از پیوستن تا رهایی – قسمت بیست و یکم

در قسمت قبل به برخی از مزایا و معایب یگان مستقل پرداختم و به نقطه اوج آموزش های توپخانه و فشردگی کارها اشاره کردم.
برجسته کردن و تاکید بیشتر روی تشکیل یگان مستقل به این دلیل است که ببینیم :

آیا سران تشکیلات و فرقه رجوی به آنچه که دست پخت خودشان است عمل میکنند یا خیر؟
آیا به شعارهای ادعایی خود در مورد دمکراتیک بودن ارتش به اصطلاح آزادیبخش پایبند هستند یا خیر؟!
به کلمه آزادی چقد بها میدهند و برای آن ارزش قایل هستند ؟
آیا اساسا سازمان مجاهدین و تشکیلات آن را بایستی در ردیف گروهها و سازمانهای آزادیبخش قرار داد ولو اینکه انتقاداتی هم مانند سایرین داشته باشند؟
یا اینکه این سازمان را یک ارگان و تشکیلات ضد دمکراسی و ضد آزادی میتوان نامید؟

در ادامه به نمونه هایی از ضدیت هیستریک و اقدامات ضد دمکراتیک و آزادی کشی در این تشکیلات میپردازیم .

در بیانیه اولیه تشکیل ارتش موسوم به آزادیبخش آمده است که هرکس با هر عقیده و مرام که صرفا قصد مبارزه با نظام ایران را داشته باشد و از طرفداران نظام قبلی یعنی شاه ( به اصطلاح خود مجاهدین : نه شاه نه شیخ ) نباشد میتواند در این ارتش با آرم و پرچم هویتی خودش شرکت نماید و حتی در مراسم صبحگاه و رژه آرم و پرچم سازمانی خود را حمل نماید .

اما در عمل هرگز مجاهدین نتوانستند کوچکترین اعلام و ابراز نظر را از کسی بپذیرند و هرگونه اعلام موضع سازمانی را در نطفه خفه کردند و این جانب از آنجائیکه در روز اول با نام و ایدئولوژی خاصی به آنها پیوسته بودم بعد از ماهها و حتی سالها سرکوب و ناکامی از روش سرکوب ناگزیر شدند بپذیرند، اما بگونه ای که هیچگاه در جمع ابراز نظری نکنم و چهارچوب های سازمان مجاهدین و قوانین کلی و پایه ای دیدگاهی آنها را بپذیرم و در مراسم صبحگاه نیز هیچ نشان و آثار و علائمی از خودم و دیدگاهم را حمل و بازگو نکنم .

برای سایرین که بعد از 10 الی 12 سال مجبور به جدایی آنها بنام یگان مستقل شدند، سالها فقط با طعنه و تحقیر و سرکوب این افراد را به زنجیر میکشیدند.

در خصوص آزادی و دمکراسی یعنی آزادی اندیشه و اعلام نظر در جلسات و نشست ها، این کار اکیدا ممنوع و هرگونه ابراز نظر خلاف نظر مسعود رجوی و تشکیلاتش بلافاصله بار امنیتی پیدا میکرد و با تهمت رژیمی و شعبه سپاه پاسداران از نطفه خفه میشد.

سازمان مجاهدین در حالی که با اهرم قدرت و زور همه مخالفان خود و تشکیلاتش را با اهرم نفوذی و وابستگی به تفکرات ” رژیم و عوامل حکومت ایران ” سرکوب مینمود که خود را اولین و تنها ترین سازمان آزادیخواه میدانست .

در سازمان مجاهدین خلق هرگونه وابستگی خانوادگی، هرگونه ارتباط با بیرون از تشکیلات، هرگونه تماس تلفنی و نامه ای، هرگونه ارتباط عاطفی و احساسی با هرکس مطلقا ممنوع و ضد مبارزه محسوب میشود .

در سازمان مجاهدین خلق هر مجاهد و هر رزمنده ابتدا بایستی علیه خانواده و گذشته خود انقلاب کند و همه گذشته و خانواده و اقوام و بستگان را بعنوان شاخص های ضد مبارزه پروسه نویسی نماید و همه نوشته ها را بعنوان سند و مدرک اعترافی به سران تشکیلات تحویل دهد تا اگر در روز مبادا خلاف آن عمل شود، بعنوان مدرک علیه فرد منتشر و بکار گرفته شود .

در حال حاضر ملاحظه مینمایید برای هر کدام از جداشدگان طومارهای دست نویس خودشان را افشا میکنند و از آنجائیکه دستورات دیکته شده هستند عمدتا یک جور و مشابه هم هستند .

در سازمان مجاهدین همه حمایت ها و تعریف و تمجیدها و جان فشانی ها و فداکاری ها برای رجوی و نثار رجوی میشد اما هرگونه انتقاد و مخالفت بلافاصله با سرکوب شدید و دادگاههای داخل تشکیلات و زندان و نهایتا تحویل به دولت عراق و زندان ابوغریب جواب داده میشد . نمونه های فراوانی مدرک برای اثبات این ادعا موجود است و قربانیان نیز چه در داخل و چه در خارج از کشور وجود دارند.
در داخل این تشکیلات مدعی آزادی و دمکراسی تبعیض های قرون وسطایی جنسیتی و عقب مانده ترین نوع استثمار وجود دارد .
زنان برده وار تا سال 1369 به ازدواج اجباری تحت نام ازدواج تشکیلاتی وادار میشدند و حق انتخاب و اعلام نظر در مورد همسر خود را نداشتند. و از زمان تصمیم ضد بشری و ضد خانواده موسوم به “انقلاب ایدئولوژیک” طلاق اجباری صورت گرفت که همه زنان و مردان می بایست به این طلاق اجباری تن دهند و هرگونه مخالفت و حتی انتقاد از این تصمیم با مجازات شدید و سرکوب روبرو میگردید و نهایتا بعد از زندانی های طویل و شکنجه به نقاط نامعلومی فرستاده میشدند.

این است آزادی و دمکراسی !!!!!

فرزندان این خانواده ها نیز بدون اطلاع پدران و مادرانشان بصورت قاچاق به نقاط مختلف اروپا فرستاده می شدند و در خانه های امن خود سازمان مجاهدین خلق نگهداری میشدند بدون اینکه پدران و مادرانشان با آنها ارتباطی داشته باشند و حتی از محل و مکان نگهداری آنها اطلاعی داشته باشند .

این است مفهوم آزادی و دمکراسی در قاموس رجوی !!!

پایبندی رجوی به دیگر شعارها مانند ضد امپریالیست، مبارزه برای آزادی خلق در زنجیر! دفاع از مردم محروم، مبارزه برای استقلال کشور و … آنقدر در ارتباطشان با صدام و امریکا آشکار شد که نیازی به نمونه و استدلال نمیباشد .

بله این است سازمان مجاهدین و اعتقادات رجویسم !

ادامه دارد …

علی مرادی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا