه هر دو توسط عضو مجاهدين، سعيد سجادي رهبري مي شوند و انجمن زنان ايراني كه توسط عضو مجاهدين – بهجت دهقان هدايت مي شود، اجازه داد كه اين مراسم را حمايت مالي كنند.
بنابر گزارشات IRS ، 17 سازمان از 23 سازمان حمايت كننده ي اين مراسم ،‌سازمان هاي پيشرو مجاهدين بودند. انديشمندان نومحافظه كاري چون ريچارد پرل21 مشاور بوش،‌وين گريفث22 نماينده ی حزب كارگر انگلستان و رهبر مجاهدين و رئيس جمهوري منتخب آنها مريم رجوی ( از طريق ارتباط ماهواره اي ) ، در اين مراسم سخنراني كردند. اين به نظر مي رسد كه نقض مستقيم”‌قانون اجرايي 13224 درباره پول رساني به تروريست ها،‌باشد. بعدها پرل اظهار كرد كه او گمان می كرده است كه اين مراسم در حمايت از زلزله ی بم برگزار شده است و مبالغ به صليب سرخ خواهند رفت و از هيچ گونه رابطه اي ميان اين مراسم جمع آوري پول و مجاهدين آگاه نبوده است. او همچنين اظهار كرد:” اين مراسم جلوه يك مراسم با حمايت تروريستي را نداشت.” ( اساس چنين تصويري هنوز هم پيچيده به نظر مي رسد.” عوامل FBI ، نيز در مراسم حضور داشتند كه بنابر گزارشات حضورشان به عنوان بخشي از يك تحقیقات درحال پيشرفت ،‌ بوده است. چند روز بعد ‌،اداره خزانه داري حساب هاي سازمان دهنده اصلي اين مراسم را مسدود كرد.
در سال 2005،”‌اد تاونز”23 به”‌ديدبان حقوق بشر”‌پاسخي داد. ديدبان حقوق بشر گزارشي از نقض حقوق بشر ،‌از جمله شكنجه،‌ كتك، زندان انفرادي كه توسط مجاهدين نسبت به دشمنانشان و اعضاي داخلي كه قصد ترك گروه را داشته اند، اعمال مي شده است ،‌ارائه داد.
” اين رسوايي است كه ببينيم،‌ رژيم ايران از دفتر ديدبان حقوق بشر در امريكا، استفاده مي كند تا به لحاظ سياسي به شهرت مخالف اصلي خود [ مجاهدين ] حمله كند و آن را خدشه دار كند”….” ديدبان حقوق بشر بايد به مجاهدين به عنواني شريكش براي دفاع از حقوق بشر در ايران بنگرد نه بر هم زنندگان نظم. من معتقدم كه گزارش ديدبان حقوق بشر درباره ی مجاهدين كه در 18 ماه مه منتشر شد تنها دستور كار تهران را براي جنگ با دمكراسي و حقوق بشر در ايران به پيش خواهد راند” او در همين حال از گروه مي خواهد كه”‌به گزارش واكنش نشان دهد و گزارش واقعي تري از نقض حقوق بشر در ايران فراهم كند.”
در 6 آوريل 2005، تانكردو و باب فيلنر24 در نشستي باعنوان”‌كميته پارلماني حقوق بشر و دمكراسي ايران” با حضور” كميته سياست گذاري ايران (IPC) بر لزوم خارج كردن مجاهدين از فهرست تروريست هاي خارجي توافق كردند. در ميان اعضاي IPC ،‌ نومحافظه كاراني چون تام تانكردو ،‌” پل اي واللي”25 ( كارشناس و نماينده فاكس نيوز براي تغيير رژيم ايران ،‌كره شمالي و سوريه است) و ژنرال ارتش” توماس مك انيري”26 ( كه او نيز كارشناس و نماينده فاكس نيوز براي تغيير رژيم ايران ،‌كره شمالي و سوريه است) حضور دارند.
يك هفته پس از اين نشست پارلماني، دوباره”‌پيماني ملي براي رژيمي جمهوري خواه ‌،سكولار و دمكراتيك در ايران” در واشنگتن برگزار شد. دوباره مريم رجوي از طريق ماهواره سخنراني كرد. فيلنر نيز در اين مراسم حضور داشت و اظهار كرد :” تا زماني با ايران سر و كار داريم،‌راه حل ديگري در عراق وجود نخواهد داشت.” در آن مراسم ،‌نومحافظه كاران حتي سودايي تر بودند.
حمايت نومحافظه كاران
گزارشات سايت Iranian.com :
“‌با وجود آن كه عوامل مجاهدين ادعا كرده اند كه تعيين مجاهدين به عنوان گروهي تروريست بخشي از جاذبه كلينتون نسبت به اصلاح طلبان حكومت ايران بوده است‌،اين بحث ديگر متقاعد كننده نيست با توجه به اين حقيقت كه در طول 5 سال حكومت بوش كماكان تحت فشار سياسي قابل توجه نومحافظه كاران (‌شامل”‌دانيل پایپس27″‌كه اكنون در مؤسسه صلح امريكا داراي كرسي است ) و نمايندگان جمهوري خواه مي بايست مجاهدين را از فهرست گروه هاي تروريستي خارج كند.”
“‌نه تنها بنا بر دستور اجرايي 2 نوامبر 2001، توسط بوش مجاهدين دوباره تروريست تشخيص داده شدند ،‌ بلكه بوش به هنگام پيش بردن سياست جنگ عراق از مجاهدين به عنوان نمونه اي از حمايت صدام از تروريسم ياد كرد، وي گفت:” عراق گروه هاي تروريستي مانند مجاهدين خلق را پناه داده است ،‌گروهي كه از خشونت تروريستي اش عليه ايران استفاده كرده است و در دهه 70 مسئول قتل چندين شخصيت نظامي و غير نظامي امريكايي بوده است.”
گزارشات Asia Times
روزنامه ی اسرائيلي”هاآرتز28″ گزارش كرد : AIPAC كنگره را تحريك مي كند كه سند تحريمي عليه ايران تنظيم كند. همچنين AIPAC به امريكا فشار مي آورد تا از مجاهدين خلق ايران جهت استفاده عليه رژيم ايران حمايت كند.”
اظهارات مايكل لدين29 درباره مجاهدين:‌
“‌مجاهدين ،‌سازماني است كه من تحسين نمي كنم، اما اطلاعاتش در چنين مواردي عموماً معتبر است. آن ها مدعي هستند كه بيل از 50 هزار نفر كارگر از پاكدشت و ورامين در نزديكي تهران تا استان گلستان در شمال و خراسان در شرق [عليه رژيم ايران] شركت داشته اند.
( مجاهدين در بالا بردن تعداد معترضين و استحكام نيروهاي نظاميشان براي القاي نيرومندي اپوزيسيون خود،‌بدنام هستند) داگلاس فيث30 – ‌معاون سياسي وزارت دفاع در مباحثه اش گفته است از آن جا كه از دهه 70،‌مجاهدين حمله اي به هيچ امريكايي نكرده است ،‌لازم نيست كه در فهرست هاي خارجي باشد.
در مقاله اي با عنوان” شبح امور ضد ايراني در واشنگتن آمد و شد مي كند”‌ در Asia Times آمد:‌”به نظر مي رسد برخي عناصر در رهبريت پنتاگون ، به ويژه داگلاس فيث ،‌در تلاش براي كارشكني در گفتگوهاي حساس ميان تهران و وزات امور خارجه جهت ارتقاع همكاري درباره القاعده و ديگر امور فشار آور و مؤثر بر افغانستان و عراق، هستند. افراد پنتاگون گمان مي كنند كه قرباني فر دوست قديمي لدين مي تواند كمكي بكند،‌بنابر گزارش Newsday در 8 آگوست دو تن از همكاران رده بالاي فيث – بدون توجه به ديگر آژانس ها – چندين نشست با اين ايراني برگزار كرده اند، CIA مدت هاست اين ايراني ها را به عنوان”‌جاعل اطلاعات جاسوسي و گمراه كننده” تلقي كرده است.
دانيل پايپس در ستوني در وبلاگ خود موضوع مجاهدين راعنوان كرده مي نويسد:
” آيا مجاهدين تروريست هستند؟ خير. آن ها دهه ها پيش از تروريسم استفاده كردند،‌هنگامي كه اعضايش به امريكايي ها حمله كردند. در عين حال ، طي 15 سال گذشته ،‌مجاهدين به عنوان ارتشي سازمان يافتند و تنها حملات خشونت آميز آن ها متوجه رژيم ايران بوده است.”…
” آيا مجاهدين سودمند هستند؟ بله. آژانس هاي جاسوسي غربي در زمينه” جاسوسي انساني” كمبود دارند – منظور جاسوسي هايي در خاك ايران است. فرماندهان نظامي متحدين بايد مجاهدين را براي جمع آوري اطلاعات از عوامل رژيم ايران در عراق بفرستند. مجاهدين همچنين مي توانند اطلاعات كليدي در خصوص پيشرفت هاي ايران – كه علي رغم گرايشي به سوي مبالغه كردن، مجاهدين برخي دست آوردهاي بزرگي داشته اند – براي نمونه در نيمه سال 2002 ،‌اطلاعات مجاهدين درباره برنامه هسته اي ايران بهتر ا زان چه IEAE مي دانست، بود،‌كه بدين وسيله حكومت حيرت زده ی امريكا را به سوي تحقيقاتي درباره ی آن كه ايران چه مقدار در ساختن بمب هسته اي پيشرفت داشته است، سوق دهد.”
“‌بالاخره ،‌چون رژيم ايران به نحو غيرمنطقي از مجاهدين مي ترسد (‌چنانچه ازكشتار 1000 نفر از مجاهدين و حاميانشان در زندان هاي ايران در در 1988 نمايان شد) نگهداري مجاهدين به عنوان گروهي سازمان يافته دركمپ هاي جداگانه در عراق راهي عالي جهت ارعاب و دستيابي به نفوذ در تهران ارائه مي دهد.”
مورخ انگلستان‌-علي انصاري -‌درباره ی مجاهدين مي گويد :” آن ها نااميدانه مي كوشند كه خود را به عنوان معادل ايراني كنگره عراق بالا نگه دارند. ايراني ها می دانند كه امريكايي ها در تلاشند كه مجاهدين رابه عنوان پتانسيل INC ( كنگره ي ملي عراق ) نگه دارند.”
يكي از مقامات مجاهدين با اشاره به امريكا به نيوزويك گفت:” آن ها مي خواند از ما مزدور بسازند”
ريموند تنتر31 در پاسخ به گزارشاتي درواشنگتن پست مبني بر اين كه ايران حدود ده سال از توانايي دستيابي به سلاح هاي هسته اي عقب است،‌مخالفت كرد:
“‌جامعه اطلاعاتي گزارش پيگرد خوبي را در خصوص ايران نداشته است. بيشتر سايت هاي هسته اي بزرگ شناخته شده به جهان بيرون كه توسط آژانس بين المللي انرژي اتمي بازرسي شده است، مانند سايت غني سازي اورانيوم در نطنز و تسهيلات آب سخت در اراك، توسط اپوزيسيون اصلي ايران، شوراي ملي مقاومت ايران ،‌فاش شدند”‌تنتر يافته هاي IEAI را با”‌برنامه بد اطلاع رساني” رژيم ايران مقايسه كند. به عقيده تنتر”‌اگر تحليلگران امريكايي در حال استفاده از”‌تحليل هاي خلاق” جهت تقويت كمبود اطلاعات قابل پيگرد قانوني از منابع موجود هستند،‌بايد درباره ی استفاده از اطلاعات اپوزيسيون هاي ايراني جهت فراهم آوردن”‌اطلاعات راهبردي”‌بحث شود،‌اطلاعاتي كه مي توانند جهت تشخيص اطلاعات به دست آمده از ديگر منابع و روش ها مورد استفاده قرار گيرند.”
در 15 سپتامبر 2005، تنتر تصميم دارد كه يك سمينار ديگر كميته سياسي ايران در حمايت از مجاهدين برگزار كند. در نيمه اكتبر،‌مجاهدين در روند تجديد نظر وزارت خارجه جهت شرايط تروريستي اش قرار ميگيرد. اگر وزارت خارجه مجاهدين را ازفهرست سازمان هاي تروريستي خارجي خارج كند،‌ مجاهدين آماده دريافت مبالغ هنگفتي جهت اجراي هر تعداد اقدام مرگ بار در ايران جهت براندازي رژيم مي شوند.
تأثير رسانه اي و تغذيه اطلاعاتي
تغذيه اطلاعاتي به عنوان اعتبار سازي
“‌در آگوست 2002،‌ گروه وجود تسهيلات آب سخت اراك و ميدان عظيم زيرزميني غني سازي اورانيوم در نطنز كه تهران بعداً‌ به IAEA و ديدبان هسته اي سازمان ملل اعلام كرد، ‌را آشكار ساخت.”
كنفراس مطبوعاتي در اين باره درواشنگتن دي سي برگزار شد. همچنين شوراي ملي مقاومت ادعا كرد حكومت ايران از يك سازمان پيشرو به نام شركت انرژي مصباح،‌جهت پنهان كردن افشاگري هاي ناخواسته در رابطه با اين پروژه،‌استفاده مي كرد. ايران بارها‌ تأكيد كرد كه منطقش براي گشايش چنين تسهيلاتي صرفاً‌براي اهداف صلح طلبانه انرژي بوده است.
وزير امور خارجه ی ايران – كمال خرازي- گفت:” ظرف 20 سال آينده،‌ايران بايد 1000 مگاوات برق از طريق ميدان هاي هسته اي توليد كند و آغاز به كاراين دو مركز جهت توليد سوخت لازم براي اين ميدان ها درنظر گرفته شده است.”‌تحت قوانين IAEA ايران ملزم به آگاه كردن ديدبان نبود مگر تا هنگامي كه” منبع يا مواد هسته اي ويژه اي” دراراك يا نطنز آغاز كرده بود.
” به هر حال ،‌تصاوير ماهواره اي سايت كه يك روز بعد توسط يك شركت متخصص امريكايي روي اينترنت گذاشته شد تصديق كرد كه اين اطلاعات توسط برخي منابع پنتاگون براي گروه فراهم شده بود،‌ منابعي كه مشتاق خارج كردن مجاهدين از فهرست تروریست ها هستند و مي خواهند به آن تصويرگروهي را بدهند كه منابع قابل اعتمادي در ايران دارد.”
( زيرا اگر شمابتوانيد امريكارا به لحاظ اطلاعاتي كمك كنيد، ديگر نبايد تروريست خوانده شويد.)
بعدها،‌يك منبع CIA اظهار كرد :” ما همه اين اطلاعات را داشتيم و همه آن را به دولت گزارش كرده ايم… دولتي كه با نفوذ اسناد اطلاعاتي حساس به گروه تروريستي فاسد شده است.”
“‌شواهد اين تأثيرات از قبل مي تواند ديده شود. براي نمونه تأثيرگذاري مجاهدين در تشويق آژانس هاي خبري بزرگ به انتشار قصه هايي درباره ی رئيس جمهوري تازه منتخب احمدي نژاد كه عكس او را در حال دخالت مستقيم در گروگان گيري 1979 نشان مي دهد.”
يادداشت هاي Counterpunch :
“هر چندهفته يك بار،‌اين چلبي وارها،‌ اشخاص سياه دل و نيزتحليل گران فاكس نيوز، باچند تصوير فوق سري ماهواره اي پديدار مي شوند و سايت هاي ناموجود سلاح هاي هسته اي ايران را نشان مي دهند ( البته اين كه چگونه يك سازمان تروريست تعيين شده توسط امريكا چنين تصاوير فوق سري ماهواره اي را مي گيرد،‌ در مخيله هيچ كس نمي گنجد)”
CSM گزارش مي كند:
“برخي از نكات مجاهدين ما را به سوي افشاگري اخير درباره ی جنبه هاي كليدي برنامه ی هسته اي مخفي ايران رهنمون شده اند. هر چند كه بسياري نكات ديگرغيرقابل اعتماد، اثبات شده اند. تهران پيشنهاد حل اين عدم تفاهم طولاني و شديد ديپلماتيك را با معاوضه مجاهدين با اعضاي القاعده داده است،‌ اما مجاهدين به پيچيده سازي روابط امريكا – ايران – عراق ادامه مي دهند”
(‌ اما چنانچه بعداً‌خواهيد ديد ،‌نومحافظه كاران از متوقف كردن هياهو سرباز زدند.)
در سپتامبر 2004، تنها چند روز پيش از نشست آژانس بين المللي انرژي اتمي،‌شوراي ملي مقاومت ايران نشستي در لندن برگزار كرد و ادعا كرد كه اطلاعات بيشتري درباره برنامه سلاح هاي هسته اي تهران افشا كرده است. آن ها ادعا كردند كه ايران به طور مخفيانه تسهيلات سلا ح هاي هسته اي در بندرعباس دارد كه” دومين و بزرگ ترين امكان تبديل اورانيوم به كيك زرد است. اين سايت قبلاً‌افشا نشده است و در مرحله پاياني استقرار كامل قرار دارد”
كامرون براون32 ‌،معاونت مديريت” مركز تحقيق جهاني در امور بين الملل اسرائيل” گفت كه اين اطلاعات را باور مي كند اماهشدار داد :” به ياد داشته باشيد اطلاعات بي اساسي را كه امريكا درباره سلاح هاي كشتار جمعي عراق داشت نيز از طريق اپوزيسيون ها به دست آمده بود.”
با اين وجود، در 24 ژانويه 2005، AP مقاله اي منتشر كرد كه در آن ايران را پاك مي كرد و گفتارهاي NCRI را باطل مي ساخت. علي اكبر صالحي-‌ فرستاده ی سابق ايران به -IAEA در وين گفت : ايران در سال 2003 آژانس را از تسهيلات بندرعباس آگاه ساخته است.
” 18 آگوست 2005 – در يك كنفرانس مطبوعاتي در لندن، حسين عابديني عضو شوراي ملي مقاومت به خبرنگاران گفت كه وزير دفاع ايران و نيروهاي گارد انقلاب اسلامي مخفيانه و به دستور رهبري آيت ا… خامنه اي سانتريفيوژ هايي توليد كرده اند.”
يك روز بعد،‌رويترز مقاله اي با منبع شوراي ملي مقاومت ،‌احتمالاً‌ همان كنفرانس مطبوعاتي منتشر كرد و ادعا كرد كه مقامات ايراني به تازگی از پيشرفت حاصل از برنامه آب سخت اراك ابراز خشنودي كرده اند. شوراي ملي مقاومت ادعا كرد كه اين سايت مي تواند پلوتونيوم توليد كند.
در 20 آگوست ،‌يك عضو رده بالاي سابق مجاهدين به سرويس مطبوعاتي ايران گفت:
” همه اطلاعاتي كه مجاهدين براي رسانه هاي غربي فراهم مي آورند كذب محض هستند و براي بي اعتبار كردن رژيم ايران به هم بافته شده اند تابه امريكا و اسرائيل كمك كنند كه فشار بيشتري بر ايران وارد كنند.”
اين مقاله همچنين خبر مي دهد كه مجاهدين به سادگي به رسانه ها آن چه را مي گويند كه” CIA به آن ها ارائه مي دهد”.
سپس مسعود خدابنده ،‌مقام رده بالاي سابق مجاهدين اعتراف كرد:‌
” به غير از اطلاعات درباره ی نطنز و اراك كه گروه افشا كرد يعني اسنادي كه توسط امريكايي ها به آن ها داده شده بود ‌،همه موارد ديگر كه مجاهدين به رسانه ها اعلام كردند اسرار سرگشاده بودند كه بيشترشان از مطبوعات ايران گرفته شده بودند مانند نام كمپاني ها و شركت هايي كه با وزارت دفاع كارمي كنند و توسط IAEA شناخته شده اند.”
خدابنده از مجاهدين جدا شده و اكنون سايتي به نام Iran-Interlink.org را اداره مي كند. اين سايت چهره ی حقيقي مجاهدين را به تصویر مي كشد و انجمن حمايت از قربانيان مجاهدين را هدايت مي كند.
لشكركشي مجاهدين براي گستردن سوء‌اطلاعات به برگزاري كنفرانس هاي مطبوعاتي ختم نمي شود.مجاهدين وب سايت هاي خبري با نام Iran Focus و Iranian Truth را تنظیم کرده اند. به علاوه شورای ملی مقاومت دارای وب سایت است و آخرین انتشارات سوء اطلاعات خود را در آن منتشر می کند. وبلاگ Iranian Truth سابقه بيشتري از وابستگان رسانه اي مجاهدين دارد. در سومين و آخرين بخش مقالات خويش، منحصراً‌ بر معامله اي كه هر گز انجام نگرفت تمركز خواهم كرد. براي چندين ماه‌،امريكا (‌با حمايت وزارت خارجه) شديدا‌ًدر تلاش براي معاوضه اعضاي دربند مجاهدين در عراق با پنج تن عضو رده بالاي القاعده (‌از جمله سعدبن لادن پسر اسامه بن لادن ،‌ سيف العادل رئيس اطلاعات جاسوسي القاعده )‌بود. نومحافظه كاران سرانجام نتوانستند غالب شوند و اين معامله سرنگرفت و آن ها ملعبه هاي [مجاهدين] خود را نگه داشتند.
1- Dan Brumberg
2- CornigieEndowmentfor international peace
3- Gary Ackerman
4- Village Voice
5- Ros-Lehtinen
6- Henry Hyde
7- Tom Lantos
8- Yleem Poblette
9- Tancredo
10- Filner
11- Towns
12- Jackson-Lee
13- Diaz-Balart
14- Bob Ney
15- William Lacy Clay
16- Dennis Moore
17- Tom Tancredo
18- Sheila Jackson-Lee
19- Edolphus Towns
20- Carlos Espinosa
21- Richard Perle
22- Win Griffiths
23- Ed Towns
24- Bob Filner
25- Paul E. Vallely
26- Lt. Gen. Thomas McInerney
27- Daniel Pipes
28- Ha’aretz
29- Michael Ledeen
30- Douglas Feith
31- Raymond Tanter
32- Cameron Brown

نوشته : Jorndorff
برگرفته از سايت Daily KOS
23 آگوست 2005

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا