
جداسازی کودکان اعضای فرقه رجوی در کمپهای این فرقه در عراق، یکی از فاجعهبارترین و دردناکترین رویدادهای تاریخ این فرقه و اعضای نگون بخت آن است. این اقدام نه تنها به آسیبهای عاطفی و روانی عمیق برای کودکان منجر شد، بلکه فشارهای روحی و روانی زیادی را بر والدین، به ویژه مادران، تحمیل کرد. در این مقاله به بررسی ابعاد این جداسازی، فشارهای اجتماعی و روانی بر والدین و به ویژه مادران، و نحوه مستندسازی تبلیغاتی سازمان خواهیم پرداخت.
جداسازی کودکان: دلایل و پیامدها
رجوی برای پیشبرد اهداف خود، اقدام به جداسازی کودکان از والدینشان کرد. این جداسازی به دلایل زیر انجام شد:
کنترل عاطفی: حضور کودکان در تشکیلات باعث میشد که عواطف والدین به سمت فرزندان کانالیزه شود و مانع از اطاعت بیچون و چرای آنها از رهبری فرقه گردد. بنابراین، جداسازی کودکان به عنوان یک راهکار برای قطع این پیوند عاطفی در نظر گرفته شد.
انتقال کودکان به خارج از کشور: در سال ۱۳۶۹، به بهانه جنگ کویت و احتمال بمباران کمپها، پروژهای برای انتقال کودکان به کشورهای اروپایی طراحی شد. این کودکان غالباً با پاسپورتهای جعلی و تحت شرایط سخت به خارج منتقل شدند.
فشار بر والدین و مادران
والدین، به ویژه مادران، تحت فشارهای روانی شدید قرار داشتند. این فشارها شامل موارد زیر بود:
عدم توانایی در ابراز احساسات: مادران مجبور بودند در مقابل دوربینها وانمود کنند که خودشان تصمیم به جدایی از فرزندانشان گرفتهاند. نمایشگرهای تبلیغاتی باعث میشد که احساس واقعی آنها پنهان بماند.
افسردگی و غم: پس از جدایی، بسیاری از مادران دچار افسردگی شدید شدند. گریهها و زاریهای آنها در روزها و ماههای بعد از جدایی هرگز به تصویر کشیده نشد، و این موضوع نشاندهنده نادیدهگرفتن احساسات انسانی آنها توسط سازمان بود.
اجبار به سکوت: مادران تحت فشار بودند تا هرگونه ابراز احساسات منفی را پنهان کنند. این امر نه تنها بر سلامت روانی آنها تأثیر منفی گذاشت بلکه باعث ایجاد حس تنهایی و ناامیدی عمیق در آنها شد.
سالاری