خط فقر در سازمان مجاهدین خلق کجاست؟

ما در سازمان مجاهدین ضدخلقی رجوی ها، با پدیده ای به نام استثمار و تحت فقر آگاهی نگه داشتن اعضای سازمان مواجه هستیم، همه اعضای سازمان همیشه به “سکوت و سکون” وا داشته می شوند، “سکوت یعنی خودداری از گفتن و یا وادار شدن به خودداری از بیان، که جان کلام ماست و در ادامه به آن خواهیم پرداخت.”

سخن نگفتن در فرقه رجوی، حاصل اندیشه ای است که به مصلحتی به صوت در نمی آید. همه باید بنابر اجباراتی بنده ساز، سخنانی خاص را بر زبان جاری نکنند. سکوت کنندگان در این فرقه بر اسرار زیادی آگاه هستند، سکوت در این فرقه ، نتیجه غلبه ترس بر اعضای سازمان است، چرا که تجربه ثابت کرده است که سخن گفتن در این فرقه ، گاه سرهای سبز بسیاری را بر باد داده است.

سازمان و رهبری آن طی سالیان سعی بر این مهم نمودند که اعضایی را بار بیاورند که ابدا پرسشگر نباشند، چرایی مطرح نکنند، در اجرای فرامین، فقط ” بله قربان گو” باشند. سیستم موجود در این سازمان بشدت غیرپویا و مرده و یک طرفه و یک سویه است.

من خودم قبل از پیوستن به سازمان، با اندیشه های فردی ام زندگی می کردم، برای خودم اصولی داشتم، قدرت تصمیم گیری بالایی داشتم، قاطعیت در روند زندگی ام داشتم و … اما بعد از 10 سال که از این فرقه خارج شدم، همه این خصوصیت های فردی مثبتم را از دست داده بودم، واقعا دچار فقر شخصیتی شده بودم، برای کوچکترین امور زندگی ام نیاز داشتم کسی باید ها و نباید ها را برایم روشن سازد، همین دیروز مسعود رجوی از فقر نان و آب در ایران می گفت؛ اینکه نانوایان در ایران زیر خط فقر زندگی می کنند، اما من معتقدم ما جداشدگان و اعضای کنونی سازمان، در مداری بالاتر زیر خط فقر آگاهی و شعور در این فرقه ادامه حیات می دادیم که بسا تلخ تر و سهمگین تر از فقر نان و آب بود و اکنون نیز هست.

وقتی در علوم اجتماعی از انسان به‌ عنوان موجودی یاد می‌شود که تمایل شدیدی به مشارکت‌های اجتماعی داشته و دارای توانایی ارائه‌ راهکارها و پیشنهادها برای حل مسائل است، در فرقه ی رجوی، نمایش تابلوی عدم مشارکت و بی‌انگیزگی و سرخوردگی ، نشان از عارضه‌یی می‌دهد که به‌ طور قطع و یقین در به‌ وجود آوردن‌اش عوامل پیرامونی حاکم بر تشکیلات سازمان، نقش تعیین کننده داشته اند. فضای انسداد سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و نیز بی‌حرمتی به اعضای سازمان از اهم عواملی است که در فرایند ایجاد بی‌تفاوتی و سکوت در این فرقه ، نقش اساسی و غیر قابل انکار دارد. امید که در آینده شاهد فوران این سکوت های اجباری ، به شکل اعتراض و انتقاد به این سیاست های ضد بشری ، باشیم و روند جدائی اعضای سازمان قوت بیشتری بگیرد.

محمد رضا مبین

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا