برچیده شدن اشرف، کابوس یک استراتژی

رهبری دارودسته تروریست مجاهدین در دهه ی شصت با اتخاذ استراتژی ترور در واقع چشم اندازی تیره و تار را برای تشکیلات خود به تصویر کشید. روش های خشونت آمیز و تحرکات تروریستی و مسلحانه ی افسار گسیخته که رهبران مجاهدین بانی و عامل آن بودند، سر انجام راه به جایی نبرد و آنان را پس از دو دهه، در مرداب متعفن قرارگاه اشرف زمین گیر نمود. سالها مزدوری و جاسوسی برای بیگانگان و دشمنان قسم خورده ی ملت ایران نیز راه برون رفتی را برای دارودسته ی تروریست رجوی متصور نشد.

هم اینک ثانیه ها به تندی می گذرد و در این میان رهبران پریشان مجاهدین سر در گم و آواره، قدرت تمرکز ذهن را نیز از دست داده اند چرا که سمت و سوی معادلات و شرایط پر شتاب جهانی و منطقه ای به زیان تشکیلات مخوف و پر رمز و راز آنان رقم می خورد.

رهبران خشونت طلب مجاهدین هم اینک دریافته اند جاسوسی، تملق گویی و آلت دست شدن برای ارتش امریکا نیز راهگشای آنان در گردابی که فرو رفته اند، نبود و نخواهد بود. پر واضح است امریکائیها در پی پایبندی به اصول دگماتیسم و اندیشه ی ویلیام جیمزی پس از بهره برداری تمام عیار از فرقه ی تبهکار مجاهدین، هم اکنون همچون مهره ای سوخته با رهبران مجاهدین رفتار می کنند و همانند تروریست هایی که تاریخ مصرفشان به پایان رسیده است به آنان می نگرند.

فرآیند یاد شده، در واقع حاکی از تغییرات اساسی در مناسبات و معادلات سیاسی و دیپلوماتیک منطقه ای و بین المللی ست که در آن عقلانیت و دور اندیشی جایگاه ممتاز و ویژ ه ای دارد. موضوعی که هیچگاه رهبران کوته فکر مجاهدین به دلیل” برداشت های دگماتیک “،” تابوهای ذهنی ” و ” حماقت های بیشمار ” قادر به درک آن نبودند و تصویر روشنی از تحولات سیاسی آینده نداشتند. سردمداران مجاهدین به شکلی حماقت آمیز پس از فروپاشی رژیم ضد انسانی صدام با خیال واهی حمایت همیشگی امریکائیها از تشکیلات تبهکار و تروریستی شان، با شدت تمام در پی حفظ قرارگاه اشرف به مثابه ی ظرف ایدئولوژیک و استراتژیک خود، فعالیت همه جانبه ای کردند و اما هم اکنون بر همگان آشکار شد وضعیت کنونی قرارگاه اشرف چون مردابی متعفن، پایان چند دهه خشونت افسار گسیخته و بیمارگونه عناصری ستیزه جو بود که جز به کسب قدرت به هر طریقی نیندیشیدند.

بایستی رهبران خشونت طلب مجاهدین دریابند تاریخ عبارت از تلاشی ست خردمندانه و پیوسته که در متن زندگی انسانها روی می دهد. تلاش خردمندانه هم منشاء قدرت و حاکمیت است و هم مبداء آزادی و رهایی انسان.

هنگامی که انسان به مفهوم پدیده ای اندیشمند، شایستگی خود را در دگرگونی و تدارک بهزیستی انسانها به منصه ی ظهور رساند و به نیروی خردمندی گام بردارد، بدون تردید در زندگی به موفقیت نائل خواهد آمد و اما هر گونه تلاش و تحرکی تروریستی و نابخردانه، بی شک نادرست و بی معنا جلوه می کند و جز سیاهی و تباهی برای آدمی، چشم اندازی متصور نخواهد بود.

تلاش تاریخی عبارت از پیکار با بی خردی خشونت آمیز و رهایی از افتادن در مرداب ناتوانیها و بی رحمی هاست، مرداب ی چون قرارگاه اشرف.

آرش رضایی

مسئول انجن نجات دفتر آذربایجانغربی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا