نجات در هفته ای که گذشت – شماره 4

20 تا 25 شهریور 1400

*شنبه 20 شهریور

در روز شنبه جمعاً 10 مطلب در سایت نجات درج گردید که در زیر مروری بر تعدادی از آن ها انجام می شود:

به یاد عطا مؤذن از قربانیان اخیر مجاهدین خلق

رستم آلبوغبیش از خوزستان نوشته است که “از طریق یکی از دوستان جداشده در جریان خبر فوت عطا مؤذن از اعضای خوزستانی تحت اسارت فرقه رجوی در اردوگاه مجاهدین خلق در آلبانی قرار گرفتم. من با عطا از سال 85 در پادگان اشرف در عراق آشنا شدم.”
او سپس در خصوص خاطرات خود با عطا مؤذن و درد و رنج هایی که وی در درون مناسبات فرقه رجوی متحمل شده است نوشته و پرسیده است که “آیا همسر و دخترانش فرصت این را پیدا نمی کنند تا حداقل بر مزارش حاضر شوند و فاتحه ای بخوانند. آه و نفرین خانواده اش بی شک گریبان رجوی را روزی خواهد گرفت. خدا رحمتش کند.”

دخترم تو جگرگوشه من هستی

خانم مهین حبیبی از اراک (استان مرکزی) نامه ای برای دخترش پروانه ربیعی عباسی که در اردوگاه فرقه رجوی در آلبانی گرفتار است نوشت. او نامه خود را این طور آغاز می کند:

“سلام دخترم، من بایستی مدام برای شما نامه بنویسم که شاید جواب مرا بدهی. تا به حال چندین نامه برایت ارسال کردم ولی جوابی از جانب شما نگرفته ام. مگر من چه بدی به شما کرده ام که این رفتار را با من می کنی؟ من مادرت هستم و شما جگرگوشه من هستی. من به لحاظ جسمی اوضاع خوبی ندارم. دلم می خواهد صدایت به گوشم برسد.”

پروانه ربیعی عباسی

اعلام جدایی مهدی سلیمانی از فرقه مجاهدین خلق

سایت نجات یافتگان در آلبانی جدایی مهدی سلیمانی از فرقه رجوی را اعلام و علنی کرده است. او شرح می دهد که در همدان مشغول کار خیاطی بود که با فریب مجاهدین خلق به ترکیه و بعد عراق برده شد. او بعد از مدت کمی متوجه می شود که چه اشتباهی کرده و چه فریب بزرگی خورده است، اما نزدیک به 12 سال طول می کشد تا بتواند خود را نجات دهد. او اکنون تصمیم گرفته است تا مناسبات درونی فرقه رجوی را برملا نماید.

به مناسبت 19 شهریور، روز جهانی پیشگیری از خودکشی

این مقاله به مقوله خودکشی در فرقه رجوی می پردازد و عنوان می دارد که “خودکشی همواره آخرین راه گریز افراد به بن بست رسیده و البته درمانده در شرایط خاص و تحت فشار است.”
همچنین این مطلب به برخی موارد خودکشی در سازمان مجاهدین خلق از جمله زهرا نوری، مرجان اکبریان، مهری موسوی، یاسر اکبری نسب، و غیره پرداخته است.

پایکوبی سازمان تروریستی رجوی در 11 سپتامبر 2001

11 سپتامبر2001 میلادی برابر با 20 شهریور 1380 هجری خورشیدی روزیست که سازمان تروریستی رجوی به نیروهایش در داخل عراق و خارج از عراق اعلام کرد که “برج های امپریالیسم فرو ریخت.”
این مقاله استاندارد دوگانه درون و بیرون در برخورد با آمریکا را به خوبی با استناد به تجارب نویسنده نشان می دهد که چگونه برای فریب نیروها در داخل تشکیلات ژست ضد امپریالیستی می گیرد اما در بیرون مجیز آمریکایی ها را می گوید.

*یکشنبه 21 شهریور
در این روز جمعاً 9 مطلب جدید روی سایت نجات گذاشته شد. مروری بر تعدادی از مقالات درج شده به صورت زیر می باشد:

نامه جمعی از خانواده های خوزستانی به نخست وزیر آلبانی

جمعی از خانواده های استان خوزستان که عزیزانشان در اردوگاه فرقه رجوی در آلبانی گرفتار هستند برای چندمین بار به ادی راما نخست وزیر آلبانی نامه نوشته و از وی درخواست کمک نمودند.
خواست خانواده ها با توجه به همه گیری بیماری ناشی از ویروس کوید-19 کسب اطلاع از وضعیت عزیزانشان در اردوگاه مجاهدین خلق می باشد که تاکنون کمترین توجهی از جانب مقامات دولت آلبانی به این خواسته برحق نشده است.

نامه آقای قاسمی به دخترش شکوه در آلبانی

آقای محمد قاسمی از استان مرکزی نامه ای خطاب به دخترش شکوه قاسمی که در اردوگاه مجاهدین خلق در کشور آلبانی گرفتار است نوشت. او نامه خود را این گونه آغاز می کند:
سلام، امیدوارم که حالت خوب باشد. شکوه، چرا جواب نامه های مرا نمی دهی؟ چرا با من تماس نمی گیری و چرا مرا از نگرانی نسبت به خودت در نمی آوری؟ در کجا زندگی می کنی که جرأت نمی کنی برای خانواده ات نامه ارسال کنی یا با پدر و مادرت تماس تلفنی برقرار کنی؟ من نگران توام؟ آیا در مقری که زندگی می کنی تماس گرفتن جُرم است؟ در کجای دنیا تماس گرفتن با خانواده جُرم است؟

پدر شکوه قاسمی
پدر شکوه قاسمی

زنان حذف شده در ساختار تشکیلات درونی مجاهدین خلق

این مقاله نیز به “شوی مسخره و مضحک تمدید مسئول اولی زهرا مریخی” اختصاص دارد. در این مطلب نویسنده پرسیده است که “صرفاً می خواهم بدانم زنان به قول شما ذی صلاح سابق در کجای ساختار تشکیلات درونی تان جای دارند و چرا و به چه دلیل حذف شدند و الآن در چه وضعیت روحی و جسمی به سر می برند؟” سپس “لیست اسامی 30 نفره مسئولین زن در مواضع هیأت اجرایی و شورای رهبری و شورای مرکزی سابق که پست های کلیدی و فرماندهی در ساختار نظامی و سیاسی فرقه داشتند” آورده شده “که معلوم نیست الآن چرا از ساختار جدید تشکیلاتی فرقه رجوی حذف شده اند.”

نمونه ای از هزاران جوان ایرانی که در دام مجاهدین خلق افتادند.

این مقاله با توصیف شرایط مهدی سلیمانی که اخیراً اعلام جدایی از فرقه رجوی نمود به نقض مستمر و سیستماتیک حقوق بشر در سازمان مجاهدین خلق می پردازد. در این مقاله به تفصیل نشان داده شده است که چگونه افراد توسط عوامل فرقه رجوی فریب داده شده و با روش های غیرانسانی به داخل تشکیلات کشانده می شوند و آنگاه در حالی که راهی به بیرون ندارند اولیه ترین حقوق انسانی آنان نقض می گردد.

کلفت دوم؟! شما در مقرها پادشاهی می کنید.

در این مقاله اشاره شده است که به زنان شورای رهبری از جانب مسعود رجوی رده “کلفت دوم” ابلاغ شده و رسماً اعلام گردیده بود که یک عضو شورای رهبری سازمان مجاهدین خلق کلفت دوم دورترین هوادار سازمان است، اما در عمل آنان دارای زندگی مرفه و اشرافی بودند در حالی که همه اعضای سازمان در شرایط بسیار بد معیشتی و رفاهی به سر می بردند.

*دوشنبه 22 شهریور
در روز دوشنبه 11 مطلب جدید در سایت نجات درج گردید که در زیر به مرور برخی از آن ها می پردازیم:

نامه خانواده گل ریزان به عباس گل ریزان در کمپ مجاهدین خلق در آلبانی

خانواده عباس گل ریزان که در اردوگاه مجاهدین خلق در آلبانی گرفتار است از اراک در استان مرکزی نامه ای برای وی نوشتند. آغاز نامه به این صورت است:
“عباس سلام. ما خواهران تو هستیم. خوبی؟ سلامتی؟ ما همیشه منتظر تماس تو هستیم. چرا با ما تماس نمی گیری؟ چندین سال است از تو خبری نداریم. ما برای تو نامه می نویسیم و با خودمان می گوییم شاید عباس نامه های ما را بخواند و به یاد ما بیفتد و تماسی با ما برقرار کند. ما می دانیم که تو هیچ وقت ما را فراموش نمی کنی. ما هم تو را فراموش نمی کنیم. دلمان می خواهد صدای تو به گوشمان برسد. آیا زمان آن فرا نرسیده که با ما تماس بگیری؟

خانواده عباس گل ریزان

واکنش غیر مستقیم مجاهدین خلق به ارجاع پرونده جنایات رجوی به دادگاه لاهه

در این مقاله به روند شکایت اعضای سابق از سران سازمان مجاهدین خلق و ارجاع حکم جهت بررسی به دیوان بین المللی لاهه پرداخته و اشاره شده است که فرقه رجوی در قبال آن سکوت کرده اما به نمایش مسخره به اصطلاح “دادگاه بین المللی مردمی” خود ساخته، جهت منحرف کردن موضوع رو آورده است. در این مقاله آمده است:
“این نوع فرافکنی و فرار به جلو دقیقاً ناشی از ترس و وحشت مجاهدین خلق از روند دادگاه بین المللی لاهه و بی آبرویی که ممکن است دامن آنان را بگیرد تدارک دیده شده است تا در پسِ گرد و خاک ایجاد شده، موضوع دیوان لاهه حداقل برای مدتی هم که شده به فراموش سپرده شود.”

اعضای سازمان مجاهدین خلق فاقد قدرت تصمیم گیری و انتخاب

یکی از مهم ترین اهداف رهبران سازمان این است که در طی پروسه، حق انتخاب و حتی فکر کردن به انتخاب جدید را از اعضای اسیر و دربند بگیرند! راستی باید از خود سؤال کنیم که آیا اعضای کنونی سازمان، با میل خود و با رضایت کامل در این فرقه ماندگار شدند؟ آیا کسانی که امروز اعم از زن و مرد، اعتراضی علنی به مناسبات نمی کنند و سر در لاک خود فروبرده و عضو سازمان محسوب می شوند، به ماندن در این فرقه از درون راضی هستند؟ قطعاً جواب منفی است! چون شرایط و روابط حاکم بر مناسبات در تشکیلات رجوی، قابل قبول نیست!

نویسنده بعد از این مقدمه به تجارب خود در درون فرقه رجوی رجوع کرده و نمونه های متعددی از سلب اختیار از اعضا را بیان می نماید و نهایتاً نتیجه گیری می کند که “امروز هم تمام تلاش جداشده ها و خانواده ها، این است که کمک کنند اعضای اسیر سازمان انتخاب جدید و آگاهانه ای داشته باشند، انتخابی آزادانه که منجر به شکستن قیود برده داری در فرقه ی رجوی شده و منجر به آزادی تک تک اسرا از فرقه ی رجوی شود.”

نامه سید مهدی فاطمی به خواهرش اعظم در کمپ مجاهدین خلق در آلبانی

آقای سید مهدی فاطمی از اراک در استان مرکزی نامه ای خطاب به خواهرش اعظم فاطمی که در اردوگاه فرقه رجوی در آلبانی گرفتار می باشد نوشته است. او نامه اش را این گونه آغاز می کند:
“اعظم جان سلام. حالت خوب است؟ من هر موقع دلم برای شما تنگ می شود نامه ای برای شما می نویسم و با نامه نوشتنم به شما نزدیک می شوم. شماره ای از شما ندارم که با شما تماس بگیرم. ارتباط با شما را خیلی دنبال کردم ولی متأسفانه موفق نشدم. شما چرا با من تماس نمی گیرید؟ هر چه باشد ما خواهر و برادریم. می دانم دلت برای خانواده ات تنگ شده، همه ما هم دلمان برای شما تنگ شده است. دلمان می خواهد هر چه زودتر شما را ببینیم. دورترین نقطه در ایران ارتباط تلفنی دارند، خیلی عجیب است که شما نمی توانید با ما تماس بگیرید. حق را به شما می دهم. خبر دارم که به شما اجازه نمی دهند با خانواده خود تماس برقرار کنید.

اعظم فاطمی

اعمال هژمونی مسلحانه با بستن کلت در تشکیلات مجاهدین خلق

عباس کرمی از نجات یافتگان از فرقه رجوی در استان کرمانشاه به بیان خاطرات و مشاهدات خود در داخل تشکیلات فرقه ای مجاهدین خلق پرداخته و نشان می دهد که چگونه رجوی از ترفندهای مختلف برای محکم کردن موقعیت خود استفاده می نماید. او عنوان می دارد که:
“مسعود رجوی مدعی بود زنان بایستی بدون سوابق و تجربه فقط به دلیل زن بودن حاکم شوند و با این بهانه می خواست تعارض و تقابل مردان تشکیلات را در مقابل خود محک بزند. مثلا مردی با سابقه مبارزه در زمان شاه و تا مراحل انقلاب و مبارزه نظامی و تمام پروسه مبارزاتی و تشکیلاتی، تحت مسئول یک زن با سابقه کم در مناسبات و تشکیلات قرار می گرفت و این گونه غرور و سابقه مرد را خراب کرده تا درصورت مقاومت و تقابل، رجوی بهانه ای برای سرکوب مردان داشته باشد.”

*سه شنبه 23 شهریور
در این روز کلاً 10 مقاله جدید به سایت نجات اضافه گردید. در زیر مروری کوتاه بر تعدادی از آنان ارائه می گردد.

خانواده ی امیر بدلی، خواستار ملاقات با او هستند.

روز بیستم ماه جاری، خانواده ی امیر بدلی از اسیران فرقه ی رجوی در آلبانی، ضمن حضور در دفتر انجمن نجات آذربایجان شرقی نگرانی های خود در مورد وضعیت جسمی و روحی وی را ابراز کرده و درخواست داشتند از هر کانال ممکن نسبت به امکان برقراری ملاقات حضوری اقدام شود.

امیر بدلی

آنان از تمامی ارگان های بین المللی و فعالین حقوق بشری خواستند تا در مسیر آزادی این اسیران در فرقه ی رجوی، تلاش بی وقفه ی خود را انجام بدهند تا بلکه این خانواده و سایر خانواده ها به دیدار عزیز خود نائل شوند.

چگونه خانواده های اعضای سازمان مجاهدین خلق یک شبه مزدور شدند؟

این مقاله به نکته بسیار جالبی اشاره دارد. “در نشست بزرگی که مسعود رجوی صحبت می کرد . . . گفت که مجاهدین خلق اعلام می کنند که همه خانواده‌های اعضا می توانند برای دیدن فرزندانشان به قرارگاه ما بیایند و ما حاضریم با هزینه خودمان آن ها را به زیارت کربلا و نجف ببریم و اگر کسی از اعضا خواست می تواند همراه با خانواده اش برگردد و پی زندگیش برود.”
اما وقتی خانواده ها به پادگان اشرف مراجعه کردند ورق برگشت و یک شبه قرار شد “آن ها را مزدور و خائن خطاب کنند و به روی آن ها آب دهان بیندازند و دشنام بدهند و حتی به آن ها تهاجم کنند و آن ها را کتک بزنند.” در پایان این مطلب آمده است:
“به سران فرقه رجوی و مریم قجر بایستی گفت که منتظر باشید تا خانواده‌ها همانند پادگان اشرف در عراق، این اردوگاه در آلبانی را هم جمع کنند و سران جنایتکار این فرقه را به دادگاه های بین المللی بکشانند و به دست عدالت بسپارند.”

نامه برادر چشم انتظار محمد مهدی ثابت رستمی

آقای حسین ثابت رستمی از شهر رستم کلا در استان مازندران نامه ای به برادر خود محمد مهدی ثابت رستمی گرفتار در فرقه رجوی نوشته است تا شاید به نظر او برسد. او نامه خود را این گونه آغاز می کند:
“سلام خدمت برادر عزیزم. برادر خوبم. بالای چهل سال است که کل خانواده چشم انتظارت هستند. چهل سال از خانواده ات دوری می کنی و چهل سال چشم به راهت هستیم و چهل سال صدای گرمت را نمی شنویم و چهل سال چهره زیبایت را نمی بینیم. چرا؟ برادر جان، محمد مهدی، با چه زبانی صحبت کنم و چه باید بگویم و به چه قسم بخورم که ما کل خانواده به همراه پدر و مادر با آغوش باز در انتظارت هستیم و تو بالای سر ما جا داری.”

ثابت رستمی

نامه تعدادی از مادران استان مرکزی به رئیس جمهور آلبانی

شش تن از مادران اعضای فرقه رجوی گرفتار در اردوگاه این فرقه در آلبانی از استان مرکزی نامه ای خطاب به رئیس جمهور کشور آلبانی نوشته و خواهان ارتباط با و کسب اطلاع از فرزندان خود شدند. این “مادران، قربانیان فراموش شده” عبارتند از:
خانم منتهی زهرایی … مادر مصطفی قاعدی
خانم باقرزاده … مادر محمد حسن و محمد رضا باقرزاده
خانم مهین حبیبی … مادر پروانه ربیعی عباسی
خانم صدیقه نجفی … مادر محمد جعفر نجفی
خانم سلطان گل ریزان … مادر عباس گل ریزان
خانم فاطمه رضایی … مادر حسن رضایی

مادران اراک
توضیح عکس: خانم اقدس بندی مادر حمید رضا نوری و خانم اشرف محلاتی مادر فرزین هاشمی (شماره های 4 و 8 در تصویر) متأسفانه دیگر در قید حیات نیستند. برای روحشان طلب آمرزش و مغفرت و برای بازماندگان آرزوی صبر و تحمل داریم.

زنان در فرقه رجوی چگونه ارتقا می یابند؟

این مقاله ماهیت ارتقای ناگهانی زنان در فرقه رجوی را با نمونه های مختلف برملا می کند. در این مطلب سؤالات اساسی پرسیده می شود. از جمله: “سازمانی که از دنیای بیرون قطع است و زنان بالطبع از این مسأله مستثنی نیستند چگونه می توانند توانمندی خود را افزایش بدهند؟ زنانی که در یک حصار تشکیلاتی قرار داشته و حتی اجازه دسترسی به دنیای آزاد را ندارند چگونه می توانند توان حل مسأله داشته باشند؟ زنانی که اطراف خودشان فقط اعضای فرقه را می بینند چگونه می توانند اطلاعاتی از بیرون از فرقه به دست بیاورند؟”

*چهارشنبه 24 شهریور
در این روز جمعاً 8 مطلب جدید در سایت نجات قرار داده شد که مرور مختصر برخی از این مطالب به قرار زیر است:

دولت آلبانی به ندای خانواده‌های دردمند پاسخ فوری دهد.

خانم ثریا عبداللهی مسئول تشکل “مادران قربانیان فراموش شده فرقه رجوی” خواستار پاسخگویی دولت آلبانی به ندای خانواده‌های دردمند شد. وی در گفتگو با سایت فراق اظهار داشت: “ما خانواده‌ های چشم انتظار، با گذر از سال‌ های بسیار تلخ انتظار، خواستار حمایت و همکاری فوری دولت آلبانی در راستای دیدار و ارتباط با عزیزانمان هستیم.”

ثریا عبداللهی

این مادر پرتلاش در بخش دیگری از سخنان خود حمایت تشکل مادران از افراد جداشده را یادآور شد و افزود: “مادران رنج دیده، افراد جداشده را چون فرزندان خود می دانند و به غیرت و شهامت این افراد درود می فرستند.”

ارسال اسامی و تصوایر تعدادی از شکنجه گران و آدمکشان سازمان مجاهدین خلق به گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد

آقای غفور فتاحیان مسئول انجمن نجات از فرقه ها در پاریس، طی نامه ای به آقای جاوید رحمان گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد، ضمن معرفی خود به عنوان “یکی از قربانیان فرقه رجوی” پرده از جنایاتی که در این فرقه خصوصاً در قبال اعضا رخ داده است برداشت و اسامی تعدادی از شکنجه گران و آدمکشان سازمان مجاهدین خلق و جنایات گسترده و سیستماتیک انجام شده در داخل سازمان را به اطلاع وی رساند.

او در نامه خود از جمله آورده است: “در سال های 1993 و 1994 میلادی مسئولین این سازمان به دستور مسعود و مریم رجوی تعداد زیادی از اعضای خود را زندانی کردند و آن ها را تحت شدیدترین شکنجه ها قرار دادند به طوری که تعدادی در این زندان ها کشته شدند.”

نامه آقای مجتبی نوری به برادرش حمید رضا در کمپ مجاهدین خلق در آلبانی

آقای مجتبی نوری در اراک، برادر حمیدرضا نوری گرفتار در اردوگاه فرقه رجوی در آلبانی، نامه ای خطاب به برادرش نوشت. او نامه خود را این گونه آغاز کرد:
“سلام. امیدوارم که حال شما خوب باشد. بعضی وقت ها با خودم می گویم که چرا حمید رضا تماسی با من نمی گیرد؟ چرا تماسی با پدر پیرش نمی گیرد؟ لااقل با پدرش تماس بگیرد و احوالی از او بپرسد .حمید رضا، من برادرت مجتبی هستم. از شما دلگیرم پدر هم از شما دلگیر است. خبر داری تا به حال خانواده چندین نامه برای شما ارسال کرده اند ولی شما جوابی به خانواده خودت نداده ای؟ آیا در محلی که زندگی می کنی تلفن وجود ندارد؟ آیا در محلی که زندگی می کنی، نمی توانی درخواست کنی که می خواهم با خانواده ام تماس بگیرم؟”

مجتبی نوری

پیام آقای احمد علیپور به برادرش ایرج در اردوگاه فرقه رجوی در آلبانی

اقای احمد علیپور در تماس تلفنی با دفتر انجمن نجات در گیلان، پیامی برای برادر اسیرش ایرج علیپور داشت. پیام وی، که 35 سال است از برادر خود دور می باشد و خبری از احوال وی ندارد، را در یک جمله می توان به این شکل خلاصه کرد: “ایرج جان خیلی دلتنگتیم.”

*پنجشنبه 25 شهریور
آخرین روز کاری هفته  نیز با 8 مطلب جدید در سایت نجات همراه بود. در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آن ها ارائه می گردد:

نامه آقای عبدالحسین یگانه به خواهرش طیبه در اردوگاه مجاهدین خلق در آلبانی

آقای عبدالحسین یگانه از اراک، برادر طیبه یگانه گرفتار در اردوگاه فرقه رجوی در آلبانی، نامه ای برای خواهرش نوشت به این امید که شاید به نظر وی رسیده و پاسخی دریافت نماید. این نامه این گونه آغاز می شود:
“سلام طیبه. حالت خوب است؟ من برادرت هستم. نامه برای شما می نویسم بلکه تماسی با من بگیری. چندین سال است شما را ندیده ام. دلم می خواهد صدای شما بگوشم برسد. هر چه باشد ما خواهر و برادریم. نمی دانم به لحاظ جسمی در چه وضعیتی هستی؟ مراقب خودت باش آیا در محلی که هستی واقعاً از زندگی لذت می بری؟ آیا آزاد هستی؟ آِیا می توانی برای خودت تصمیم بگیری؟ چندین سال است شما را ندیدم. یک تماس هم با من نگرفتی. آیا در محلی که زندگی می کنی تماس گرفتن جُرم است؟”

آقای عبدالحسین یگانه

پیام به اسیران در بند فرقه رجوی در آلبانی

آقای فؤاد بصری، از اعضای سابق سازمان مجاهدین خلق، پیامی خطاب به افراد گرفتار در اردوگاه فرقه رجوی در آلبانی فرستاد. او در این پیام از جمله با توجه به تجربه شخصی خود آورده است:
اگر یادتان باشد، رجوی در نشستی در عراق، در سالن اجتماعات گفت: “به من گفته اند عراق گزینه خوبی برای شما نیست. من هم در جواب به آن ها گفتم پس می خواهید از آمریکا به وطنمان برویم؟ . . . اگریک زمانی مجبور شویم عراق را ترک کنیم، بایستی سازمان و مبارزه را تعطیل کنیم.”

شعار “کس نخارد پشت من”، واقعیت یا ترفند فریبکارانه رجوی؟

این مقاله به وارونه گویی مسعود رجوی در بیان شعار “کس نخارد پشت من، جز ناخن انگشت من” اشاره دارد که اتفاقا درست برعکس از ابتدا به دنبال جلب حمایت خارجی آن هم از میان دشمنان ایران و ایرانی بوده است. نویسنده در این مقاله خطاب به رجوی عنوان می کند که:

“وقتی قافیه تنگ می آید سوزن تان روی صفحه «کس نخارد پشت من» گیر می کند. در هر شکستی علی رغم این همه حمایتی که حامیان تان از شما کردند، برای فریب کاری، باز هم همین جمله «کس نخارد» را به کار می برید. زمان آتش بس در جنگ ایران و عراق و بعد هم اخراج از خاک این کشور، همین را گفتید. وقتی دولت ترامپ سقوط کرد باز همین جمله را نشخوار کردید.
حال هم وقتی می بینید که آمریکا در افغانستان شکست خورده و بعد از بیست سال کشتار با پس گردنی بیرون رانده شده، ولی نعمت تان در حال تخلیه عربستان سعودی و ایضا عراق و سوریه است، گفتگوهای دیپلماتیک بین ایران و عربستان در جریان است، عناصر مسلح در شهر درعا در سوریه به دلیل عدم حمایت از جانب آمریکا تسلیم ارتش سوریه شدند، وقتی در برابر چشمان آمریکا سوخت ایران وارد کشور لبنان می شود، و محاصره اقتصادی این کشور و سوریه درهم می شکند، شما با فریب کاری تمام پرچم «کس نخارد» را بالای سرتان تکان می دهید.”

رجوی ها اگر راست می گویند یک روز درب قرارگاه شان را باز بگذارند.

این مقاله به ابقای مسئول اول قبلی و اعلام معاونین ناشناخته و تازه کار پرداخته و به بحران فزاینده درونی خصوصا در میان زنان سازمان مجاهدین خلق اشاره می کند و در نهایت نتیجه گیری می نماید که:

“بنابراین در جواب ترفند رجوی ها که شکلک دمکراسی درمی آوردند، باید گفت که اگر راست می گویند درب قرارگاه شان را برای یک روز باز بگذارند تا ببینند چند نفر در آن جهنم باقی خواهند ماند. بی شک جواب این سؤال آنقدر برای رجوی ها واضح است که تاکنون تمام تلاش خود را بر این معطوف کرده اند که این درب باز نشود و هر کاری می کنند تا مانع از باز شدن این درب بشوند. اما دیر یا زود درب این زندان باز خواهد شد.”

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا