مجاهدین، ارباب جدید خود را رسماً معرفی میکنندایراندیدبانترسیم چگونگی برخورد با مجاهدین از سوی دولت عراق که از سوی آقای نوری المالکی به اطلاع افکار عمومی رسید، قبل از هر چیز نشانگر ناتوانی دار و دستهی رجوی در تأثیرگذاری بر فضای سیاسی و اجتماعی عراق است.مجاهدین بلافاصله پس از سقوط صدام و خلع سلاح، تلاشهای […]
مجاهدین، ارباب جدید خود را رسماً معرفی میکنند
ایراندیدبان
ترسیم چگونگی برخورد با مجاهدین از سوی دولت عراق که از سوی آقای نوری المالکی به اطلاع افکار عمومی رسید، قبل از هر چیز نشانگر ناتوانی دار و دستهی رجوی در تأثیرگذاری بر فضای سیاسی و اجتماعی عراق است.
مجاهدین بلافاصله پس از سقوط صدام و خلع سلاح، تلاشهای خود را برای اثرگذاری بر گروههای سیاسی و مردم عراق آغاز کردند و در طول سه سال گذشته، پنهان و آشکار برای حفظ موقعیت خود در عراق، حتی از آویختن به حداقل مفرهایی که گمان میبردند میتوانند از طریق آن وضعیت تشکیلاتی خود را حفظ کنند فروگذار نکرده و به قصد تطمیع افراد و شخصیتهای سیاسی عراق، حتی وارد مذاکره با کسانی شدند که سابقهی رویارویی علیه آنها و به نفع صدام را داشتند.
تصمیمات دولت عراق که برآمده از موضع استراتژیک و تغییرناپذیر احزاب و گروههای سیاسی مشارکت کننده در قدرت سیاسی این کشور است، آینده و سرنوشت این گروه در عراق را روشن ساخت. سرنوشت محتومی که باید دیر یا زود به آن تن بدهند، چرا که هیچکدام از دجالگریهای باند رجوی در سه سال گذشته نتوانست خاطرهی تاریخی ملت عراق را نسبت به جنایات این گروه پاک کند. تصمیماتی که یک راه بیشتر در مقابل مجاهدین باقی نگذاشته است و آن این که دشمنی دیرینهی خود با ملت عراق را آشکار کنند. دشمنیای که پیش از این در خدمت ِ منافع صدام و اکنون در راستای اهداف اشغالگران، از وظایف ذاتی دار و دستهی رجوی بوده است.
مهدی ابریشمچی، اصلیترین مهرهی باند رجوی، پس از اعلام مواضع دولت عراق، به روشنی این دشمنی دیرینه با دولت و ملت عراق را آشکار کرد و صراحتاً اعتراف کرد که جز پشتیبانی امریکا از مجاهدین و خواست آن برای ابقای دار و دستهی رجوی، هیچ عامل دیگر نقشی در حضور نامشروع و غیرقانونی آنان در عراق نداشته و تمامی یاوههایی که در مورد حمایت مردم عراق و حقوقدانان و… از این گروه جعل میکردند، ذرهای اعتبار و تأثیر نداشته است.
ابریشمچی که سراسیمه و برای آرام کردن نیروهای هراسان و بازداشت شده در اشرف به صحنه آمده بود در مصاحبه با ارگان ماهوارهای مجاهدین اذعان کرد که:
« در 18 آذر سال 1382در زمانی که عبدالعزیز حکیم ریاست شورای حکومتی منحله عراق را بر عهده داشت ، در فرصتی که سفیر برمر از بغداد به واشنگتن رفته بود، موضوع وادار کردن مجاهدین برای ترک خاک عراق در شورای حکومتی منحله مطرح و به تصویب رسید. طبق این حکم مجاهدین می باید حداکثر طی 3 هفته خاک عراق را ترک میکردند والا رژیم آخوندی سرمی رسید! اما از آنجا که حکم مزبور هیچ ضمانت اجرایی نداشت و پل برمر حاکم مدنی عراق نیز دست رژیم را خوانده و پس از بازگشت به عراق آنرا وتو کرد، رژیم آخوندی به جایی نرسید. »
حامی مجاهدین، جناب پل برمر همان کسی است که بنا بر نظر اکثر کارشناسان سیاسی امریکا، انتصاب وی بهعنوان حاکم عراق، یک اشتباه جبران ناپذیر از سوی امریکا در عراق بود که پس از آن معلوم شد چندین میلیارد از ثروت مردم عراق را بالا کشیده است. ضمن آن که دولت امریکا هم با منصوب کردن حاکم نظامی، کلیهی قوانین و مقررات مربوط به اشغال را نادیده گرفته است.
ابریشمچی تأکید میکند که هیچ حامی دیگری جز برمر و 305 نمایندهی مجالس عوام و لردهای انگلستان، کشوری که خود دومین عضو نیروهای ائتلاف میباشد نداشته است!
ابریشمچی تأکید میکند که پس از اشغال عراق و سقوط حامی اصلی آنها، برمر و نمایندگان کشورهای اشغالگر بودهاند که به گردن آنها مدالی با عنوان سدی در برابر بنیادگرایی آویزان کردند.
معلوم نیست که اشغالگران که این همه نگران بینادگرایی هستند چرا از تردد اعضای باند رجوی در کشورهای خود جلوگیری نموده و تمامی فضولات تروریستی خود را در کشور عراق تخلیه میکنند.
موضع دولت عراق، صریحاً بر غیرقانونی بودن حضور مجاهدین در این کشور و ناراضی بودن دولتمردان و مردم عراق از دخالتهای مجاهدین در امور داخلی این کشور که در راستای سیاستهای اشغالگران است تأکید دارد.
از سوی دیگر تنها نیرویی که همچنان میتواند تصمیم دولت عراق را وتو کند (مانند گذشته) دخالت مستقیم، غیرقانونی و زورگویانهی اشغالگران و بهخصوص جنگ طلبان امریکایی است. دخالتی که ماهیت مزدور مجاهدین و خدمت به اربابان اشغالگر را عیان ساخته و حضور آنان در عراق را دو چندان نامشروع میسازد و نشان از حفظ و نگهداری این گروه برای استفاده در اهداف ضدمردمی و تجاوزکارانهی آتی جنگ طلبان و صهیونیستها دارد.

