رجوی ها تا بی نهایت با زن، زندگی و آزادی دشمن هستند – قسمت اول

آزادی ممنوع، محدودیت و کنترل تا دلتان بخواهد

آزادی یکی از مقدس ترین و پایه ای ترین حقوق هر انسان است که بدون آن شرایط زندگی نیز تغییر خواهد کرد. از جمله کسانی که شعار حمایت از آزادی می دهند رجوی ها هستند. اما آیا در درون مناسبات فرقه رجوی آزادی وجود دارد و اعضای آن احساس آزاد بودن دارند؟

در این قسمت با ذکر نمونه ها و شرایط حاکم بر مناسبات فرقه رجوی می خواهم نشان دهم که رجوی ها از شعار آزادی و ادعای حمایت از آن برای رسیدن به اوهام شیطانی و قدرت پرستانه خود سوء استفاده کردند و واقعیت این است که آنها نه تنها حامی آزادی نیستند بلکه تا توانستند پایه ای ترین حقوق انسانی و منجمله آزاد زیستن را از اعضای فرقه دریغ کردند و مناسبات فرقه و قرارگاه جهنمی اشرف را به یک زندان بزرگ تبدیل نمودند.

یکم – محدودیت تردد

در قرارگاه جهنمی اشرف، مکانهای استقراری بصورت مقرهای جداگانه بود و هر مقر ضوابط خاص خودش را داشت. اعضای فرقه اجازه داشتند فقط در محدوده مقر خودشان رفت و آمد کرده و با نفرات همان مقر در تماس باشند . رفتن به خارج از مقر حتما بایستی برای کاری مشخص و با اجازه فرمانده یگان و در دست داشتن ویزایی که می بایست توسط چند تن از فرماندهان آن مقر امضاء شده باشد ممکن بود . آن هم نه به صورت انفرادی بلکه به صورت جمعی، یعنی تردد انفرادی ممنوع بود. در حقیقت هیچ عضوی حق نداشت آزادانه به جایی خارج از مقر خود برود .

این موضوع از سال 1373 بیشتر شده بود زیرا فرار زیاد شده بود. وقتی افراد سال ها فریب رجوی را خورده و هر سال منتظر سرنگونی بودند اما خبری از آن نبود، خود بخود دچار مشکل می شدند و یک جوری عکس العمل نشان می دادند. به همین دلیل فرار زیاد شده بود و مسئولین با بکارگیری ویزا و ایجاد محدودیت های دیگر، تلاش می کردند اعضا را کنترل نمایند.

در ترددات به بیرون اشرف نیز به بهانه نا امن بودن و مسئله امنیتی، ترددات حداقل می بایست 6 نفره باشد . در صورتی که دلیل اصلی اصلا مسئله امنیتی نبود بلکه سران فرقه برای آن که اعضاء را در کنترل داشته و مانع از فرار آنان بشوند، مسئله امنیتی را بهانه می کردند.

یکی از راههای کنترل اعضاء این بود که آنها را با برگزاری نشست های تفتیش عقاید موسوم به “عملیات جاری” و نشست های دیگر همچون “حوض”، “بند ف”، “غسل هفتگی” و . . . رو در روی هم قرار می دادند تا آنها با هم دشمن شده و رابطه دوستانه ای بین آنان شکل نگیرد مبادا که منجر به هم فکری آنها بشود. جالب این که هنگام تردد به خارج از قرارگاه، مسئولین فرقه برای کنترل نفرات توسط همدیگر، هر فرد را به صورت جداگانه صدا زده و با یک بیانی به او می رساندند که در هنگام تردد مراقب بقیه باشد. مثلاً به یکی می گفتند: ” تو از نفرات خوب ما هستی و ما روی تو حساب بیشتری باز می کنیم و مراقب بقیه باش”. به یکی دیگر می گفتند: ” تو از خانواده شهدای ما هستی و ما روی تو حساب می کنیم. مراقب بقیه باش”. و . . . بدین طریق همه نفرات توسط هم کنترل میشدند ضمن این که نسبت به هم بی اعتماد هم می شدند.

کلا ترددات به بیرون قرارگاه برای خرید و یا کار درمانی بود. نفرات خرید افراد ثابت و نسبتا مورد اعتماد بودند. ولی روی تردد برای قرار پزشکی کنترل بیشتری صورت می گرفت. علیرغم تمام کنترل ها تعدادی از افراد توانستند هنگام تردد فرار کنند که از آن جمله جواد فیروزمند بود که هنگام خرید موفق به اینکار شد و یا مسعود ادهمی که به هنگام اسکورت بیماری که باید به بغداد می رفت فرار نمود.

بعد از این موارد مسئولین فرقه جهت جلوگیری از فرار اعضا، انجام قرار پزشکی در بیرون از قرارگاه های فرقه را ممنوع کرده و بجای آن در هماهنگی با حزب بعث عراق، تعدادی پزشک مورد اعتماد حزب بعث را در برخی روزهای هفته به قرارگاه می آوردند تا ویزیت اعضای بیمار در داخل قرارگاه انجام شود. هدف این بود که تردد اعضاء به خارج از قرارگاه را کم نموده و به این ترتیب امکان فرار را از بین ببرند.

از دیگر اقدامات سران فرقه برای جلوگیری از فرار اعضا این بود که سوئیچ کلیه ماشین های مقر را شب ها جمع کرده و به مسئولین می دادند. برای دسترسی به سوئیچ خودروها می بایست سلسله مراتب اداری طی شده و برگه ماموریت و ویزا گرفته می شد تا سوئیچ تحویل عضوی بشود. حتی موردی بود که یکی از افراد ساعت 9 شب بیمار شد اما بدلیل عدم دسترسی به سوئیچ ، رساندن او به پزشک قرارگاه تا ساعت 12 همان شب طول کشید. این در حالی بود که فاصله آن مقر در بیمارستان قرارگاه یک کیلومتر هم نبود. اما چون تردد پیاده در شب ممنوع بود، علیرغم در دسترس نبودن سوئیچ بدلیل اینکه فرمانده مقر در جای دیگری بود، اجازه تردد پیاده برای بردن بیمار داده نمی شد چرا که می ترسیدند نفرات در تاریکی فرار کنند.

در فرقه رجوی آزادی حتی در این حد که خودتان انتخاب کنید نزد کدام دکتر بروید وجود ندارد. بدلیل محدودیت هایی که در فرقه ایجاد کرده بودند، دکترها را مسئولین فرقه انتخاب می کردند و در نتیجه بعضا بیماری افراد در تخصص دکتر مورد نظر نبود. یکی دیگر از دلایل استفاده رجوی ها از پزشکان مورد تایید حزب بعث این بود که مبادا پزشک بیرونی برای بیمار، درمانی را تجویز کند که از نظر مسئولین فرقه ممنوع بود. مثلاً برای بیمار بنویسد که باید جراحی شود یا این که بنویسد این بیمار در انجام کار محدودیت دارد و باید استراحت کند و . . . .

ادامه دارد

صالحی

منبع

یک دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا