خاطرات رحمان محمدیان از اسارت در زندان های صدام حسین و رجوی ـ قسمت پنجم
گفتم که من وتعدادی از دوستان که دوره آموزشی را باهم بودیم در تقسیم بندی سهمیه همان پادگانی شدیم که در آن آموزش دیده بودیم این پادگان آموزشی نبود و چنانچه گفتم اولین بار بود که یگان آموزشی داشت. اسم این پادگان بدلیل واقع بودن در محله افسریه و کنار اتوبان افسریه با همان اسم […]
حالا که رضا از تشکیلات رفته ..
رضا قریشی از اعضای قدیمی فرقه رجوی روز ۱۹ فروردین ۱۴۰۰ در آلبانی در گذشت، فرقه رجوی مرگ وی را ایست قلبی اعلام کرد، وی متولد سال ۱۳۲۹ در تهران بود و در دوران پهلوی توسط ساواک شاه دستگیر شد و به مدت چهار ماه در زندان شاه بود. لازم به توضیح است که رضا […]
حاضرم با تمام مستندات علیه رجوی درهردادگاهی شهادت بدهم
من اسماعیل فلاح رنجکش هستم که بعد از 17 ماه خدمت سربازی به یکی از گردان های 16 زرهی قزوین تقسیم شدم ودر تاریخ2/2/1365 به منطقه فکه رفتم. به مدت 8 روز در همین منطقه بودم که نیروهای صدام عملیات کردند که من در همین عملیات دو تا گلوله و تعدادی هم ترکش خوردم و […]
خاطره ای از رضا قریشی – قربانی دیگری از فرقه ی مجاهدین
باز هم به مانند همیشه فرد دیگری از فرقه رجوی در خاک سرد آرامید. این بار نوبت به رضا قریشی رسید . از این خبر بسیار ناراحت شدم. چون من در بین سالهای 80 تا 81 در پذیرش سازمان مشغول به کار بودم و در قسمت ترددات ( راننده سوژه ) بودم. در آن موقع […]
روزی که رجوی عید اعضا را به عزا تبدیل کرد
عملیات آفتاب نخستین عملیات سه گانه مجاهدین خلق در جنگ 8 ساله عراق و ایران بود که با پشتیبانی ارتش عراق علیه نیروهای ایرانی درمنطقه فکه صورت گرفت. این عملیات برای اول فروردین 1367 در اطراف شوش برنامه ریزی شده بود، اما درگیری دونفر از اعضای یک تیم شناسایی و دستگیری آنها توسط نیروهای ایران […]
آن روز قرار بود پنج نفر محاکمه شوند؛ یکی از آن افراد من بودم.
با سلام خدمت دوستان عزیز و هر آنکس که این چند سطر از واقعیتهای موجود در بازار شام رجوی را می خواند . در سال ۱۳۷۶رجوی و ستاد سرگرم کننده آن تمرینات و سپس ماموریت های مرزی را شروع کردند. رجوی بر خلاف همیشه که برای کمین و بمب گذاری و شلیک و کشتن نیروهای […]
افشای شیوه های فریب فرقه رجوی در جذب کانون های به اصطلاح شورشی – قسمت پنجم
افشای شیوه های فریب فرقه رجوی در جذب کانون های به اصطلاح شورشی- قسمت چهارم در قسمت های قبلی توضیح دادم که من مدت 25 سال در جستجوی مادرم بدون کمترین شناخت و آگاهی نسبت به ماهیت این فرقه در فضای مجازی بودم. من از ابتدای دوران کودکی که پدر ومادرم مرا ترک و به […]
مجاهدین در ترکیه پاسپورتم را ربودند و مرا به اسارت بردند
بنام خدا اینجانب غفار بال افکنده متولد ۱۳۵۷ هستم که از سال ۱۳۸۰ تا۱۳۹۰ به مدت ۱۰ سال در فرقه مجاهدین اسیربودم . در ابتدا برای کار و اشتغال بهتر بواسطه شخص فریب خورده رجوی که از آشنایانم بود، به ترکیه رفته بودم که در آنجا اسیر قاچاقچی های این فرقه شدم و در ابتدا […]
خاطره ی من از حضور در عملیات آفتاب مجاهدین خلق
اسفند ماه 1366 بود که ارتش رجوی (آزادیبخش ) برای اولین بار مکانیزه شده بود. هدیه صدام دیکتاتور وقت به رجوی برای مانور و آماده سازی یک عملیات که پشت صحنه ان تماما ارتش صدام بود ، آماده می شدیم. عملیات آفتاب پیش از هر چیز ضرورت خود را از احیا روحی و روانی و […]
اعترافات دردناک فرمانده مجاهدین
موضوعی که میخواهم مطرح کنم فکرکنم حتی درون مناسبات کمترکسی شنیده باشد. روز هشت فروردین سال 1367عملیات آفتاب انجام شد وفردای آن روز به اشرف برگشتیم چند روز بعد فکرکنم پانزدهم وشانزدهم فروردین بود گفتند محوطه سازی ودرخت وگل کاری را شروع می کنیم بیست سالی گذشت یک روزبا یکی ازفرماندهان درحال صحبت ازهردری بودیم […]
طلوع و غروب یک زندگی – قسمت پانزدهم
سه روز نبرد و نهایتا زمین گیر شدن در جاده اسلام آباد به سوی تنگه چهار زبر ، که به کشته شدن ۱۴۰۰ نفر و زخمی و مفقود شدن تعداد زیادی دیگر و از بین رفتن انبوه تجهیزات نظامی منجر شد حاصل ماجراجویی و حماقت شخص مسعود رجوی در عملیات موسوم به فروغ جاویدان بود. […]
خاطرات سعید ناصری – قسمت سوم
خاطرات سعید ناصری – قسمت دوم داستان ناپدید شدن شهرام در این مقاله خواستم خاطره ای تلخ که سالیان سال بعد از چندین سال این خاطرات تلخ را فراموش نکردم و هر زمانی که یاد این خاطرات میفتم مو بر بدنم سیخ می شود وبارها با خودم فکر می کردم خیلی امکان داشت من هم […]