خاطرات من و مجید
این روزها که سازمان مجاهدین خلق مدافع حقوق زنان و آزادی و دمکراسی شده و علیه حجاب اجباری حرف میزند، خالی از لطف نیست که خاطره ای برای شما تعریف کنم، خاطره ای از سال های نه چندان دور که در سازمان مجاهدین خلق و در تشکیلات آن، خواندن یک روزنامه عربی هم جرم بود، […]
من بارها شاهد فریبکاریهای مجاهدین خلق بودم
فرقه رجوی باز هم دست به فریبکاری زده تا شاید بتواند با این شیوه جلوی ریزش نیرو را بگیرد. فرقه رجوی در یکی از سایت های خود مدعی شد محمد رضا صدیق بریده بوده است و ادعای وی مبنی بر اینکه در سال 1381 توسط مجاهدین فریب داده شده دروغی بیش نیست .فرقه رجوی در […]
سران مجاهدین توصیه کردند شعار ایرانی و ناسیونالیستی ندهیم
به مناسبت روز بزرگداشت کورش کبیر عضو جدا شده از مجاهدین خلق داود باقروند ارشد در صفحه فیس بوک خود خاطرهای را از قربانعلی حسین نژاد عضو سابق دیگری از فرقه رجوی نقل کرده است: سال ۷۷ در عراق زمان صدام خانم مرضیه در جشنواره هنری سالانه بین المللی بابل که در روی ویرانه های […]
مادرم با من سخن بگو – قسمت سوم
در قسمت قبل رها از تماس مجدد زهره گفت: زهره تماس گرفت و گفت مادرت خیلی دوست داشت که با تو صحبت کند ولی خیلی کار داشت و من تماس گرفتم. اگر دوست داری مادرت دوباره با تو تماس بگیرد به حرف های من خوب گوش کن. هدف ما نجات هزاران دختری است که مانند […]
برشی از خاطره های جا مانده در ذهن
در انقلاب درونی مجاهدین، مسعود رجوی برای فریب اعضا و رمانتیک کردن مریم در انقلاب و مقدس و دست نیافتنی کردن خودش ابتدا منطق الطیر عطار نیشابوری و سیمرغ و کوه قاف را به صورت فیلم و دکلمه در اثبات بندهای انقلاب و سختی راه برای رسیدن به قله قاف و وصل به سیمرغ راه […]
مادر با من سخن بگو – قسمت دوم
در قسمت قبل خاطرات رها آمده بود، اولین بار بود که نام مجاهدین خلق را می شنیدم. در ذهنم این سوال تداعی شد که این چه سازمانی است که یک مادر برای پیوستن به آن حاضر شده از تمامی احساس و عشق و عاطفه مادری نسبت به دخترش بگذرد. دیگر کلافه شده بودم دلم می […]
طلوع و غروب یک زندگی – قسمت سی و پنجم
در قسمت قبل گفته شد اولین ملاقات حضوری مژگان پارسایی با فرمانده استخبارات فیلق دوم در قرارگاه علوی بود. طبق معمول وی به همراه عباس داوری (رحمان) و مهدی برایی (احمد واقف) از مسئولین ارشد سازمان و مسعود خدابنده (رسول) از ستاد اطلاعات و تعدادی مترجم مثل بهزاد صفاری افسر روابط ارتش سوم و حسن […]
طلوع و غروب یک زندگی – قسمت سی و چهارم – بخش دوم
در قسمت قبل گفته شد یک روز عباس داوری (رحمان) و مهدی برائی (احمد واقف) به همراه مژگان پارسایی (مسئول اول وقت سازمان) به قرارگاه علوی آمدند تا با هماهنگی هایی که از قبل انجام گرفته شده بود یک ملاقات با افسر استخبارات فیلق دوم انجام دهند. این اولین ملاقات حضوری مژگان پارسایی با فرمانده […]
۱۱ سپتامبر در قرارگاههای مجاهدین خلق چه گذشت؟!
شهریورماه سال 1382 همزمان با یازده سپتامبر سال 2001 رجوی در قرارگاه باقرزاده همه را به نشست آورد. فضای عمومی این گونه بود که انگار اتفاق خاصی افتاده است. بعد در سالن فیلم حمله انتحاری توسط هواپیماهای مسافربری به برج های دوقلو در نیویورک پخش شد، این فیلم چندین بار نمایش داده شد. وقتی رجوی […]
خاطرات مصطفی بهشتی از وخامت بیماریاش در قرارگاه مجاهدین خلق
درباره برخورد سران مجاهدین خلق با اعضای بیمار تاکنون شواهد بسیاری در اظهارات جدا شده ها آمده است. صرف نظر از افرادی که زیر شکنجه و زندان و ضرب و شتم تشکیلاتی در فرقه رجوی کشته شدند یا برای همه عمر زخمها و آسیبهای جسمی را به دوش کشیدند، شواهد درباره عدم توجه به سلامت […]
دگماتیسم رجوی فراتر از انتظار
قبل از این که وارد تشکیلات سازمان شوم فکر می کردم مناسبات درونی این تشکیلات ترقی خواهانه است. افرادی که این سازمان را رهبری و هدایت می کنند انسانهای متجدد و به روزی هستند و همیشه فکر می کردم اعتقادات آنها با اعتقادات دکتر شریعتی تقریباً یکی است و اگر شریعتی زنده بود آنها را […]
خاطره رفتن به اشرف بعد از تخلیه خفت بار آن
شهریور سال 92 به همراه خانواده ها به عراق سفری داشتم. وقتی وارد خاک عراق شدم خبردار شدم نیروهای سازمان اشرف را شبانه تخلیه کرده و به لیبرتی رفته اند. از این خبر بسیار خوشحال شدم و با تخلیه اشرف دیگر تجمع ما معنایی نمی داد. اما چون وارد خاک عراق شده بودم باید چند […]