موضع مجاهدین خلق در برابر رهبری انقلاب اسلامی

تقریباً از روزهای نخست بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، طرفداران حاکمیت، مجاهدین خلق را منافقین خطاب می‏ کردند؛ چرا که معتقد بودند آن ها رهبری انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی را قبول ندارند و منافقانه و به دلیل حمایت فوق ‌العاده‏ مردم از رهبری، او را “رهبر” و “امام” و حتی “پدر” خطاب می ‌کنند. در طرف مقابل مجاهدین خلق به شدت از این که منافق نامیده شوند گزیده شده و به دنبال عوض کردن این تفکر در جامعه و قبولاندن این موضوع به همگان بودند که آن ها حرف ‏شان و فکرشان و دل ‏شان و عمل‏ شان یکی است و خلاصه از نفاق و دروغ و تزویر کوچک ‏ترین بهره‏ ای نبرده اند. آن ها مدعی بودند که مجاهدین خلق تمام ثروت ‏شان دو چیز است که به هیچ قیمتی حاضر به از دست دادنش نیستند: نخست صداقت و یکرنگی ‌شان با مردم، هواداران و اعضایشان و دوم فدا و آمادگی‏ شان برای از خود گذشتگی و شهادت به خاطر مردم. به این ترتیب “صداقت” و “فدا” به عنوان ارزش ‏های اصلی مجاهدین خلق بین ما هواداران آن ها در آن زمان و همچنین بین مردم عادی بسیار تبلیغ و ترویج می ‏شد.

… تولد سازمان مجاهدین خلق به نوعی به آیت ‏الله خمینی ربط پیدا می ‌کند؛ چرا که بنیان ‌گذاران سازمان بعد از قیام 15 خرداد 1342 که در حمایت از پیام آیت ‏الله خمینی به وقوع پیوسته بود، تصمیم گرفتند که شرایط و زمینه های انقلاب وجود دارد و لذا باید سازمانی جدید، با استراتژی نوین پایه‌ گذاری کنند. تا آن زمان بنیان ‏گذاران سازمان، جزء اعضای جوان نهضت آزادی مهندس مهدی بازرگان بودند.

امروزه مسعود رجوی و همسرش مریم، مدعی هستند که “رهبری انقلاب ایران” متعلق به مسعود رجوی بوده که ربوده شده است. اما حتی طبق اعترافات خود رجوی در دادگاه شاه، مهر رهبری آیت الله خمینی بر انقلاب اسلامی ایران سال‏ ها قبل از تشکیل سازمان مجاهدین خلق خورده بود….

بعد از انقلاب اسلامی، رجوی در یکی از اولین سخنرانی ‏های خود در سالروز کشته شدن بنیان ‏گذاران سازمان از آیت ‏الله خمینی تحت عنوان “رهبر” و “امام” یاد کرد و مدعی شد که “بدون رهبری آیت ‏الله خمینی، انقلاب مسیر استقلال و ضد امپریالیستی را طی نمی ‌کرد.”

… مجاهدین خلق در نامه‏ ای به حجت الاسلام احمد خمینی، نوشتند: “همچنان که بارها گفته‏ ایم، باز هم تأکید می ‏کنیم که علی ‌رغم هر گمانی که در محضر امام یا اطرافیان به ما برده شده یا به ما منتسب شود، تا آنجا که سخن از اسلام ضد استبداد، ضد استعمار و ضد استثمار باشد، ما هرگز روحانیت مبارز و در صدر همه‏ نیروها حضرت آیت ‏الله العظمی امام خمینی را تنها نخواهیم گذاشت و تا آخرین قطرات خون نیز در کنارشان خواهیم بود.”

مجاهدین او را آیت‏ الله، امام، رهبر انقلاب، و حتی پدر و خورشید، تابناک تر از هر ستاره ‏ای خواندند، رهبری قیام پانزده خرداد و انقلاب اسلامی بهمن 1357 را از آن او دانستند، از او اجازه‏ جهاد علیه شاه را طلب کردند و به او قول دادند که تا آخرین قطره‏ خون در مبارزات ضد امپریالیستی در کنارش باشند؛ بنابراین چه اتفاقی افتاد که به ناگهان بعد از گذر چند ماه (از خرداد 1360 تا مهر 1360) به یک ‏باره از نظر مجاهدین خلق، آیت ‏الله خمینی تبدیل به دشمن مردم، کشور و حتی بشریت و … شد؟ پاسخ ساده است: هیچ چیز نبود جز شکست طرح مجاهدین خلق برای تکرار انقلاب در 30 خرداد 1360 و پایان استفاده آنان از نام آیت‏ الله خمینی برای نزدیک شدن به مردم و یارگیری از میان جوانان مسلمان.

در واقع تمام آن القاب و مجیزگویی ‏ها که گاه فراتر از بسیاری از نزدیکان آیت ‏الله خمینی بود، چیزی نبودند مگر مکر و حیله و نفاق مجاهدین خلق برای نیرو‏گیری از میان جوانان مسلمان معتقد به رهبری آیت ‏الله خمینی. بعد از خرداد 1360 و به خصوص پس از پناهنده شدن رجوی به فرانسه و فرا رسیدن دورانی که دشنام به حکومت ایران و رهبری آن می‏ توانست تشویق و حمایت سیاستمداران و دولتمداران در غرب و عراق را به همراه بیاورد، تمامی آن القاب وارونه و معکوس گردیدند….

بعد‌ها مسعود رجوی با فراموش کردن مجیزگویی‏ های خود از رهبر انقلاب اسلامی، منتقدین خارج از کشوری خود و شورای مقاومتش را متهم به این کرد که چرا از او انتقاد می‌ کنند ولی رهبری آیت الله خمینی را بدون چون و چرا پذیرفتند؟

… در جایی دیگر رجوی، آیت ‏الله خمینی را به دلیل غیبت مجاهدین خلق و انقلابیون که در زندان بودند، به سرقت رهبری انقلاب متهم کرد .

… خلاصه مطلب همان است که در همه فرهنگ‏ های دنیا نفاق، دروغ و ریا خوانده می ‌شود که برتر از اصول اعلام شده‏ به ظاهر اید‏ئولوژیک است. نتیجه گرفته می شود که اصل اساسی دکترین مجاهدین خلق و تمام فرقه ‏های مخرب، خدعه، نیرنگ و نفاق است و نه آنچه آن ها در ظاهر مدعی ‏اش هستند.

کتاب فرقه های تروریستی و مخرب
نوعی برده داری نوین
دکتر مسعود بنی صدر
صفحه های 161 الی 157
تنظیم از عاطفه نادعلیان

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا