پشتوانه ترورهای کور – ساختار فرقه ای ( بمناسبت 11 سپتامبر) میلاد آریایی 11 سپتامبر 2001 جهان با شوکی ناگهانی از یک خواب طولانی بیدار شد، غول تروریسم به یک باره سر بر آورد و در بزرگترین حادثه تروریستی جهان به فاصله چند ساعت ساختمان های 2 قلوی تجارت جهانی و پنتاگون با عملیاتی انتحاری […]
پشتوانه ترورهای کور – ساختار فرقه ای
( بمناسبت 11 سپتامبر)
میلاد آریایی
11 سپتامبر 2001 جهان با شوکی ناگهانی از یک خواب طولانی بیدار شد، غول تروریسم به یک باره سر بر آورد و در بزرگترین حادثه تروریستی جهان به فاصله چند ساعت ساختمان های 2 قلوی تجارت جهانی و پنتاگون با عملیاتی انتحاری مورد حمله تروریست ها قرار گرفت. این تروریست ها بیشترین سواستفاده ها را از مذهب برای پیشبرد اهداف خودشان به عمل آوردند ولی اما تاثیر این عمل ضد انسانی که درآغاز قرن بیست ویکم جهان را بهت زده کرد تا سالیان بر خاطره ها سنگینی خواهد کرد.
بی هیچ شک وتردید آنچه در11 سپتامبراتفاق افتاد یک عملیات کور بود و بر اساس دیدگاههای کوری پایه گذاری شده بود که هدف نخستین آن مردم عادی بودند و این اندیشه البته تنها از درون فرقه های فناتیک و ایدئولوژیک تراوش میکند.
جهان امروزه از رشد تروریسم که اکثرا در غالب گروهها و سکت های مذهبی عمل میکنند بشدت رنج میبرد اما چاره چیست ؟ و اساسا چه مکانیسمی باعث میشود که جوانان به عنوان طعمه های اصلی جریانات تروریستی عمل کنند.
بر اساس تجربیاتی که متاسفانه از نزدیک در همکاری چند ساله با این گونه فرقه های مذهبی و در عین حال وابسته داشته ام طرح نکاتی که روانشناسی آنان را بیان میکند به نظرم در جهان امروزبسیار ضروری است.
در پرسش این سوال که چگونه فرقه ها افکار و عقاید خودشان را به پیش میبرند باید گفت :
1- جدا کردن فرد از جامعه و دور کردن وی از ارتباطات جمعی به عنوان اولین گام
2. دادن اخبار دست چین شده و اطلاعات غیر واقعی از طریق کانال ها و مجاری مشخصی به فرد
3. شستشوی مغزی مداوم و سیستماتیک که واقیعات را بگونه ای باور ناکردنی واژگونه جلوه میدهد ، گام های نخستین دهلیز وحشتناکی است که عبورفرد از آن سالیان به درازا خواهد انجامید.
و از همه مهمتر جایگزین کردن افکار و عقاید جدید و آموزش فشرده افراد است که با چشم انداز کندن کامل فرد از مناسبات عادی جامعه صورت میگیرد و حس انتقام گیری وطغیان همراه شور غیر واقعی تنها بخش کوچکی از عملکرد فرقه ها در سو استفاده از فردی است که به دام شان افتاده واگر تن به آنان بسپارد سالیان در کام شان باقی خواهد ماند.
باید یاد آوری کرد فرقه های مذهبی که میزان بسیار اندکی از آنان در غالب گروههای تروریستی ودر عین حال سیاسی عمل میکنند از خطرناکترین آنان بشمار میروند
از میان این فرقه ها از جمله میتوان از فرقه مجاهدین درمیان ایرانیان نام برد که بشدت در داخل ایران دافعه داشته و بدلیل حمایتی که از جانب صدام حسین در اهدای پایگاهها – پول وهمچنین حمایت نظامی میشد ند از حمایت چندانی از جانب مردم ایران برخوردار نیست.
یکی از دلایلی که آنان را علی رغم استقبال جوانان در سالیان شروع انقلاب به این نقطه رساند برخوردشان با مخالفین سیاسی و منتقدین شان بود.
آنها به گواه تاریخ 40 ساله شان پیوسته تلاش دارند مخالفین سیاسی وعقیدتی خود را با اهرم ترور شخصیتی از یک سو و در گام بعدی ترور فیزیکی از صحنه خارج کنند ،آنان در مناسبات درونی مخالفان خویش را دشمنان خط مقدم وشیطان مجسم معرفی کرده وسعی میکنند در جهان خارج نیزهمین تصویررا برای همگان ارائه دهند ، حال انکه تلاش های آنان خوشبختانه هرگز در سطح جامعه ایرانی و همینطور کارشناسان خارجی و علاقه مندان به مسایل سیاسی در ایران کار ساز نبوده است.
آنان هر گاه خواسته ها و آرزوهایشان در جهت مخالف با دولت مردان کشورها وحتی قوانین آنها قرار میگیرد به عنوان برگ فشار ، نیروهای ذخیره خود را چون اشباحی نا مرئی به صحنه این رویارویی می کشانند و حوادث پاریس در ژوئن 2003 بخوبی نشان داد که افراد تربیت شده توسط اینان بمب هایی هستند که هر لحظه میتوانند توسط فرقه ها در جوامع غربی منفجر شوند.
آنتون گسلر محقق سوییسی در کتابی که به تازگی منتشر کرده است میگوید:
« مجاهدین خلق که به عنوان یک فرقه سیاسی و نظامی- مبتنی بر کیش شخصیت – فعالیت میکند، همه هواداران واقعی اش را به اطاعت محض ملزم میکند. »
به نقل از کتاب « کالبد شکافی یک جریان ایدئولوژیکی »
در چنین کشاکشی است که در مناسبات مجاهدین پس ازدور کردن فرد از جامعه و بردن وی در محیط بسته وتاریکی چون عراق و پادگان های تحت نفوذ صدام حسین دیکتاتور سابق این کشور این فرصت طلایی پدید آمد که با دست خیلی باز تر آموزش های نخستین خود را بخورد آزادیخواهان از بخت برگشته بدهند.
بطور مشخص دربخش پذیرش مجاهدین درضلع شرقی پادگان اشرف در 100 کیلومتری شمال بغداد هنگام ورودافراد تازه شکار شده پس از بازرسی های ویژه تمامی عکس های یادگاری و خانوادگی شان ضبط میشد چرا که سازمان مجاهدین در درون خود هرگز برایش قابل تحمل نبود که که خاطرات زندگی گذشته افراد دوباره زنده شود و این در مصاف کامل با خواسته های خود میدید و به همین دلیل هم هر کس که به وادی خاطرات زندگی گذشته اش قدم میگذاشت باعث کلی دردسر برای مسئولین آنجا میشد.
در این جستجو و بازرسی اگرفرد رادیو 2 موج یا هدفون و ضبط صوت یا حتی نوار کاست موسیقی وخلاصه هر چیزی که وی را یک طریقی با دنیای بیرون مرتبط میکرد داشت با وی برخورد میکردند و رادیو معمولی از دید انان بیش از همه خطرناک بود چرا که امکانی بود که بواسطه آن میشد از اخبار رادیو های خارجی مطلع گردید ولی سازمان به عمد اراده کرده بود که اخبار ایران و وقایع کشورها فقط از طریق بولتن های ویژه در اختیار افراد قرار گیرد مسئول تهیه این بولتن ها بخشی به نام «خبر گزاری!!» بود که پس از سانسور و دست چین کردن مطالب آن را چاپ و به قسمت ها ارسال میکرد.
پس از این مراحل ، نخستین دهلیز آموزشی فرقه مجاهدین درس تاریخ سیاسی بعد از دوران مشروطه بود که البته خود مجاهدین آنرابر اساس سلیقه ها و رویا های خودشان تهیه و تدوین کرده بودند، فرد مزبور پس ازدیدن این سری نوار های ویدئویی میبایست در پایان این مرحله که حدود یک هفته تا 15 روز بطول می انجامد گزارشی از برداشت هایش برای مسئولین بنویسد.
نکته بسیار قابل توجه که دیدگاه های این فرقه مذهبی را بیشتر به باد افشا می سپارد اینکه در بدو ورود در قسمت پذیرش برای فرد مورد نظر یک فایل کامپیوتری در کامپیوتر ستاد پذبرش تشکیل شده و تمامی انعکاسات – سوالات و علایق و رفتارهای فرد قربانی و همینطور نقاط ضعف و… فرد ثبت میگردید و در کنار ان هر روزدر نوشته ای تحت عنوان « وقایع نگار!!» وضیعت فرد گزارش میشد.
این مجموعه هفتگی مورد بررسی قرار گرفته و راه برخورد احتمالی با وی بررسی میگردید خصوصا اگردر مسیر آموزشی سوالات و ابهاماتی فرد داشت ، مساله برخورد با وی در اولویت و دستور کار قرار میگرفت
این گزارشات هفتگی ، هر 4 هفته یکبار جمع بندی شده و به عنوان گزارش ماهانه از فرد قربانی به مسئول بالاتر ارسال میگردید و این گونه هست که عملا فرد چون موش آزمایشگاهی مورد تجسس و تفتیش عقاید سیستماتیک قرار گرفته و وارد پروسه مغز شویی میشد.
05.09.2005
ادامه دارد

