زنان عضو تشکیلات مجاهدین از همه چیز محروم هستند – قسمت دوم

در قسمت قبل مطلب را با این موضوع شروع کردم که هر ساله در این ایام که در بسیاری از کشورها مصادف با روز زن است، مریم رجوی و دستگاه تبلیغاتی فرقه مجاهدین خلق به وفور درباره حقوق زنان جلسه برگزار کرده، برنامه تولید نموده و تبلیغات زیادی می کنند. سپس این سوال را مطرح کردم که آیا ذره ای از آن همه حقوق و آزادی ها که درباره زنان ادعا می کنند برای زنانی که در درون فرقه گرفتار هستند وجود دارد؟
برای پاسخ به این سوال گفتم بین آنچه رجوی ها تحت عنوان “طرح شورای ملی مقاومت درباره آزادیها و حقوق زنان” ارائه کرده اند و آنچه که زنان در فرقه مجاهدین با آن مواجه هستند تناقض ها و تفاوت های زیادی وجود دارد و به دو بند آن اشاره کردم. حال به چند بند دیگر از این طرح و تفاوت آن با آنچه که زنان در مجاهدین خلق با آن مواجه هستند خواهم پرداخت.

* ماده پنجم: حق استفاده از کلیه امکانات آموزشی، تحصیلی، ورزشی و هنری و حق شرکت در تمام مسابقات ورزشی و فعالیت های هنری

اما در درون مناسبات فرقه مجاهدین در این زمینه ها چه می گذرد؟

اولاً کلیه اعضای مجاهدین اجازه خروج از مقر فرقه را ندارند پس بخودی خود از همه موارد ذکر شده در این ماده محروم هستند. آیا تابحال کسی دیده است که زنان (یا مردان) عضو فرقه مجاهدین به صورت انفرادی و آزادانه در یک استادیوم، نمایشگاه یا آموزشگاه حضور داشته باشند؟ جواب خیر است. زیرا آنها اجازه خروج از درب مقر را به صورت آزادانه و انفرادی ندارند، چه رسد به اینکه بخواهند به ورزشگاه، آموزشگاه، نمایشگاه و امثال اینها بروند. آنها اجازه رفتن به استادیوم برای انجام فعالیت ورزشی و حتی تماشای مسابقات را ندارند. هیچ فردی نیست که عضو مجاهدین خلق شده باشد و به او اجازه بدهند که به تحصیل و کسب دانش ادامه بدهد. همه اعضا از لحظه ای که به این فرقه وارد می شوند، از دنیای بیرون قطع می گردند و اساساً زمینه ای برای حضور و انجام موارد ذکر شده در این ماده وجود خارجی ندارد.

حال زنان این فرقه را با زنان خارج از فرقه مقایسه کنید تا بهتر متوجه شوید که زنان در این فرقه از همه چیز محروم هستند و چه بلایی بر سرشان آمده است. آنها را با زنان ایران که مریم قجر این همه به سیاه نمایی درباره آن می پردازد مقایسه کنید. انبوه زنان هنرمند، ورزشکار، مدیر، استاد دانشگاه ، دبیر ، دانشجو و . . . در جامعه ایران وجود دارد. ولی در فرقه مجاهدین خلق چند زن هنرمند، استاد دانشگاه، قهرمان ورزشی و . . . وجود دارند؟ اگر هم تک نمونه هایی وجود دارد مربوط به زمانی است که هنوز به فرقه مجاهدین خلق نرفته بودند.

* ماده هفتم: دریافت مزد مساوی با مردان در برابر کار مساوی؛ برخورداری یکسان از مزایای گوناگون از قبیل مرخصی، حقوق بازنشستگی و از کارافتادگی

دریافت مزد مساوی با مردان: اساسا در فرقه مجاهدین خلق اعضا هیچ چیزی برای خودشان ندارند، تاکید می کنم هیچ چیزی ندارند و همه چیز در فرقه متعلق به رهبر فرقه یعنی رجوی است. اعضا علیرغم اینکه 24 ساعته می بایست آماده انجام هر کاری باشند و به بیگاری کشیده می شوند، مالک و صاحب هیچ چیزی نیستند، و در قبال کارهایی که می کنند هیچ حقوقی به آنها پرداخت نمی شود. در نتیجه در هیچ بانک یا موسسه ای حسابی به اسم آنها نیست زیرا هیچ پولی ندارند. هیچ ملک و ماشین یا اموال منقول یا غیر منفولی به اسم آنها نیست.

اینجا لازم است تاکید کنم که این امر فراتر از موضوع پول و سرمایه، به این دلیل است که رجوی ها می خواهند مانع از جدایی اعضا از فرقه مجاهدین خلق بشوند. یکی از ابزارهایی که به کمک آن این خواسته ضد انسانی را به پیش می بردند وابسته نگه داشتن اعضا فرقه از نظر مالی است. به همین دلیل استقلال مالی برای اعضا وجود ندارد.

مرخصی و بازنشستگی: در فرقه مجاهدین خلق چیزی به نام مرخصی وجود ندارد. همه اعضا با مغزشویی مجبور به دادن امضایی به نام “امضای کسر رهایی” شده اند. رجوی می گفت صورت این کسر نفس و مخرج آن خون است. منظور رجوی این بود که خون و نفس همه نیروهای مجاهدین در اختیار او و مریم قرار دارد. صورت این کسر یعنی “نفس” به این معنا بود که زندگی مجاهدین در اختیار مریم قرار دارد و اوست که مشخص می کند آنها چه کار بکنند و چگونه آن کار را انجام بدهند. مخرج کسر (خون) معنی اش این بود که خون مجاهدین در اختیار رجوی است و اوست که تعیین می کند اعضای مجاهدین کِی و چگونه بمیرند. به این ترتیب اعضا مانند برده هایی در اختیار رجوی قرار دارند که نه تنها زندگی خودشان دست شان نیست بلکه مُردن و نحوه آن را نیز رجوی تعیین می کند.

در سال 1380 رجوی کتابچه ای تحت عنوان “تئوری انقلاب مریم” که ضوابط تشکیلاتی جدید محسوب می شد را ارائه کرد. محتوای این کتاب به همراه مناسباتی که در قرارگاه های مجاهدین جاری است گویای افکار ضد انسانی و استثمارگرانه رجوی می باشد. او با دست باز در حالی که وارد قرن بیست و یکم شده بودیم، یک برده داری نوین ایجاد نمود و فرقه بودن مناسبات مجاهدین را به شکل کامل آن به اجرا گذاشت.

بند 42 از فصل ششم کتاب “تئوری انقلاب مریم” : “مجاهد بازنشسته و در حاشیه نداریم”

بر اساس این بند همه اعضای مجاهدین می بایست تا آخرین لحظه حیات شان برای رجوی ها برده وار کار کنند و انتظار نداشته باشند که اگر کشته نشده و به سن کهولت رسیدند، به علت پیری از سخت گیری نسبت به آنان کم شود.

ادامه دارد…

ایرج صالحی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا