حجاب در فرقه رجوی، جبر یا انتخاب؟

همه چیز در سکت های مخرب، اجبار است و نه انتخاب. اینکه حجاب یک انتخاب فردی است و البته ضوابط هر جامعه نوع پوشش در آن جامعه را تا حدودی معین و مشخص می کند حرفی نیست، اما در سازمان مجاهدین خلق موسوم به فرقه رجوی، این انتخاب به اجباری بنده ساز تبدیل شده است که البته رهبر خودمنتسب سازمان، خود اولین نقض کننده آن است و بنا به افشاگریهای زنان جداشده، در خلوت گاه رجوی این حریم وجود ندارد، اگر کشف حجاب نقض قوانین درون سازمانی است، پس چرا یک نفر برای خود، همه را محرم کرده است و کشف حجاب و … در محضر او نقض ضابطه نیست، اینجا جای سئوال و تامل است، البته زمانی که در سازمان حضور داشتم و سالهای تلخ اسارت را تجربه می کردم، بسیار در اینمورد سئوال می کردم که روابط بین مسعود رجوی و مریم قجر عضدانلو به چه ترتیب است، تنها جوابی که می شنیدم این بود که آنان (مسعود و مریم) همسر ایدئولوژیک هستند و هیچ روابط جنسی میان شان برقرار نیست، تاکید می شد که مسعود هم چون دیگر برادران عضو سازمان به انقلاب ایدئولوژیک – طلاق اجباری – پایبند بوده و هیچ رابطه جنسی با مریم ندارد! بعد از جدایی اما این تابوی ذهنی من بعد از مطالعه افشاگری زنان جداشده از بند اسارت رجوی بکلی دگرگون شد. افشاگری های خانم بتول سلطانی، مهر بطلانی بر همه مفروضات ما زد و مشخص شد که مسعود رجوی با زنان منتخب خود روابط جنسی داشته و این یک ارزش در بین زنان شورای رهبری بوده و در حقیقت یک حرمسرای شاهانه برای شخص مسعود رجوی وجود داشته است.

انقلاب ایدئولوژیک فقط برای اعضای ساده سازمان بوده و در مراتب تشکیلاتی بالا همه چیز فرق می کرده است.
اخیرا نیز حین صحبت های بیرون زده از یک مصاحبه خانم دامونا تعاونی- کودک سرباز سابق سازمان مجاهدین – در جلوی درب اشرف 3، نشان داد که هنوز این ضوابط در شکل باید در فرقه رجوی رعایت گردد و همه چیز اجبار است.

البته هنوز این نوک کوه یخی است که در یک بهم ریختگی سازمانی، بیرون زده است، زمان ثابت خواهد کرد که ظلم های بسیار زیادی علیه زنان و البته مردان در تشکیلات بوقوع پیوسته است.

خانم نسرین ابراهیمی، از فرماندهان نظامی سازمان که چند سال پیش با مشقت بسیار از پایگاه اشرف گریخت و به افشاگری علیه آن پرداخت، می‌گوید:
“خیانت بعدی رجوی به این زنان این بود که برای این که زن‌ها را به زندگی در آینده کاملا نا امید کند، تمامی زنان به طور خاص زنان جوان باید جلوی آفتاب کارهای سخت و طاقت فرسا انجام می‌دادند، مریم رجوی بارها گفته بود که صورت زنان را وقتی دوست دارد که آفتاب سوخته باشند. به این وسیله صورت زنان به شدت آفتاب سوخته و پر از لکه‌های آفتاب می‌شد و بر اثر کار زیاد و فشار صورت‌ها شکسته می‌شد. در حقیقت می خواستند که صورت‌ها کاملا زشت بشود که هر کسی با خودش فکر کند که من که سنم کم نیست و قیافه ام هم سوخته و زشت شده، پس دیگر همان بهتر که در این خراب شده یعنی اشرف بمانم تا بپوسم، چون جامعه مرا نخواهد پذیرفت. در بین زنان، دست‌های پر از پینه و زخم و صورت‌هایی سوخته و داغون ارزش بود و اگر کسی غیر از این بود گفته می‌شد که تن به کار نمی‌دهد و خیلی اوقات در نشست‌های تحقیر کردن آدم‌ها، این افراد باید جواب این سوال را می دادند که چرا صورتشان سوخته نیست و دست‌هایشان پینه بسته نیست.”

در ماده 5 طرح کذایی ده ماده‌ای مریم رجوی برای ایران فردا، آمده است:
” ما به برابری کامل زنان و مردان در کلیه حقوق سیاسی و اجتماعی و مشارکت برابر زنان در رهبری سیاسی معتقدیم. هر گونه اشکال تبعیض علیه زنان ملغی خواهد شد، و آنان از حق انتخاب آزادانه پوشش، ازدواج، طلاق، و تحصیل و اشتغال برخوردار خواهند بود.”

سخنان خانم سلطانی – از دیگر زنان آزاد شده – که خود تجربه تلخ و تراژیک بردگی جنسی در حرمسرای مسعود رجوی را داشته، یکی از منابع ذی قیمت در شناخت ماهیت سرتاپا پلیدی این فرقه اهریمنی است. او بود که اولین بار مفهوم “قله آرمانی” را در قاموس سازمان تشریح کرد.

خانم سلطانی در این مورد چنین گفته است:
” فرد انقلاب کرده باید خود را به «قله آرمانی» در سازمان برساند و این قله برای زنان با قبول به عقیم شدن (جراحی رحم) ثابت می شود و چنین عملی در واقع آخرین میخ را برتابوت عاطفه فرد می‌کوبد تا عنصر تکامل یافته! فرقه رجوی به بی امیدی کامل برسد و برای همیشه خود را در چهارچوب و حصار تشکیلات زندانی بداند.”

خانم زهرا سادات باقری نیز که از سازمان جداشده است می افزاید:
“مریم رجوی به همراه دیگر اعضای شورای رهبری سازمان، ما را به اظهار عشق خود به مسعود تشویق می کردند و از ما می خواستند تا در خطاب قرار دادن او از کلماتی همچون عزیزم و عشقم که معمولا عاشق ها به کار می برند، استفاده کنیم.”

این همه در سازمانی اتفاق افتاده است که مدعی است پیشتاز جامعه بوده و زنان را به اوج ارزشهای انسانی رسانده است!

حجاب برای همه زنان یک انتخاب آزاد است و هر کس باید نسبت به اعتقادات خود، بدان مقید باشد، در سازمان مجاهدین خلق برای ادامه حیات خفیفانه سازمان ، از حجاب بعنوان ابزاری برای در بند نگه داشتن زنان و مردان سوءاستفاده می شود، اکنون که سازمان در ته خط خود در باتلاق آلبانی فرو رفته است ، زنان و مردان اغلب سالخورده و از کار افتاده شدند، جوانی شان نیز از بین رفته است، شاید از حجاب برای سالخوردگان صحبت کردن ، زیاد مبرم و حیاتی بنظر نرسد ، اما حجاب به ابزار سرکوب مبدل شده است، اینکه یک تار مو بیرون باشد، یا فلان مرد پیراهن آستین کوتاه و رنگ شاد بپوشد، در ظاهر کم اهمیت جلوه می کند، اما واقعیت این است که زندگی آزاد حتی یک روز هم ، حق هر انسانی است، سران سازمان حق ندارند ، اولیه ترین حقوق انسانی را از زنان و مردان در اسارت خود ، دریغ کنند، تلاش ما برای جلوگیری از نقض حقوق بشر در فرقه ی رجوی ، کماکان تا آزادی تک تک این اسیران و برگشتن به آغوش زندگی ادامه خواهد داشت . . .

محمدرضا مبین

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا