روزهای دوری ازتو بسیارسخت وطاقت فرساست

از:مرتضی پورحسن (گیلان- رشت)

به: اسماعیل پورحسن

با عرض سلام خدمت برادرعزیزم اسماعیل جان

من برادرت مرتضی هستم وامیدوارم که درپناه ایزد منان همواره سلامت باشی.

روزهای دوری ازتو برادرعزیزم برایمان بسیارسخت وطاقت فرسا بودوما تمام مدت به دنبال راهی بودیم تا ازتوخبری پیدا کنیم تا اینکه ارطریق انجمن نجات مطلع شدیم که تودرقرارگاه اشرف هستی. نمیدانی درآن زمان چقدرخوشحال شدیم مادرت مشتی ازدوری توبسیاررنجوروغمگین بودوازآنجاییکه نمیتوانستم اورا به همراه خود بیاورم مجبورشدم تا با مینا به دیدارت توبیایم. آن لحظه ای که دربین جمعیت به دنبال تومیگشتم، قلبم داشت ازسینه ام خارج میشد ونفسم داشت بند می آمد ولحظه ای که تورا دیدم وایمان پیدا کردم که توسلامت هستی دلم آرام گرفت ولی مادرپیرت که روحش شاد بادبعدازبرگشت ما ازاشرف هرروزبه خانه ما می آمدوازمن می خواست تا عکسهایی که با تودراشرف گرفته بودیم برای اوبگذارم وهرروزچندساعت مشتی به خانه ما می امد وبه عکس تونگا ه میکرد واشک می ریخت ومی گفت: " اسماعیل جان تاکی باید تی چشم به راه بمانم زای، چرا تی ما را تنها بنایی چرا وانگردی اسماعیل جان " مگرازبقیه چی کم داری وبالاخره درحسرت دیدارتوماند.

اسماعیل جان. روزهایی رابیادآوردم که توسعید،وحید،شاهین،وشهرام رابه سینما می بردی ووقتی که بچه ها ازسینما به خانه برمی گشتندتا چندروزدرخوشی آن روزخوش بودند. همگی آن بچه ها اکنون بزرگ شده اندوازما این سوال را میپرسندکه چگونه است اسماعیل،عموشان کسی که همواره پاکی وجوانمردی اوزبانزدعام وخاص بودودرشجاعت اوشک نیست چرا به وطن وآغوش خانواده که بی صبرانه منتظرش هستندبازنمیگردد.

اسماعیل جان توبه خوبی میدانی که من وبقیه اعضای خانواده چیزی جزخیروصلاح تورا برای تونمی خواهیم واگرکوچکترین خطری برای تووجود داشت دیگراینهمه ازتونمی خواستیم که برگردی.

ما برنامه تورا ازشبکه سیمای آزادی دیدیم وصخبتهای تورا شنیدیم ومی دانیم که جملاتی که گفتی نیزازدل تونیست. آن آدمهایی که به وعده وشعارامشب مهران فردا تهران تورا جذب فرقه پوچ خود کردند را میدانم که توبهترازما شناختی وبه پوچ بودن آرمانهای آنها اشنایی. باورکن اسماعیل جان که اینجا همه چیزبرای تومهیا است تا بتوانی ازاین پس یک زندگی آرام ودرصلح وصفا داشته باشی.به خدا قسم که درحال حاضرآقای پوراحمدی درکمال آرامش زندگی خود ادامه میدهد.توبیا وخودت معنای واقعی زندگی را درک کن.

مااینجا درقصرپرازطلا زندگی نمیکنیم ولی روی پای خود هستیم ونان بازوی خودرا می خوریم وبی نیازبه هیچ کس درآرامش ودرکناردیگربرادران وخواهران زندگی میکنیم. ما بی صبرانه منتظرتوهستیم تا همانطورکه قول داده بودی به خانه ات برگردی.

همه اهل محل وتمامی خانواده ات به توسلام می رسانندوهمه منتظربازگشت توبه خاک پاک ایران ومحل اصلی زندگیت هستند. ازهمین جا روی ماهت را می بوسم وازخداوند بزرگ می خواهم که دلت را پرازایمان برای بازگشت به خانه ات نمایدتا به آغوش خانواده ات برگردی اسماعیل جان

خدانگهداروبه امید دیدار – مرتضی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا