بررسي رويدادهاي سياسي ماه مي

بررسي رويدادهاي سياسي ماه مي
سالروز خلع سلاح نظامي مجاهدين در عراق وسالگرد خلع سلاح سياسي آنان در اروپا
ميلاد آريايي/30.05.2006
سالگرد خلع سلاح مجاهدين
ماه مي از جهات بسياري براي مجاهدين ياد آور خاطرات تلخ و گزنده اي است که هرگز از خاطر آنان محو نخواهد شد.
3 سال پيش در 21 ارديبشت 1382 مجاهدين توسط امريکا خلع سلاح شدند و در حاليکه بمب افکن هاي ب 52 بالاي سر قرار گاه اشرف در پرواز بودند و چند روز قبل نيزبا بمباران پادگان هاي واقع در شمال عراق زهر چشم لازم را آمريکا از انان گرفته بود مسعود رجوي پيام داد که براي من صاحب سلاح مهمتر از خود سلاح است!و به اين ترتيب شرمگينانه دامن محبت بر تن کرده واعلام نمودند ما با آمريکا به توافق آتش بس رسيده ايم!!
گرفتن سلاح از يک گروه خشونت طلب که کارنامه خمپاره باران در شهرها را نيز در پرونده سياه خود دارد حاوي نکات بسيار آموزنده اي است چرا که اين عمل تاثير خودش را در روند فروپاشي نظامي و تشکيلاتي مجاهدين برجاي گذاشت و دومين موج بزرگ جداشدگان که قريب به 25% از نيروهاي آنان را تشکيل ميداد را باعث گردید.
اولين موج بزرگ که پس از پايان جنگ ايران وعراق در سال 1367و عمليات خودکشي فروغ جاويدان صورت گرفت، قريب به 1000 نفر را از اين سازمان جدا کرد.
اين اتفاق تاريخي يعني خلع سلاح مجاهدين در تاريخ سازمان مجاهدين نقطه عطف مهم و يک سرفصل کيفي محسوب ميشود حتی اگر مجاهدین به عمد نخواهند از ان یادی کنند. اما واقعیت این است به همت رجوي ها ديدگاهها و ايدئولوژي خون و خشونت در مجاهدين دست نخورده باقي ماند و عملکرد ناصادقانه رهبران مجاهدين باعث تثبيت دائمی آنان در ليست گروههاي تروريستي شد وعلی رغم خلع سلاح و کشیدن دندان مجاهدین ، مدره و دمکرات نمايي از نوع راه حل سوم مریم رجوی را نه اپوزيسيون مسئول جدی گرفت و نه دولتمردان سياسي فریب داد.
سالروز گزارش ديدبان حقوق بشر
از سويي ديگردرست دو سال پس از خلع سلاح مجاهدين به همت جدا شدگاني که در موج دوم از چنبره ايدئولوژيکي سازمان مجاهدين رهايي يافته بودند در 18 ماه مي 2005سازمان ديدبان حقوق بشر گزارش نقض حقوق بشر درتشکيلات اين سازمان را جهاني کرد و به اين ترتيب صداي جدايي طلباني که از اين سازمان رها شده بودند به يک سند حقوقي کار آمد تبديل شد وضربه مهلک سياسي بر حيثيت جرياني که مدعي دمکراسي خواهي در ايران است وارد آورد واين گزارش تاريخي به هر صورت عدم ظرفيت هر گونه انتقاد را براي جهانيان به اثبات رساند.
وبه اين ترتيب بود که آمريکا علي رغم اينکه سياست مداران پنتاگون در صدد بهره برداري از اين سازمان در خاک عراق بودند اما روند قضايا آنان را وادار ساخت که از شبه نظاميان مستقر در خاک عراق چشم بپوشند.
مجاهدين که در يک تورنومنت با سلطنت طلبان براي ربودن گوي وابستگي از آمريکا از يکديگر سبقت مي گرفتند با اين ضربه سياسي براي هميشه عقب افتادند و از ليست مهره هاي جايگزين آمريکا حذف شدند.
رابطه خلع سلاح در عراق در سال 2003 ،با گزارش ديدبان حقوق بشر در سال 2005و نهايتا تثبيت دائمي در ليست گروههاي تروريستي ، يک رابطه منطقي و محتوايي است ولي مجاهدين تا ساليان قادر به درک همين پديده ساده نخواهند بود.چرا که در غير اين صورت هر چه سريعتر ميتوانستند دگم هاي گذشته خود را شکسته و با جهان منطبق بر واقعيات حرکت کنند اما سکت و فرقه بودن و تنفس در دنيايي رويايي که خود براي خود ساخته اند قدم به قدم آنان را از واقعيات جهان امروز دور و دورتر کرده است.
البته تلاش هاي بي وقفه مجاهدین نيزبه عنوان جاسوسان اتمي ايران هم به سرانجامي نرسيد و اگر چه پيوسته خواهان تهاجم نظامي آمريکا به ايران و يا حداقل تحريم هاي ادامه دار و هوشمند که اصلي ترين ضررکننده آن توده هاي محروم ايراني بوده و هستند آنان را به جايي رهنمون نشد و با پيش فرض هاي جديد دنیای موجود ، غرب وبويژه آمريکا حتي نيم نگاهي نيز به مجاهدين و شوراي خود ساخته و رييس جمهور مادالعمرش نمي اندازند.
پذيرش درخواست پناهندگي 180 تن از مجاهدين جدا شده در کمپ آمريکاييان توسط کشورهاي اروپايي
در ما می 2006 کميسيون عالي پناهندگي سازمان ملل در گزارش سال خود از عراق گزارش داد که :
کمپ اشرف : برخي از ايرانيان بازداشتي در اين کمپ که نزديک بغداد ميباشد تقاضاي پناهندگي کرده اند و از کميسيون عالي پناهندگي خواسته شده است تا وضعيت اين افراد را مشخص نموده و راه حلي براي کساني که چنين شرايطي شامل حالشان ميشود پيدا کند.
سپس طی گزارشی مشخص گردید تعداد 180 تن از متقاضيان از کمپ اشرف در نيمه اول سال 2006 مورد مصاحبه قرار گرفتند و وضيعت آنان مشخص گرديده و با درخواست پناهندگي اين افراد در کشورهاي اروپايي موافقت گرديد.
به اين ترتيب با اعطاي پناهندگي به اعضاي ناراضي مجاهدين در خاک اروپا که پس از تقريبا 3 سال صورت ميگيرد پيش بيني ميشود که شرايط هر چه سخت تري براي سازمان مجاهدين بوجود مي آيد چرا که به این ترتیب اخبارو اطلاعات بیشتری از سرکوب داخلي در اين سازمان در اختيار ارگان هاي حقوق بشري و نهاد های بین المللی قرار خواهد گرفت.
جالب اينجاست که مصاحبه هاي انجام شده از سوي کميسارياي عالي پناهندگي با اين افراد، بر اساس امتيازاتي است که در چارچوب کنوانسيون چهارم ژنو به آنان اعطاء مي شود انجام شده ، اما مسئولان و رهبران فعلی سازمان مجاهدين مانع استفاده ساير اعضايي که اردوگاه اشرف مستقر هستند از اين امتيازات مي شوند و اجازه نمي دهند آنها با نهادهاي بين المللي نظير صليب سرخ جهاني و کميسيارياي عالي پناهندگي ارتباط برقرار کنند.
حضور ايران درجام جهاني ‏2006 وتلاش هاي بي سرانجام مجاهدين
در حاليکه طي اطلاعيه اي مجاهدين از زبان مسلم اسکندر فيلابي خواستار حذف تيم ملي از بازيهاي 2006 آلمان بودند و در شرايطي که هيچگاه خبرهاي تيم ملي فوتبال ايران در رسانه هاي خبري مجاهدين انعکاس نیافته است ، مجاهدین با تهيه بيش از 8000 بليط بازيهاي 3 گانه ايران به کمک سرويس هاي شناخته شده و کارآمد درغرب ، خواستار ورود به استاديوم و ايجاد اخلال در بازيها و شکست تيم ملي ایران هستند چرا که تيم ملي ايران را مشوق و مبلغ جمهوري اسلامي ميدانند.
پديده اي که از سال 1954 در بازيهاي جهاني فوتبال سابقه ندارد که گروهي به نام اپوزيسيون! خود خوانده يک حکومت خواستار شکست تيم ملي کشورش شود.
ازهم اکنون اين موضوع در آلمان سر زبان ها ست، در حاليکه بليط بازيهاي فوتبال ايران با قيمتي فراتر از 200 يورو براي هر بازي در بازار آزاد به فروش ميرسد ، مجاهدين با بليط هاي مجاني در دست بدنبال شکار انسانها و تبليغ براي اهداف خودشان هستند و براستي اين سفره رنگين را چه کسي براي مجاهدين وابسته پهن کرده است؟ و آنان هزينه هاي سرسام آور اين برنامه ها را از کدام سياسيون با نفوذ با وعده حکومت آينده در ايران هديه ميگيرند ؟
بی تردید تاریخ آینده ایران هر چه بیشتر چون گذشته پرده از اسرار این سازمان مافیایی که اکنون به یک فرقه مذهبی با اهداف مشخص در خدمت کشورهای خارجی بدل شده است بر خواهد داشت.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا