مجاهدین ، هیستری و راه درمان!

مجاهدین ، هیستری و راه درمان!
سلیم صدیقی، کانون هابیلیان، بیست و یکم دسامبر 2006
هیستریک از جمله کلمه هایی است که مجاهدین در نوشته ها و گفته هایشان بارها و بارها آن را تکرار می کنند ، مانند بسیاری از کلمه های تکراری دیگر که در قیل و قال هایشان لقلقه و ورد زبانشان است و تقریباً مورد استفاده همه آنها قرار می گیرد ، گوئیا این که آنها خود را ملزم کرده اند تا این کلمات را پیش روی خود گذاشته و در جایی آن را لحاظ کنند و در وقت مقتضی به کار ببرند ، به ادبیات منسوخ آنها در نوشته ای دیگر خواهم پرداخت.
در این نوشتار به هیستریک و تعریف و مطابقت آن با مجاهدین می پردازم و خواهیم دید که چقدر این تعریف ها با خصوصیات فردی و جمعی آنها انطباق دارد و این نزدیکی تا آنجاست که انسان گمان می کند با مطالعه دقیق و بالینی پیرامون این فرقه ، روانشناسان به این نتایج رسیده اند.
از خصوصیات افراد هیستریک که همه متخصصان امر آن را ذکر کرده اند ، شخصیت نمایشی آنهاست به این معنا که آنها رفتاری نمایشی و بچه گانه دارند و گمان می کنند که دنیا صحنه نمایش است ، زیرا آنها مانند ستاره ی سینما در روابط با اشخاص نقش بازی می کنند. وقتی که دردی دارند آن را بسیار بزرگ نشان می دهند ، در برخورد با این افراد صحبت های پر آب و تاب و جلب توجه کننده مکرراً دیده می شود ، آنها هر چیز را مهمتر از آنچه که واقعاً هست جلوه می دهند.
درباره این مسائل کافی است به خواب پنبه دانه آنها اشاره کنیم که تحقق پیدا نکردن آن باعث مضحکه و دست انداختن این گروهک شده است : یعنی تئوری آمدن به ایران و قدرت را به دست گرفتن که سالها است با این رؤیا طرفداران اندک و خوش باورشان را فریب داده اند و دیدارهای بی اهمیت را بزرگ جلوه دادن و….
از دیگر طرفه هنرهایی که خود را به آن آراسته اند ، دیدار و گفتگو با افراد و گروه هایی است که از نظر سیاسی جایگاهی ندارند و با صرف گفتن القابی نظیر دکتر ، عالیجناب ، پروفسور و…. می خواهند به این دستاویز اعتبار داده و نقش بازی کردن در رفتار آنان بسیار مشهود است.
یکی از همین مظلوم نمایی ها گدایی نمودن در پیاده روهای شلوغ شهرهای اروپایی است که تبدیل به محل کسب در آمد این گروه شده است ،با این تفاوت اندک که این نوع نقش بازی کردن در نزد افراد هیستریک ناآگاهانه و در مورد مجاهدین با آگاهی صورت می گیرد.
افراد هیستریک در موقعیت هایی که کانون توجه نیست احساس ناراحتی می کنند ، مخصوصاً در لاک خود فرو رفتن این گروهک بعد از اشغال عراق و دستگیر شدن اربابشان – صدام – که این امر روند فروپاشی آنها را نزدیک کرده است.
سبک گفتار هیستریکها برداشت گرایانه و فاقد جزئیات است:
این را هم باید اضافه کنیم علاوه بر گفتار برداشت گرایانه که همواره فاقد جزئیات است، نقل ادبیات مجاهدین به شدت آمیخته با دروغ است. در این زمینه کافی است به اخبار این گروهک توجه کنید ، قبلاً از ارجاع دادن به ادبیات وقیحانه ی مجاهدین عذر می خواهم…
تعامل آنها با دیگران معمولاً با رفتار اغواگرایانه است :
البته این اغواگری تا زمانی برای آنها کارآمد است که افراد به ماهیت آنها پی نبرده باشند و هنگامی که به نیات پلید آنها پی برده می شود، تنفر و طرد آنان را در پی دارد. از آن جمله است فریب گروه های مختلف اپوزسیون که اگر چه مجاهدین مدتی با آنها همراه بودند، اما به محض آگاهی از ماهیت رفتار اغواگرایانه آنان به سرعت اکناره گرفته و این گروه را منزوی تر از همیشه کرده است.
تلقین پذیر هستند :
یعنی به آسانی تحت نفوذ دیگران و موقعیت قرار می گیرند. این تلقین پذیری در دو سطح است : سازمان و نیروهایش.
چپ و راست زدنهای ایدئولوژیک و سیاسی سازمان و هر روزی به رنگی در آمدن ، نشانه بارز این تلقین پذیری است.
در باره نیروها نیز ،افراد فریب داده شده توسط این گروهک بسیار زیاد هستند ، گروهی از آنها می دانند که فریب خورده اند و اگر بتوانند سعی در جدا شدن از آنها دارند و گروهی که در جهل مرکب ابدالدهر مانده اند و نمی خواهند و نمی توانند این فریب را بپذیرند. (برای گروه دوم دادن پیام ناگهانی بعد از 3 سال پیشنهاد می شود و برای گروه اول استمالت و دلجویی توسط رهبران ترجیحاً مریم رجوی!! )
چون این بیماران تحریک پذیر و هیجان زده هستند ، مرتباً هنگام صحبت از مطلبی به مطلب دیگر می روند( منحرف شدن از موضوع بحث ):
اشاره ای است به باصطلاح تحلیل گران دعوت شده به سیمای مجاهدین که از اختلال در تکلم و ادبیات لمپنی رنج می برند و جمله های استعمال شده از سخنان آنها یکسره با استفاده از ادبیات لمپنی و فحاشی می باشد.
اشاره ی دیگر به مجریان اخبار سیمای مجاهدین که هنگام ادای جملات و اجرای اخبار، زبان در دهان شان نمی چرخد و دچار مکث های طولانی و اختلال در کلام و تپق زدن های مکّرر می شوند.
مجاهدین را چگونه بشناسیم ؟
دارای تیپ های قالبی ، خانم ها روسری و تونیک و آقایان همراه با سبیل و صورت تراشیده ، چهره های تکیده و بی روح ، (به علت وجود استرس بیش از اندازه و تغذیه نامناسب )و…. هستند.
شاخص اصلی افراد هیستریکی را باید در نوعی خاص از انطباق هویت دانست که به موجب آن فرد هیستریک خود را با تمنای غیر منطبق می سازد ، شخص هیستریک فاقد تمنایی از آن خویش است ؛ ذوب در مسعود و مریم!
آرزومندی او همواره مطابق است با تمنای غیر. همین خصوصیت است که می تواند تمنای خویش را از طریق تفویض یا وکالت دادن به دیگران ارضاء کنند ، بدین معنی که با انطباق با اشخاص دیگر تحقق امیال آنها را همچون ارضای تمنای خویش به حساب آورد از آن تمتع جوید.
می گویند درد را گفتی ، درمان را هم بگو :
دو نوع درمان برای این افراد پیشنهاد می شود : 1. روان درمانی ، 2. دارو درمانی.
روان درمانی چون این بیماران غالباً از احساسات واقعی خود بی خبرند بنابراین کمک به آنها در جهت بینش به احساسات درونی شان یکی از فرایندهای مهم درمان است و تلاش بسیاری از جدا شدگان و خانواده های اسرای اشرف معطوف به این آگاهی دادن است ، اگر به گوش آنها برسد!
دارو درمانی ، داروهایی مانند : ضد اضطراب ها ، ضد افسردگی ها ، و نوروپتیک ها!

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا