عراق،بود ونبود مجاهدینجمشید طهماسبی، بیست و نهم ژوئیه 2006بته اضطراری بودن موقعیت و یا بنا بر تصریح مهرتابان ایشان استراتژیک بودن آن از این جهت که امکان ایجاد شرایطی امیدوار کننده تری برای باز شدن راهی جهت نجات کسانی که بواقع مانند مرغ غزا وعروسی درچنگال آقای رجوی درسرزمین نفرین شده عراق به گروگان گرفته […]
عراق،بود ونبود مجاهدین
جمشید طهماسبی، بیست و نهم ژوئیه 2006
بته اضطراری بودن موقعیت و یا بنا بر تصریح مهرتابان ایشان استراتژیک بودن آن از این جهت که امکان ایجاد شرایطی امیدوار کننده تری برای باز شدن راهی جهت نجات کسانی که بواقع مانند مرغ غزا وعروسی درچنگال آقای رجوی درسرزمین نفرین شده عراق به گروگان گرفته شده انند درست است، چرا که با رسیدن پای اکتریت آنها به خارج ازمحیط « استرلیزه اشرف » و باز شدن چشمشان بر واقعیت های که سالیان در پشت سیمهای خاداراز آن بدور بودند دیگر نه از تاک نشان خواهد ماند ونه از تاکشان، با توجه به اینکه نوری المالکی از حمایت امریکا هم برخوردار است.
به دنبال روشن شدن نقش مجاهدین در دامن زدن براختلافات مذهبی وقومی درعراق ورابطه آن با گروههای تروریستی که خاک این کشور را مورد تاخت وتاز خود قرار داده اند، نخست وزیرعراق نورالمالکی رسما اعلام کرد که به دنبال راهی برای خلاص از شر این گروه تروریستی مورد حمایت نیروهای اشغالگر می باشد، که درراستای خط حضورخود درعراق و چانه زدن برسرمیزمذاکره با ایران به آن نیاز دارند.
متقابلا گردانندگان این فرقه با بسیج تمام توان خود دریک کارزار به قول مریم « استراتژیک » با دمیدن در شیپور تبلیغاتی اما از سر گشادش، ازتمام حقوق بگیران دستگاه خواسته اند که به میدان آمده و با نعل وارونه به مظلوم نمایی بپردازند.
اما ظاهرا آنقدر آتش اینگونه خیمه شب بازی ها شورشده که بسیاری ازهمین جماعت حقوق بگیران رسمی نیز اینبار برای ورود به این گود طلب دستمزد ویژه و بیشتری کرده اند تا جایی که برای گرفتن زهر چشم از آنها فردی به نام محمد هادی را با بکمر بستن شمشیر تکفیراز رو به میدان فرستاده تا با این زیاده خواهی و انفعال ناشی ازآن مقابله کنند.
جناب آقای محمد هادی درمطلبی تحت عنوان « دفاع از مجاهدین شهر اشرف، بیشتر امری اخلاقی است تا سیاسی! » با نعل وارونه زدن می نویسند:
« میگویند شیپورچی ها یک عمر حقوق گرفته و میخورند و میخوابند تا در روز مبادا و جنگ و.. بموقع شیپور جنگ و موقعیت اضطراری را اعلام کنند…»
البته اضطراری بودن موقعیت و یا بنا بر تصریح مهرتابان ایشان استراتژیک بودن آن از این جهت که امکان ایجاد شرایطی امیدوار کننده تری برای باز شدن راهی جهت نجات کسانی که بواقع مانند مرغ غزا وعروسی درچنگال آقای رجوی درسرزمین نفرین شده عراق به گروگان گرفته شده انند درست است، چرا که با رسیدن پای اکتریت آنها به خارج ازمحیط « استرلیزه اشرف » و باز شدن چشمشان بر واقعیت های که سالیان در پشت سیمهای خاداراز آن بدور بودند دیگر نه از تاک نشان خواهد ماند ونه از تاکشان، با توجه به اینکه نوری المالکی از حمایت امریکا هم برخوردار است.
با در نظرگرفتن این پارامترها ست که در ادامه با زبان بی زبانی می گوید اگراز موجودیت این فرقه یعنی بستن این راه نجات در شرایط بغرنج کنونی دفاع نکنید :
« بیشتر از اینکه-در چهارچوب منافع سازمانی و گروهی- بسود مجاهدین باشد بنفع کلیه اشخاص و نیروهایی است که بطرق مختلف و در حد امکانات خود به جنبش حمایت از شهر اشرف یاری میرسانند و در فرازی نو و انسانی و هرچه بیشتر، شریک و سهیم مبارزاتِ مردم علیه دشمنان مردم ایران و منطقه می گردند! هر چند در این میان هستند اندک و حقیر متخصصین نمک ریختن روی زخم، که در سرزنش مجاهدین در سر درآوردن از عراق خواهند گفت که: خوب این مجاهدین اگر از روز اوّل به رهنمودهای مبارزاتی دیگران گوش میدادند… »
وبلخره حرف آخر را با تهدید چنین خلاصه می کند :
« بهمین دلیل منّت و صورت حساب احتمالی دفاع از مجاهدین را نیز باید به حساب آزادی و مبارزات مردم ِایران گذاشت نه خدای ناکرده به حساب سازمانی بنام مجاهدین خلق ایران! »

