نامه انجمن نجات به سفیر جمهوری فرانسه در تهران
ما اعتقاد داریم که محمد حیاتی بطور خاص بعد از اعلام برگزاری جلسه ای که در بالا اشاره شد از عراق فرستاده شده است. او توسط مسعود و مریم رجوی اعزام شده و مأمور هدایت این عملیات در پاریس به منظور ترور بوده است. او از ساعت 12 روز یکشنبه 17 ژوئن در صحنه حاضر بوده و تمامی تحرکات را با تلفن موبایل خود هماهنگ مینموده است.
نامه انجمن نجات به تلویزیون ۲۴ ساعته فرانسه – پاریس
حدود 200 نفر از کسانی که توانسته اند از سازمان بگریزند در یک مقر در نزدیکی اشرف تحت کنترل TIPF مستفر شده اند. و بر اساس مدارک موجود حدود 3000 نفر از اعضا هنوز در قرارگاه اشرف در داخل عراق باقی مانده اند. این افراد نیاز به کمک فوری جهت نجات یافتن دارند.
آیا براستی باورت میشود
پسرم وقتی خبر سلامتی شما را در خرداد 86 از نماینده انجمن نجات در استان گیلان شنیدم ابتدا باور نکردم ولی با اصرار فراوان نماینده محترم مبنی بر سلامتی شما، نمیدانی چه حالی داشتم. به خدائی که شریک ندارد به محض شنیدن این خبر بسیار بسیار شیرین و خوش، دیگر یک لحظه آرام و قرار ندارم. شب و روز فکر و خیالم را با شما سپری میکنم. خدایا میشود یکبار دیگر در این کهنسالی فرزند عزیزتر از جانم را ببینم؟ آیا عمر وفا میکند؟ به خدا صبر و انتظار هم حدی دارد.
نامه سرگشاده به رئیس جمهور فرانسه به بهانه تظاهرات ۳۰ ژوئن مجاهدین
استراتژی تهاجم تبلیغاتی، رسانه ای مجاهدین در غرب و عراق، با این هدف دنبال می شود که ظرفیت های موجود و دمکراتیک را در نقطه ای به واکنش ناگزیر وادار سازد. بی تردید در این نقطه که می توان آن را به نقطه صفر تلقی کرد، دست مجاهدین برای اقدامات خشونت آمیز و با توجیه و انگیزه دفاع مشروع از حقوق قانونی و دمکراتیک، مشابه آنچه با تمسک به آن وقایعی از جمله سی خرداد در ایران را رقم زدند باز می گذارد.
مسعود رجوی دستور قتل شاهدان دادگاه در اروپا را صادر کرد
شواهد روشنی وجود دارد که برخی از افراد درگیر در این حملات خشونت بار جنگجویان سازمان مجاهدین خلق هستند که در عراق تحت حاکمیت صدام حسین آموزش دیده و در ماه های اخیر مستقیما از کمپ اشرف عراق به کشورهای اروپایی اعزام گردیده اند. البته می دانیم که کمپ اشرف توسط نیروهای ارتش ایالات متحده امریکا محاصره شده است
خدایا هرچه زودتر این یگانه برادرم را به من بازگردان
من که با اجازه شما ازدواج کردم (با دختر، خاله زهرا) یه پسرم دارم (نیما که دست بوس شماست). خواهرها هم همه ازدواج کردند. داداش میدونی چند سال است که ما از شما و شما از ما دور هستی؟ میدونی ما چند سال است چشم انتظار آمدنت هستیم؟ دلت برای ما تنگ نشده؟ بخدا دل ما برات یه ذره شده، داداش یه دنیا حرف برای گفتن دارم ولی نمیشه که همه رو بنویسم، اگه بنویسم شاید چند تا کتاب بشه و شما حوصله خواندنش رو نداشته باشی. برای دیدنت بخدا لحظه شماری میکنیم.
نامه سرگشاده محمد حسین سبحانی به مسعود رجوی
تو و زندانبانانت بهتر از هرکس می دانید که سبحانی زیر شکنجه و مشت و لگد چماقدارانت بهتر مقاومت می کند. مگر من و سایر دوستان منتقد در این سخنرانی چه می گفتیم که از آن وحشت داشتی و خاک اروپا و سالن قیاپ پاریس را میدان” عملیات جاری” برای بیش از 50 تن از اعضای فرقه مجاهدین برای اثبات فرمانبری از خود کردی؟ من می خواستم در این کنفرانس تشریح کنم که نهاد و اندیشه ای که می تواند با مکانیزم های تربیتی و پرورشی در درون فرقه ها افرادی تربیت کند
دنیا همیشه یه جور نمی مونه
بازهم مجدداً مجبور به نوشتن شدم. ولی خب من از دست اندر کاران سایت برای چاپ مطالبم تشکر میکنم زیرا لااقل در اینجا کسی نمیتواند صدای مرا در حلقوم خفه کند و میتوانم حرفم را بزنم. بسیار خوشحال شدم از اینکه مجدداً دوتن از برادران عزیزم برای پاسخگویی به من مورد استفاده قرارگرفته اند. حالا اگر خودشان این مطالب را نوشته اند بماند اما دستور فارسی و انشاء جملات مانند قبلی هاست.
پاسخ خانم نوروزی به انجمن سبز
روزی در زندان با یکی از همین عزیزان بر همین محور صحبت کردیم و چه بسیار اشگ ریختیم صحبتمان این بود که ما اگر نتوانیم با خانواده خود رابطه عاطفی برقرار نمائیم چگونه میتوانیم با کمی دورتر با همسایگان و باز دورتر برای خلق قهرمان ایران داعیه آزادیخواهی و رهایی داشته باشیم که برای برافراشتن پرچم آزادی نیاز به ستونی است که این ستون همانا عاطفه است!
پسر عزیزم، فرزند دلبندم اکبر جان
دنیای غریبی ست” دارودسته مجاهدین خلق به رهبری رجوی از اجابت خواسته به حق و مشروع خانواده هایی که فرزندان و بستگانشان سالیان دراز در برزخ قرارگاه اشرف بسر می برند و شرایط زندگی و زیست برای آنان بنا به شهادت عده زیادی از جداشدگانی که به ایران بازگشته و یا در کشورهای اروپایی پناهندگی گرفته اند، بسیار رقت انگیز و ناامید کننده است
سعید: نامه ای از خانم سوسن نوروزی
نمیدانم تا چه اندازه سعید را میشناختید؟ دریغا که من تا نوجوانی سعید او را بوئیدم و آنگاه رندان به ریا و تزویر، اورا ربودند و افسوس را با همیاری شیون پیشکش مان نمودند. وای برما! که فراق نزدیک به ربع قرن از این عزیز و جگر گوشه امان مجالی دست نداد تا با دیدار دوباره اش یاد حمید و مجید عزیزمان را با او روح بخشیم
نامه مادری نگران به فرزند اسیرش
تو را از جواب نامه ای که برای من میفرستی بشنوم و بدانم که فرزند دلبندم درحیات میباشد. چون من که هیچج خبری از تو ندارم و از تو خواهش میکنم خبر سلامتی خودت را به من بدهی. اگر میتوانی یک عکس هم برای من بفرست تا با دیدن عکست حداقل مقداری از دوری تو برای من سهل و آسان شود.