30 خرداد ماجراجویی جنایتکارانه رجوی و نقش او در قربانی کردن اعضا – قسمت سیزدهم

در قسمت قبل از تلفات سنگین عملیات فروغ جاویدان و از همه بدتر شکست مفتضحانه نظامی و بازگشت ذلیلانه به خاک عراق گفتم. کمر اعضایی که توانسته بودند با هزار زحمت جان خود را بدست گرفته و از صحنه جنگ بگریزند و خود را به خاک عراق برسانند بکلی شکسته بود. دیگر برای کسی دل و دماغ و حوصله ادامه زندگی نمانده بود.

با تعطیل کردن تمامی کارها و کلاس های آموزش و تجمع نفرات در سالن غذاخوری پیام رجوی در مورد حمله ارتش عراق به خاک کویت توسط یکی از فرماندهان برای حاضرین قرائت شد. رجوی در این پیام ضمن حمایت از حمله صدام به کویت توجیه نمود که دلیل این حمله به عهده کشورهای حوزه خلیج فارس و بخصوص کویت است به دلیل پایبند نبودنشان به تعهدات مالی شان در قبال دولت عراق بوده است.

رجوی تاکید کرد که دولت عراق چندین سال برای دفاع از این کشورها خود را در معرض جنگ با ایران قرار داده بود و ما به ازای آن کشورهای حوزه خلیج فارس متعهد شده بودند خسارت های مالی عراق را تامین و به وی کمک نمایند. ولی اکنون با پایان جنگ این دولت ها از انجام این تعهد سرباز زده اند. در ادامه رجوی خطاب به اعضا تاکید کرد خود را برای شرایط سخت یک زندگی سنگری و مشکلات معیشتی آماده کنند.

با ادامه حمله نظامی عراق به کویت و سقوط این کشور، رجوی در محاسباتش روی حمایت جدی نظامی آمریکا از کویت و کشورهای حوزه خایج فارس حساب جدی نکرده بود و به هیچ وجه احتمال حمله آمریکا به نیروهای عراق در کویت را نمی داد. تحلیلش این بود که در نهایت کشورهای متحد کویت کوتاه آمده و با پرداخت خسارت های جنگ به عراق صدام را از مخمصه تصرف کویت بدون دخالت نظامی آمریکا نجات خواهند داد. ولی شرایط بر اساس پیش بینی رجوی پیش نرفت و بعد از اولتیماتوم آمریکا به عراق مبنی بر خارج شدن از خاک کویت و امتناع صدام برای خروج، به کویت حمله کرد و موفق شد ضمن آزادسازی کویت ضربات نظامی سختی به ارتش عراق وارد کند. بطوریکه ارتش عراق که از هم پاشیده بود بشکل غیرمنظم از کویت عقب نشینی کرد و به خاک عراق وارد شد.

به دنبال صدور قطعنامه های شورای امنیت و محاصره و منزوی کردن اقتصادی عراق، با طرح نفت در مقابل غذا و انجام بازرسی های مستمر آژانس هسته ای به بهانه کشف سلاح های اتمی اوضاع سیاسی عراق بکلی بهم ریخت. بطوریکه که منجر به بروز اعتراضات مردمی در شمال و جنوب و برخی مناطق شیعه نشین در شهر بغداد گردید.

دولت عراق برای کنترل اوضاع از مجاهدین خلق خواست که با توجه به از هم پاشیدگی ارتش و نیروهای نظامی عراق در سرکوب نا آرامی ها به این دولت کمک نماید. مسعود رجوی که در مقابل این درخواست صدام نمی توانست پاسخ منفی بدهد واز طرف دیگر افزایش نا آرامی ها و از بین رفتن ثبات سیاسی و نظامی عراق را بسود خودش نمی دید با یک سناریو ساختگی دست به فریب نیروها زد و حمایت از صدام و شرکت در عملیات سرکوب اعتراضات مردم عراق را اینگونه توجیه نمود که نیروهای سپاه با استفاده از اوضاع بهم ریخته کشور و شهرهای عراق با لباس های مبدل کردی و با پوش شهروند کرد و شیعه از مناطق شمالی و جنوبی بدنبال حمله نظامی به قرارگاه اشرف و دستگیری مجاهدین خلق هستند و ادامه داد آنها دهها اتوبوس را آماده کرده اند تا بعد از دستگیری مجاهدین خلق آنها را از مرز خانقین به ایران دیپورت و زندانی نمایند.

رجوی حتی نام عملیات سرکوب گرایانه مردم معترض عراق را، سلسله عملیات تدافعی مروارید گذاشت. براساس همین طرح نیروهای مجاهدین خلق با تمامی جنگ افزارها از قرارگاه اشرف خارج و برای مقابله با مردم و گروههای کردی که در نظر داشتند از مناطق جلولا، کفری و خانقین و با گذشتن از شهر بعقوبه خود را به بغداد برسانند در سه راهی کفری، کلار و خانقین و بخشی از سلیمان بک مستقر شدند تا جلو پیشروی نیروهای کردی به سمت بغداد را بگیرند.

ادامه دارد…

اکرامی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا