نامه خانم نوری خطاب به سران فرقه رجوی
اگر رهبران فرقه راهشان حق بود تا به حال به هدفشان می رسیدند و آنقدر تو سری خور نمی شدند. در خارج در رفاه و آسایش زندگی خودشان را می کنند. ای سران یزیدیان پادگان اشرف گناه فرزندم چیست که فرزند ُخرد سالش بایستی بدون محبت مادری زندگی کند. آیا شما خدا را می شناسید؟ شما نمی فهمید کودکی که در کنار مادرش نباشد زندگی کردن بر او سخت و مشکل می شود. مدعی هستید که دل برای مردم ایران می سوزانید.
نامه نادر نادری به هیلاری کلینتون، وزیر خارجه امریکا
مجاهدین در عرصه بین المللی پشت یک سری انجمن ها و نهادهای خود ساخته و دست ساز مجاهدین تحت حقوق بشر خود را پنهان کرده و برای فریب وسرگرم کردن دنیا با این نهادها و انجمن ها را جلو انداخته و اما بدنه اصلی این سازمان تروریستی همچنان در حال آموزش های ایدئولوژی و عقاید شوم خود هستند و هم چنین شستشوی مغزی و آماده نگهداشتن اعضاء برای مقاصد شیطانی خود هستند.
نامه محسن عباسلو به خانم کلینتون وزیر امور خارجه ایالات متحده امریکا
این جانب به عنوان کسی که تا زمان سقوط حکومت دیکتاتور سابق عراق، صدام حسین، گرفتار این فرقه بوده و با همکاری نیروهای ارتش آمریکا توانستم آزادی خویش را به دست آورم، یاد آوری میکنم به دلیل آنکه سالها در درون تشیکلات این سازمان تروریستی بوده و شناخت علمی دقیقی از ماهیت درونی این فرقه داشته و در حال حاضر نیز حدود 5 سال است که در اروپا از فعالین ضد تروریسم و بنیادگرائی میباشم به شما یاد آوری میکنم که مراقب ترفند های این سازمان جهت خروج از لیست سازمانهای تروریستی باشید.
نامه حسن پیرانسر به هیلاری کلینتون، وزیر خارجه امریکا
خانم کلینتون برای من بسیار اسفناک و دردناک است که میبینم کشور شما در خاک خود به تروریستهایی که میتوانم به جرات بگویم که نه تنها کمتر از القاعده نیستند بلکه بسیار پیچیده تر از انها میباشند جا و مکان داده و حتی انها از مزایای شهروندی کشور شما استفاده و سواستفاده میکنند و برایم بسیار تعجب آور است که تعدادی از پارلمانترهای شما حتی از این سازمان تروریستی حمایت میکنند!!
نامه اعتراض آمیز خانوادههای شهدای ترور به نایب رئیس پارلمان اروپا
در بخشی از این نامه آمده است: سازمانی که شما از آن حمایت میکنید در حال حاضر نامش در لیست سازمانهای تروریستی کشورهای مختلفی از جمله آمریکا قرار گرفته که عامل ترور بیش از 12 هزار ایرانی و هزاران عراقی میباشد. بدون شک شما به خوبی میتوانید نگرانی خانوادههای عراقی را از حضور گروه مجاهدین در خاک عراق ببینید، نگرانیهایی که در قالب شکایتها و مخالفتهای مردم عراق با این سازمان بروز کرده است.
نامه خانم نوزاد کهلیک بلاغی به همسرش در اسارتگاه اشرف
اینجانب خانم نوزاد کهلیک بلاغی چندی پیش نامه ای را برای همسرم قربانعلی مهینی که در قرارگاه اشرف حضور دارد نوشتم تا بتوانم پس از 16 سال خبری از او دریافت کنم ولی پس از گذشت بیش از یک ماه از آن نامه هنوز خبری از ایشان بدستم نرسیده است. می خواهم از مسئولین قرارگاه اشرف بپرسم آیا درخواست من برای یک تماس تلفنی و یا یک نامه از طرف همسرم پس از این مدت طولانی تقاضایی دور از انتظار است و یا یکی از حقوق ساده انسانی است؟
نامه فرزندی درد کشیده از دوری پدرش
من برای بابا خیلی نامه نوشتم برای بابا خیلی انشاء نوشتم وخیلی جملات زیبا را برای بابا نوشتم وهمیشه یادم می آید انشایم و جمله نویسی ام درمدرسه نمونه بود و تکان دهنده ولی هرگز بابایی نبود نامه ام را بخواند، انشایم را گوش کند من همیشه منتظر بودم بابایم صدایم را بشنود بابایم درد دلم را بداند بابایم انشاء پسرش را بخواند ولی نمی دانم گناهم چه بود که باید این همه مشکلات داشته باشم. حیف که روزگار به ما امان نداد پسرت 25 سال دارد و هنوز حسرت دیدار بابا، حسرت شنیدن صدای بابا را دارد.
نامه سرگشاده علیرضا نقاش زاده به وزیر امور خارجه آمریکا
این جانب که از دوران کودکی در این فرقه زندگی کرده بودم، پس از شناخت ماهیت تروریستی و ضد انسانی این فرقه تصمیم به جدایی از مناسبات گرفتم. ولی بنا به قوانین رهبر فرقه که دستورات وی به مثابه دستورات خداست جدایی از این فرقه حکم اعدام داشت و یا این که سالیان متمادی فرد مربوطه که خواهان جدایی بود میبایست در زندان فرقه میماند. شیوه دیگرهم تحویل دادن ناراضیان به زندان مخوف ابوغریب بود. زندانی که اسم آن و خاطره آن وجدان هرانسانی را آزرده میکند.
احساسات و عواطف سرشار یک خواهر نسبت به خواهر اسیرش در اشرف
مامان! فکر نکنی همون کوه شکست ناپذیره که بعد از فوت پدر 5 تا بچه قد و نیم قد رو یک تنه بزرگ کرد و به غربت فرستاد، نه عزیزم یک چینی ترک خورده ترد که با تلنگری از هم میپاشه. با اسم تو زندگی میکنه با عشق دیدنت از خواب بیدار میشه، با عکس دخترهاش حرف میزنه، روزی چند تا قرص برای تنظیم فشار، چربی و قلب میخوره، لیوان آب تو دستش میلرزه.
نامه سرگشاده علیرضا میر عسگری به آقای اد ملکرت
بعدها که پا به دنیای آزاد گذاشتم و رابطه ام با خانواده وصل شد؛ متوجه شدم که خانواده ام بارها درخواست دیدار و تماس با من را داشتند که مسئولین سازمان مجاهدین مانع از این تماس شده و نه تنها نامه های نوشته شده توسط خانواده ام رابه من نداده بلکه از جانب من نامه هایی جعلی به خانواده ام نوشته که مبنی بر اعلام رضایت من از حضور در پادگان اشرف و عدم رضایت من برای دیدار یا تماس با خانواده ام بوده است.
نامه ای از یک خواهر چشم انتظار به برادر اسیرش در اشرف
این خانواده ها نمایندگان ما هستند، برادران وخواهران تو هستند. برادر جان ازهیچ چیز نترس هرچه زودتر خودت را تسلیم نیروهای عراقی کن و به وطن برگرد. ما به توخیلی امید داریم. می دانیم که بالاخره جواب دعاهای خود را دریافت خواهیم کرد.برادرعزیزم از سال 66 تاکنون متوجه دروغ های آنان نشدی. کار اینها تمام است. این بچه ها همه دوستت دارند ومنتظر دیدن توهستند.
خانواده ها و آشفتگی ذهنی سران مجاهدین
ما وقتی که به درب اشرف رسیدیم تازه متوجه وخیم بودن حال فرزندانمان شدیم. به دری که سالها آرزوی دیدنش را داشتم ولی افسوس که اجازه داخل شدن را نداشتیم. خیلی سخت بود که این همه راه بیایی ولی نتوانی داخل شوی، عزیزانمان در چند قدمی ما بودند ولی امکان ملاقات وجود نداشت. پس چاره ای جز توکل بر خدا نداشتیم. در سیمای آزادی می گویند: اینها خانواده نیستند. بلکه مزدوران رژیم آخوندی هستند. آیا به این مادران ناتوان می شود گفت ماموران وزارت اطلاعات.