نهادینه کردن فرهنگ مسالمت و پرهیز از خشونت – 7

مورد توجه واقع شدن و مورد تائید قرار گرفتن

اعمال زور ممکن است وسیله ای برای برانگیختن جلب توجه و مورد تائید قرار گرفتن باشد برای مثال اعمال تروریستها که در نظر اول غیر منطقی به نظر می رسند بسیاری از موارد اقدامی آگاهانه برای جلب توجه افکار عمومی نسبت به مسائل آنهاست.

در حالی که بدون تبلیغات از طریق وسایل ارتباط جمعی اهمیت پیدا نمی کردند حتی از نظر فردی در اثر عملیات اعمال زور ممکن است این احساس در آنها به وجود آید که شخصیت مهمی هستند چنین نیاز شخصی غیر سیاسی انگیزه بسیاری از سوء قصدها بر ضد سیاستمداران نیز هست.

جلب توجه حتی اگر به قیمت طرد و مجازات فرد تمام شود برای بعضی از انسانها ارضاء کننده تر است تا اینکه مورد توجه قرار نگیرند.

در حالت اعمال زور گروهی،عاملان از طرف گروهشان که برای آنها اهمیت دارد مورد تائید و جلب توجه قرار می گیرند.حتی زمانی که در بین همه مردم عمل ترور با احساس نفرت روبه رو می شود نباید از نظر دور داشت که عاملان تنها نبوده بلکه توسط اطرافیانشان مورد تائید قرار می گیرند و تنها این تائید تعین کننده است.

از طرفی آنها به خاطر ایدئولوژی شان و از طرف دیگر چون تحت تعقیب قرار دارند ارتباطشان تقریبا تنها محدود به این گروه می شود.

بدون تشکیل چنین گروهی رفتار فرد فرد عاملان غیر قابل توضیح است، این موضوع را نیز نباید نادیده گرفت که اساسا هر گروهی تمایل دارد که عاملان اعمال زور وابسته به خود را قهرمان قلمداد کرده آنها را با دادن القاب مورد تشویق قرار دهد حال چه مبارزان ضد تروریست و چه سربازان خودی را جنگ باشند.

در بعضی از گروهها ارزشیابی عملیات اعمال زور محدود به چنین انگیزه هایی نمی شود بلکه این اعمال تا حد یک ارزش اجتماعی عموما معتبر بالا برده می شوند.

چنانچه ملتی جنگ جویان متقی را ارج نهد و یا یک اقلیت فرهنگی به اعمال زور ارزش متبت دهد برای افراد کشش زیادی وجود خواهد داشت تا از طریق اعمال زور موقعیت خویش را در جامعه مستحکم نمایند.

تنها افراد نیستند که علاقه مند به تلاش در جهت مورد تایید قرار گرفتن از طریق اعمال زور گروهی هستند بلکه حکومت یک کشور و یا نوع دیگری از رهبری سیاسی نیز می تواند با چنین انگیزه هایی مثلا جنگی به راه انداخته و یا مورد حمایت قرار دهد حکومتی شاید در صدد باشد به عنوان ابرقدرت یا هم پیمانی قابل اعتمادی همزمان با بهره برداری مادی –سیاسی مورد تایید قرار گیرد.

به این دلیل بعضی ها از ترس دست به اعمالی می زنند که به جای از میان برداشتن تهدیدها انها را تشدید می کند یا خسارتهایی وارد می آوردند که هیچ ربطی به خطر ندارند.

گاه انسان به محض خطر ذهنی عجولانه دست به اسلحه می برد، حملات نظامی پیشگیرانه ای دیده می شوند که برای دفع خطر صورت می گیرند و فاجعه ای به بار می آورند که در غیر این صورت به وجود نمی آمدند.

ما این مکانیسم را همچنین در مورد مسلبقات تسلیحاتی عجیب و غریب مشاهده می کنیم هر موشکی که از یک طرف مقابل علامت تهدید به حساب آمده و با اقدامات امنیتی مشابه روبه رو می گردد و غیره. به این دلیل سیاست امنیتی ای که تنها احساس امنیت طرف خود را در نظر گرفته و در همان حال طرف مقابل را نادیده انگارد کوته بینانه است.

ترس خودکامگان از نظر سیاسی بسیار پر اهمیت است شاید بسیاری از اعمال زورمندانه آنها در نتیجه ارضای نیاز شخصی به ثروت توسعه طلبی و عظمت نباشد بلکه ترس از دست دادن قدرت باشد.

برای خودکامگان اگرهمه قدرت در دست آنها نباشد به معنی بی قدرتی است.درست به دلیل همین مساله است که حکومتهای مطلقه در شرق وغرب به محض مشاهده کوچکترین اظهار نظر انتقادی « دستگاه امنیتی »عظیمی را به کار می اندازند.

چنانچه فرض کنیم فرد به دلیل ترس از همه جا خود را مورد تهدید می بیند پس بسیاری از دیکتاتورها از این ترس در عذابند.

استالین دچار بی اعتمادی بی حدی بود برای مثال غذاها ابتدا پیشخور می شدند و هوا دائما مورد آزمایش قرار می گرفت، واقعا دیکتاتور اسیر اعمال قدرت خویش است زیرا نمی تواند انتظار داشته باشد که زیر دستان در مقابل او آزادمنش باشند.

ادامه دارد

هیئت تحریریه فلق، شانزدهم ژانویه 2007

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا