با سلام خدمت همه حاضرین، نشست و بحث امروز ما، بررسی اسناد انکار ناپذیر و خیانت روشده رجوی در تلویزیون کانال یک جمهوری اسلامی ایران است.
– فیلم خیانت و همکاری اطلاعاتی رجوی با صدام، بخصوص در زمان جنگ عراق علیه ایران تحت عنوان « رویای گرگها » مدتی است در چندین برنامه از تلویزیون ایران پخش شده است، که ظاهراً همگی آن رامشاهده نمودید.
– حضور عناصری چون رجوی – ابریشم چی – عباس داوری – مهدی برائی که همگی از رهبران ومسئولین سازمانند، در این خیانت انکار ناپذیر، دار و دسته رجوی را در نقطه ای قرار داده است که تاکنون هرگز نتوانسته موضع و یا مطلبی را در سایتها و رسانه های خود مطرح و جواب انبوه سؤالات مردم ایران را بدهند.
– او که در این فیلم تلاش داشت تا خیانت و سرسپردگی خودرا به اوج برساند و جدا از بده بستانهای اطلاعاتی افشا شده، از طریق ژنرال حبوش [ رئس اطلاعات و امنیت عراق ] خود را فدائی رهبرش صدام معرفی کند و تأکیداً عنوان می کرد که « فرداً علاقه ویژه ای به قائد (صدام) دارد » و اصرار داشت با گرفتن یک ملاقات خصوصی با صدام، این سرسپردگی را حضوراً به عرض اربابش برساند.
– بنده (صمد نظری) که از سال 65 تا بعد از عملیات سرنگونی سازمان (مرصاد) در ستاد اطلاعات و شناسایی سازمان در کناراحمد واقف (مهدی برائی) کار می کردم و تقریباً از زد و بندهای پشت پرده سران سازمان با دولت و ارتش عراق کم و بیش اطلاع داشتم، با مشاهده فیلم حاضر بسیار متعجب شده و به عمق خیانت و همکاریشان پی بردم.
– در آن زمان مسئولین ستاد چنین وانمود می کردند که رابطه و حتی همکاری اطلاعاتی ما، صرفاً در حد همکاری اطلاعات نظامی در جبهه های ایران، جهت پیشبرد اهداف استراتژیکی و جنگی ارتش آزادیبخش می باشد و… که در ادامه بحث به آن خواهیم پرداخت.
– رجوی بعد از آمدن به عراق با گذاشتن نشستهای توجیهی برای افراد، سعی داشت چنین وانمود کند که سازمان در کشور عراق مهمان می باشد و رابطه سازمان با صدام را یک رابطه صاحبخانه مهمان می باشد، تا برای همه چنین جا بیافتد که هرگونه همکاری و… مقطعی و در راستای سرنگونی نظام جمهوری اسلامی است. ولی پخش و افشای این اسناد عمق خیانت و وطن فروشی رجوی در زمان جنگ عراق علیه ایران را نشان داد.
– او علی رغم همکاری در جبهه های جنگ، با دادن اطلاعات و مختصات مکانهای اقتصادی و تجاری و نظامی و… در داخل، مردم بی دفاع ایران را آماج بمبارانهای هواپیمائی عراق کرد و در واقع با گرفتن پول و امکانات مادی و حمایتهای نظامی از اربابش خلق قهرمان خود را به اجنبی فروخته تاشاید در زیر حمایت تانکها و هواپیماهای او در تهران به قدرت برسد. ولی غافل از اینکه تاریخ همیشه واقعیتها را افشا خواهد کرد.
با این توضیح سؤال این است: آیا واقعاً و همانطوریکه فوقاً اشاره شد، رابطه رجوی با صدام یک رابطه صاحبخانه – مهمان بوده، و یا…..؟
ج: هادی (شبانی)
خیر – رجوی در تمام نشستهای عمومی بخصوص، قبل از عملیات سرنگونی (مرصاد) وانمود می کرد، رابطه ما با صدام در حد گرفتن وسایل نظامی است که این وسایل تماماً یا قرض می گیریم و یا خریداری می شود.
او در بعضی نشستها با آوردن دفتر ودستک و کلاسورهای نمایشی، آنچنان سعی در عوامفریبی و گول زدن نیروهایش داشت، معمولاً در این نشستهای این چنینی آمار و سایل خریداری شده از صدام ویا کشورهای همسایه مثل کویت – اردن و… به نفرات می داد که تماماً دروغ وبرای انحراف افکار اعضا خودش بود.
چون گستردگی امکانات وقت سازمان در اشرف و بغداد برای هر بیننده عاقلی سؤال برانگیز بود که از کجا تهیه و تدارک می شود.
او برای تکمیل سناریوی خود منابع مالی خود را به رخ همه می کشید و بحث منابع خارج کشوری و… را مطرح می کرد.
– گستردگی امکانات و داده های صدام آنقدر وسیع بود که کمتر کسی باور می کرد، مثلاً چند روز قبل از عملیات فروغ، انبوهی از ادوات جنگی مثل توپهای 106 – کاسکاول برزیلی – توپهای ضدهوائی – توپهای 122 میلیمتری و مهماتهای آن را بطور گسترده در اشرف تحویل سازمان داده شد.
– همه سلاحها از زاغه های عراقی مستقیماً به اشرف آورده شده که همگی در جعبه های جاسازی شده و گریسی بودند که تعداد کارگران سودانی آن را با نفت می شستند.
برای رد ادعای رجوی این سؤال مطرح است که چطور تا قبل از ورود نیروهای سازمان از کردستان ایران به خاک عراق در سال 62 – 63 حتی سلاحهای فردی مثل کلاش – ژ – 3 و آرپی جی و… به تعداد نفرات یگانها وجود نداشت که خود رجوی نیز همین موضوع را جندین بار در نشستها مطرح کرد. ولی چه اتفاقی افتاده بود که بعد از آمدنش از پاریس به عراق در سال 1365 سیلی از کمکهای مالی ونظامی و تدارکاتی از طرف صدام به سمت قرارگاه اشرف سرازیر شد.
و یا نمونه دیگری از کمکهای بی دریغ ارباب که شخصی رجوی در نشست جمعی قرارگاه اشرف مطرح کرده بود:
– « یک شب متوجه شدیم تعدادی دوربین دید در شب پشت درب پایگاه جلال زاده بغداد، قراردارد و ما اطلاعی از آن نداشتیم که بعد از پیگیری متوجه شدیم که از کمکهای بی دریغ صاحبخانه است. » در ادامه مطرح کرده بود که در امر انتفاضه سال 1991(سرکوبی اکراد و شیعه شورشی عراقی توسط نیروهای سازمان) دولت عراق بیشتر از اینها به ما (رجوی) مدیون است.
ج: عبدالله (افغان)
در راستای تائید صحبتهای آقای شبانی، نمونه هائیکه خودم نیز داشتم، در آن مقطع من بعنوان اسکورت ستونهای نظامی شاهد بودم، یگانهای پشتیبانی اشرف بصورت ستونی به قرارگاه تاجی عراق [ مستقر در جاده سامرا ] رفته و تعداد زیادی از تانکهای 55 T و نفر برهای MTLB و BMPI صدام را به قرارگاه اشرف آوردند.
اگر چنانچه قیمت یک سری از این ادوات را سرانگشتی حساب می کردی شاید میلیونها دلار ارزش داشت که هرگز رجوی توان پرداخت چنین هزینه ای نداشت.
او در تمام مصاحبه ها با خبرنگاران می گفت: تمام ادوات ما از غنایم جنگی که در عملیاتها از نیروهای ایرانی گرفتیم می باشد، در صورتیکه خیلی از این وسایل نظامی، بخصوص توپ و تانک و… خود نیروهای عراقی در اشرف تحویل مسئولین سازمان می دادند و ما همانند بخشی از یگانهای ارتش صدام مورد پشتیبانی و حمایت قرار می گرفتیم.
ویا نمونه دیگر: باز هم در جهت رد ادعای رجوی باید گفت که هلی کوپترهای نظامی سازمان را از کجا تهیه کردید. آیا آنها هم از عنایم جنگی شما بود!!؟ و در کدام عملیات!!!؟ آن را بدست آوردید.
ج – هادی:
در زمینه تداکارتی و صنفی نیز، دولت عراق از هیچ کمکی دریغ نمی کرد و ماهانه حدود 10 الی 15 کامیون خواروبار وارد قرارگاه می شد. جالب اینکه در همان مقطع یعنی بعد از جنگ کویت بدلیل تحریمهای اقتصادی و پیامدهای جنگی در کشور عراق مردم آن کشور در شرایط بسیار بد معیشتی زندگی می کردند. ما در سازمان هیچ مشکل صنفی و تدارکاتی نداشتیم.
دراینجا نیزباید از رجوی سؤال کرد آیا اینها هم جزء بدهکاری شما به صدام محسوب می شد.
البته ناگفته نماند که حنای مهمان بودن رجوی در عراق بیشتر تا مقطع عملیات فروغ برای نفراتش رنگی داشت، بعد از آن برای اکثر نفرات این ارتباطات و همکاری کم و بیش علنی تر شده و یک امر عادی در آمد. و در واقع رجوی همکاری خود را با ارتش صدام در زمینه های مختلف مشروع دانسته و علناً از پایگاههای مرزی عراق و اشرف تیمهای جاسوسی وتخریب و ترددی به داخل فرستاده و مسئولیت آن را نیز می پذیرفته است.
ادامه دارد…