به عشق دیدارت زنده ام
امیدوارم که سالم و سرزنده باشی. پسر عزیزم سالها از رفتنت میگذرد،من و مادرت و خواهران و برادرانت هنوز چشم انتظار دیدن و بودنت در کنارمان هستیم، چشم به راهت که بیایی و این چشم های به راه مانده را روشن کنی، نوری که از چشمان من و مادرت رفته را بازگردانی
زود ای بابا سوی ایران بیا…
تو از آن روزی که بنمودی فرار حال ما را کرده ای بسیار زار ما در ایران از غم هجران تو از فراق آن دل لرزان تو روز و شب با غصه گشتیم همنشین چشم ما هر روز میباشد نمین تو چرا رفتی به سوی دشمنان روی صحبت با تو باشد ای جوان
بارد چه؟ دیده چسان؟ روز و شب چرا
از اینکه دیدم افشا واقعیت ها دارد به جایی میرسد و پاسخ دو نفر از دوستانم را دیدم بسیار خوشحال شدم البته دیری نگذشت که سوالاتی، ذهنم را به خود مشغول ساخت. در نامه اول که دوست و برادر عزیزم مرتضی صدیق نوشته است برایم سوال شد که آیا اینها را مرتضی نوشته زیرا دستور جملات متعلق به خودت نیست
نامه ابراهیم خدابنده به مسعود بنی صدر، می ۲۰۰۷
امیدوارم خوب و خوش و سالم باشی. قبل از هر چیز باید از تأخیری که در دادن پاسخ به آخرین نامه ات پیش آمد عذر خواهی کنم. آخرین نامه ای که خودم داده بودم به تاریخ 20 مارس بود که بحث جدیدی را مطرح کرده بودم و قول داده بودم مطالب مطروحه در آن نامه را در نامه های بعدی بیشتر باز کنم که متأسفانه به دلیل برخی مشکلات قضائی و سایر محدودیت ها امکان آن تا به امروز میسر نشد.
پاسخ مسعود بنی صدر به نامه بهار ایرانی
قبل از هر چیز باید بگویم که بالاخره بنا به تجویز شما توانستم مطالعه کتاب خداوند الموت را به انتها رسانده و شاید همچون شما مدتی در تحیر نزدیکیها و شباهتهای این دو فرقه، یعنی مجاهدین و باطنیون باقی ماندم. همانطور که شما هم بارها چه در نامه هایتان به من و یا سایر دوستان یادآور شده اید شباهتها بین این دو بسیار است و اگر ضرورتی باشد و بکاری آید میتوان آنها را دسته بندی کرده و نتایج لازم را هم از آن گرفت
در توضیح یک ضرورت – نامه سوم بهار ایرانی به علی قشقاوی
جناب آقای قشقاوی ایمیل مختصر شما رویت شد. از بابت تصمیم شما در تدوین بندهای انقلاب ایدئولوژیک استقبال می کنم. چنانچه استحضار دارید رویکرد انفرادی به تدوین این موضوع (انقلاب ایدئولوژیک) به دلیل پیچیده بودن و ساری بودن آن در مناسبات سازمان آنگونه که باید و شاید حق مطلب را ادا نمی کند، ضمن اینکه کار گروهی اساسا در هر زمینه ای و مشخصا این موضوع پشتوانه و مشروعیت بیشتری به حاصل کار می دهد
پاسخ مسعود بنی صدر به نامه علی قشقاوی
واقعیت اینستکه من هر لحظه ای را که به مجاهدین و فکر به آنها و گذشته، اختصاص میدهم، بعد شدیدا” احساس ابطال وقت کرده و اینکه بخش دیگری از عمر خود را حرام آنان کردم. در واقع به نظر من امروزه تنها یک بحث جدی و واقعی درباره مجاهدین وجود دارد و آن جاده صاف کنی آنان برای تحریم اقتصادی کشور و احتمالا” اسفالت کاریشان برای تجاوز آمریکا به ایران است. بقیه حرفها به اعتقاد من تنها و تنها در یک کلام خلاصه میشود و آن لغت فرقه است،
خواهشمندیم که چشمانت را به روی حقایق بازکنی
با عرض سلام و آرزوی توفیق و سربلندی خدمت برادر عزیز و بزرگوارم اکبر جان امیدوارم در هر جا و مکانی که هستی سالم و سلامت باشی و عید نوروز و فرارسیدن سال جدید را هم از طرف پدر و مادر و خودم (قاسم)، زیبا، زهرا، جعفر، مهدی، حجت و میلاد برایت تبریک عرض مینمایم و همه، به یمن این سال جدید آرزومندیم که هر چه زودتر جدایی ها و دوری از تو به اتمام رسیده و امسال سال وصل و برگشتن تو نزد خانواده ات باشد.
نامه سرگشاده به وزارت امور خارجه آمریکا
درتاریخ 30 آوریل دفتر هماهنگی فعالیتهای ضد تروریستی وزارت امور خارجه آمریکا لیست سازمان های تروریستی تصویب شده را منتشر کرد. سازمان مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت و ارتش آزادیبخش ملی بار دیگر به عنوان گروه تروریستی در این لیست ابقاء شد. ما ضمن حمایت ازاین اقدام وزارت امور خارجه آمریکا ضروری میدانیم که به نکاتی ضروری پیرامون آنچه در گزارش فوق آمده اشاره کنیم.
نامه سرگشاده به آقای نیکولا ساکوزی
ضمن تبریک وتهنیت از پیروزی شما در انتخابات اخیر کشورتان، مطمئن هستم که هدف شما برای دمکراسی و حفظ صلح و آرامش همانطوریکه در برنامه انتخاباتی تان ذکرکرده اید، فقط مربوط به کشور فرانسه نیست و این نگاه را به تمام جهان خواهید داشت. بنابراین مایلم نظر شما را مجددا به مسئله ای که برای ایرانیان و نیروهای دمکرات ایران بسیار مهم می باشد جلب نمایم.
اصلاً نباید نگران هیچ چیزی باشی. گذشته ها گذشت.
فقط مختصراً بگویم همه اهل خانواده در سلامت کامل بسر میبرند و از هرنظر همگی شرایط بسیار خوب و ایده آلی دارند. هیچ ناراحتی در زندگی حس نمیکنند. الّا دوری تو و انتظار دیدار تو که دقیقاً بستگی به تصمیم خودت دارد. یعنی اگر هر زمان تصمیم گرفتی به آغوش گرم خانواده ات برگردی همگی به گرمی از تو استقبال میکنند. و اصلاً نباید نگران هیچ چیزی باشی. گذشته ها گذشت.
به بازگشت بیندیش
نمی دانم از چه بگویم. مدتهاست که با تو حرف نزده ام. مدتهاست که هزاران حرف با تو دارم و هر روز با خود می گویم هر گاه آمدی و بوسه زدی بر این خاک به تو خواهم گفت که در نبودت بر ما چه گذشت. به تو می گویم که غم دوریت بر ما چه کرد. در این سالها و خبرهایی که از زندگی فلاکت بارت می رسید چگونه کمرمان را شکست.