نگاهی به سخنرانی مریم رجوی در گردهمائی در پاریس با عنوان”ایران غیر اتمی!”

 مریم رجوی بر حسب عادت سالانه در پاریس با جمع کردن نفراتی به قول فرقه اش از ۷۰ کشور جهان و سخنرانان اجاره ای خارجی اقدام به برپائی یک گردهمائی نمود که در آن خطاب به دولت های غربی و اعضا و هواداران خود سخنرانی کرد.
ترکیب شرکت کنندگان و سخنرانان و پیام دهندگان به خوبی ماهیت و عملکرد سیاسی سازمان مجاهدین خلق و وابستگی های سیاسی وبین المللی آنرا در حال حاضر نشان میدهد. نمایندگانی از جنگ طلبان آمریکائی گرفته تا لابی اسرائیلی تا تکفیری های سوریه که البته اغلب یک عنوان سابق را هم یدک میکشیدند در این گردهمائی حضور داشتند.
این گردهمائی که ظاهرا توسط فرقه رجوی برپا شده بود در واقع میتینگ راست ترین جناح های امپریالیستی و دشمنان ایران و ایرانی به نیابت از اسرائیل بود که زیر نام محمد حنیف نژاد و ادعای ماوراء چپ سازمان مجاهدین خلق و حامی طبقه کارگر گرد آمده بودند.
سازمان مجاهدین خلق البته در گذشته هم از جمله در استارت زدن بحران هسته ای علیه ایران نایب اسرائیل بوده و نقش هائی ایفا کرده است و در حال حاضر که تنها حامی دولتی خود یعنی صدام حسین را هم از دست داده بیشتر به این وابستگی ها نیازمند است و تلاش مینماید هرچه بیشتر خود را در خدمت دشمنان ایران قرار دهد.
سالهای سال است که سازمان مجاهدین خلق از مردم ایران ناامید شده و دیگر مخاطب بیانات و موضع گیری های سیاسی اش نیست. رجوی بهتر از هر کس دیگری به میزان نفرت مردم از فرقه اش به دلیل خیانت ها و جنایت های صورت گرفته طی این سالیان واقف است و لذا در حال حاضر کلا دو مخاطب بیشتر ندارد که عبارتند از یکی سران کشورهای غربی و دیگری نیروهای سرخورده و منفعل داخلی.
این سخنرانی دارای دو بخش مجزا بود:
بخش اول که خطاب آن به دولت های غربی بود به توصیف وضعیت نظام جمهوری اسلامی با محوریت برنامه هسته ای ایران و همچنین دخالت های مستقیم در تحولات عراق و سوریه و یمن اختصاص داشت. این بخش البته در کل چیزی به غیر از رله بیانات این مدت بنیامین نتانیاهو در این رابطه نبود و جالب است که عینا همان اتهام سازش با ایران از جانب اسرائیل و جنگ طلبان آمریکائی به باراک اوباما، بدون کم و کاست تکرار شده بود.
تکلیف این بخش روشن است و قبلا بارها و بارها این مطالب را از زبان کسانی که مایل به توافق هسته ای ایران با غرب نیستند و آنرا مغایر با منافع منطقه ای خود میدانند و تحریم و جنگ میخواهند را شنیده ایم و نیازی به مطالعه تکرار آنان از زبان کارگزار دست چندم آنان نیست.
اما بخش دوم سخنرانی تحت عنوان “یک جنبش سازمان یافته” صرفا برای روحیه دادن به اعضا و هواداران سرخورده و ناراضی و مسئله دار فعلی سازمان بود. واقعیت اینست که یک تشکیلات هرچقدر سازمانیافته باشد زمانی که مهر خیانت و مزدوری بر پیشانی دارد و مورد تنفر تمامی مردم ایران است نمیتواند آینده ای داشته باشد و این همان حقیقتی است که رجوی خوب میداند اما میخواهد آنرا از پیروان خود مخفی نگاه دارد.
جا داشت مریم رجوی، اگر در خصوص سازمان خود برای هوادارانش سخن میگوید، قدری صادقانه عمل نموده و جمعبندی و گزارشی جامع و واقعی ارائه میداد و به رجز خوانی های معمول که دیگر کسی را نمیفریبد و مسئله ای از کسی حل نمیکند بسنده نمیکرد.
واقعیت اینست که از زمان سقوط صدام حسین شرایط به گونه ای دراماتیک در خصوص رجوی و سازمان مجاهدین خلق تغییر کرده است. هر سال که گذشته سازمان مجاهدین خلق چه در عراق و چه در غرب شرایط بدتری پیدا کرده و در تنگنای شدیدتری قرار گرفته است. این سالیان صدها نفر از این فرقه جدا شده و به صف مخالفان پیوسته اند در حالیکه سازمان تقریبا هیچ جذب نیرو نداشته است. تمام تلاش این مدت رجوی این بوده که همین معدود نیروهای موجود را حفظ نماید.
دولت عراق به خاطر حفظ منافع امنیت ملی خود مصرانه خواهان خروج این سازمان تروریستی، که در گذشته هم پیمان رژیم بعثی و در حال حاضرهم پیمان با داعش می باشد، از خاک کشورش است اما مریم رجوی تازه سراغ خانه کدخدا را میگیرد و میگوید که آمریکا “باید لااقل بخشی از سلاحهای انفرادی مجاهدین را برای حفاظت و دفاع از خود به آنها بازگرداند”. البته مریم رجوی به این طریق میخواهد خود را برای تسلیح در برابر جمهوری اسلامی به آمریکا عرضه نماید و بگوید که هنوز میتواند کارآئی تروریستی داشته باشد، کمااینکه چنین پیشنهادهائی برای عربستان در قبال یمن هم میدهد.
تعریف و تمجید از مسعود رجوی ورشکسته سیاسی و متواری و سازمان مجاهدین خلق در بن بست مانده هم دیگر به بخش مضحک سخنان مریم رجوی در این سالها تبدیل گردیده است. این سخنرانی جز مقداری شعر و شعار های تو خالی هیچ چیز دیگری در بر نداشت و به وضوح نشان داد که سازمان مجاهدین خلق به رهبری مسعود رجوی هیچ استراتژی معینی به غیر از آویختن به دامان غرب و جنگ طلبان و جنایتکاران و تروریست های بین المللی ندارد.
در پایان خاطره ای از یک دوست قدیمی را بیان میکنم که بی ربط به این سخنرانی نیست. او سالیان عضو مجاهدین خلق بود و از آنها جدا شد و برای دیدار از وطن به ایران آمد و ملاقاتی با هم داشتیم. تعریف میکرد که یک روز چند نفر از افراد سازمان به مغازه اش مراجعه کرده و مصرانه درخواست کمک مالی نمودند. او درخواستشان را رد کرد که متقابلا آنها هم به تهدید متوسل شدند ولی او باز هم نپذیرفت. در آخر یکی از آنها گفته بود که طرف از مبارزه بریده و به دنبال زندگی رفته است. او هم پاسخ داده بود که درست است و به دنبال زندگی رفته که از نظر رجوی زندگی کردن جرم است اما هر زمان تصمیم گرفت که از زندگی ببرد و به مبارزه نوع مجاهدین خلق بازگردد مزاحم دوستان نمیشود و خودش مستقیما به جان بولتن مراجعه میکند.
ابراهیم خدابنده
 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا