تناقض یکی از اعضا در مورد عدم اعدام رجوی توسط ساواک در نشستهای طعمه – قسمت اول

همزمان با اوج گیری انقلاب اسلامی، مسعود رجوی در 30 دیماه 1357 به همراه آخرین گروه از زندانیان سیاسی از زندان آزاد شد. او در سال 1346 به عضویت مجاهدین خلق در آمد و در شهریور 1350 توسط ساواک در تهران دستگیر شد. در طی تمامی این سالها دستگاه تبلیغاتی مجاهدین خلق تلاش فراوان کردند که از مقاومت های او زیر شکنجه بازجویان ساواک داستانها ساخته و از او یک رهبر حماسی در اذهان جامعه و هوادارانش بسازند.

اگر چه بدنبال افشای مدارک بدست آمده از آرشیو بایگانی ساواک که نامه تیمسار نصیری رئیس وقت ساواک مهم ترین آن بود، مشخص گردید که بواسطه فعالیت های برادرش کاظم که مامور گماشته ساواک در کشور سویس بود و همچنین همکاری های او با بازجویان در حین بازجویی برای او از شاه مخلوع درخواست یک درجه تخفیف شد و از اعدام به حبس ابد محکوم گردید.

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مسعود رجوی به همراه کادرهای باقیمانده با صدور اطلاعیه ای جنبش ملی مجاهدین خلق را که شاخه سیاسی این سازمان تلقی می گردید را اعلام و شروع به عضو گیری نمود. رجوی علیرغم اینکه هیچ اعتقادی به رهبر انقلاب نداشت و معتقد بود رهبری انقلاب به سرقت رفته به صورت تاکتیکی با انقلاب همراه شد، ولی این روند ادامه نیافت و در مقابل انقلاب قرار گرفت.

مسعود رجوی در پی حرکت های خونین و انفجارات مهیب و اقدامات کور تروریستی که شهروندان عادی را هم در بر می گرفت، با شکست در این اقدام ماجراجویانه که پایان مشروعیت سیاسی مجاهدین خلق در اذهان مردم را باعث شد، به همراه ابوالحسن بنی صدر نخستین رییس جمهور ایران به پاریس گریخت. او در سال 65 در یک اقدام فرصت طلبانه که انزجار شدید مردم ایران و افکار عمومی ایرانیان در خارج از کشور را هم برانگیخت از فرانسه به عراق رفت.

همکاری با صدام در دوران جنگ تجاوز کارانه برعلیه ایران که با هدف رسیدن به منصب قدرت در ایران خیال پردازی شده بود و شکست فاجعه بار در عملیات موسوم به فروغ جاویدان که به کشته شدن صدها نفر از اعضا و سربازان ایرانی انجامید، رجوی را وارد بن بست کشنده ای نمود. او برای رهایی از این تنگنا و انحراف اذهان نیروها از شکست در این عملیات، انقلاب درونی موسوم به انقلاب ایدئولوژیک را در دستور کار نیروها قرار داد تا به اعضا القاء نماید که علت شکست در عملیات نه نظامی بلکه ایدئولوژیکی بوده است و اعضا می بایست برای نفی وابستگی و هر چه بیشتر پاکیزه و خالص شدن که جنگ صد برابر را تضمین می نماید از همسران خود طلاق گرفته و خانواده را متلاشی سازند.

او با جازدن خود به عنوان رهبر ایدئولوژیکی از تکنیک ها و شیوه های مغزشویی برای ایجاد نظم یکپارچه و تشکیلاتی آهنین استفاده کرد. افراد در ادامه این روند از ابتدایی ترین آزادی ها محروم و ارتباط آنها با وابستگان شان قطع گردید. در سال 80 مسعود رجوی برای مرعوب کردن اعضای ناراضی جلسات دادگاه های فرمایشی را برای مجبور کردن آنها به ماندن در تشکیلات به همراه مریم تشکیل داد. هدف مقابله با اعضایی بود که در مقابل تشکیلات ایستاده بودند و در خواست خروج داشتند.

یکی دیگر از اهداف این دادگاه های تفتیش عقاید که بعدها به نشست های طعمه معروف شد، ایجاد جو خفقان و سرکوب و منحرف کردن اعضا از واقعیت های درون تشکیلاتی بود. ابتدا مسعود رجوی به مدت سه شبانه روز با فرماندهان و مسئولین بالای تشکیلات جلسه گذاشت و آنها را نسبت به اهداف این نشست ها و سوژه های آن کاملا توجیه نمود و یک هیات تشکیلاتی در هر ستاد و مرکز بوجود آورد. او در روزهای اول نشست ها، با لحنی غیر معمول که توام با نوعی قدرت نمایی و حس انتقام جویی نسبت به اعضای ناراضی و خواهان جدایی بود گفت: منبعد کسی که حلقه ضعیف باشد و یا در تشکیلات مشکل ایجاد کند و یا خواهان جدایی باشد را تحمل نخواهیم کرد. سیاست ما در این سرفصل مشت آهنین است. من امروز به تمامی کسانی که خواهان جدایی هستند اعلام می کنم که می بایست ابتدا 5 سال را در زندان های قرارگاه اشرف میهمان ما باشند تا اطلاعات آنها پاک شود و بعد آنها را تحویل دولت عراق خواهیم داد.

رجوی سپس ادامه داد: لابد همه شما می دانید کشور عراق هیچ یک از شما را به اعتبار شخص شما در اینجا نپذیرفته است و شما به اعتبار سازمان مجاهدین خلق میهمان دولت عراق و شخص ریس جمهور هستید، هرگاه چتر حمایتی مجاهدین از سر شما برداشته شود می بایست بعنوان اشخاصی که غیر مجاز وارد خاک عراق شده اند، در قبال قانون این کشور حساب پس بدهید. قانون مجازات اشخاصی که غیر مجاز وارد عراق میشود هم 10 سال زندان می باشد. لابد همه شما هم می دانید که رفتار و برخوردی که در زندان ابوغریب با اشخاص میشود کیفا با برخورد در مناسبات و بازداشت گاه های خودمان تفاوت دارد.

او با این لحن سخن گفتن تصمیم داشت دل اعضا خواهان جدایی و معترض را خالی کند.

ادامه دارد

علی اکرامی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا