چهارشنبه, ۱۹ آذر , ۱۴۰۴
خاطرات کامبیز باقر زاده – قسمت سوم 01 آبان 1387

خاطرات کامبیز باقر زاده – قسمت سوم

در منطقه کوشک واقعاً زمینش بوی مرگ می داد. این قدر مین داشت که دل شیر می خواست پا تو آن میدان مین بگذارد. شبی که قرار بود برای شناسائی و پیدا کردن راه به همراه سه نفر دیگر رخنه کنیم، یک عراقی بود که فرمانده آن قسمت بود، مرا صدا کرد و گفت تو جوانی با این نفرات نرو. خیلی خطرناک است…

خاطرات دوران اسارت در کمپ امریکایی ها – قسمت سیزدهم 25 مهر 1387

خاطرات دوران اسارت در کمپ امریکایی ها – قسمت سیزدهم

امروز بعد از سالیان توانستم با خانواده دایی ام صحبت کنم. آنها شوخی میکردند و به ما میگفتند که شما مثل پتروس فداکار هستید با این تفاوت که پتروس معروف شد و شما ها از یاد رفته اید. خیلی جالبه که خانواده ای ما هم در گذشت زمان ما را از یاد برده اند.

خاطرات کامبیز باقر زاده – قسمت دوم 23 مهر 1387

خاطرات کامبیز باقر زاده – قسمت دوم

روزی مرا صدا کردند و گفتند باید در یک نشست شرکت کنی رفتم دیدم چه قیامتی است حدوداً 200 نفر سر یک نفر به نام محمدآقا سلطانی ریخته اند و هر کسی با صدای بلند سر او داد می زند و به او فحش می دادند و به این کار می گفتند گرفتن حق رهبری!

شناخت نسبت به مناسبات مجاهدین 18 مهر 1387

شناخت نسبت به مناسبات مجاهدین

پس پله اول برای عملیاتی شدن را با فعال بودن در عملیات جاری طی می کنید. مرحله بعد باید فعال و مدافع مناسبات باشید. در این مرحله باید هرگونه حرکت، حرف و محبت و نگاه را گزارش کنید و مهم نیست که خودتان چه می کنید چون نفر بعد کارهای شما را گزارش می کند.

قرارگاه اشرف، خانه ی عنکبوت 16 مهر 1387

قرارگاه اشرف، خانه ی عنکبوت

سیامک حاتمی پس از پانزده سال توانست با عزمی راسخ از دنیای تاریک و سیاه مجاهدین در قرارگاه اشرف رهایی یابد. او سه سال است که در دنیای آزاد زندگی می کند. سیامک در گفتگویی که با وی داشتم به شکلی صریح و جسورانه به طرح دیدگاههای انتقادی و گزنده خویش از وضعیت و شرایط حاکم بر قرارگاه اشرف و مناسبات درونی مجاهدین می پردازد.

خاطرات دوران اسارت در کمپ امریکایی ها – قسمت دوازدهم 13 مهر 1387

خاطرات دوران اسارت در کمپ امریکایی ها – قسمت دوازدهم

شب هنگام سرهنگ Woodside نفراتی را که خانواده درجه یک یا پاسپورت خارجی داشتند را صدا کرد وی اظهار خشوندی کرد که کار این نفرات روبراه می شود. مترجم وی زنی ایرانی است به نام عسل که مثل خواهران شورای رهبری تمایل زیادی به اعمال هژمونی دارد و گفته که بحث سیاسی در کمپ ممنوع است.

پای صحبت مجید روحی و شکنجه در پادگان اشرف 11 مهر 1387

پای صحبت مجید روحی و شکنجه در پادگان اشرف

در بازجویی ها مدام میگفتند که زندگی نامه ات را بنویس و من در عوض وصیت نامه مینوشتم که عصبانی میشدند و کتک میزدند. بالاخره گفتم می مانم و به پذیرش برده شدم و وارد آموزش های نظامی و بحث های انقلاب ایدئولوژیک و طلاق شدم. بعد گفتند که حالا که انقلاب کرده ای زندگی نامه ات را بنویس و من از ترس زندان و کتک و بازجویی هر کاری میگفتند انجام میدادم.

خاطرات خانم مرضیه قرصی – قسمت پانزدهم 09 مهر 1387

خاطرات خانم مرضیه قرصی – قسمت پانزدهم

در ابتدای نشست اغلب افراد تمایل داشتند به زهره اخیانی و فائزه محبت کار رای دهند ولی بعدا مسئولین رده بالا پشت میکروفن رفته و سعی کردند بر تصمیم افراد حاضر در نشست تاثیر بگذارند آنان پس از اینکه توضیحاتی به نفع صدیقه دادند به یکباره اغلب افراد در تصمیم خود تجدید نظر کردند و صدیقه را مورد تعریف و تمجید قرار دادند.

دروغ و تزویر اساس و بنیاد مجاهدین 07 مهر 1387

دروغ و تزویر اساس و بنیاد مجاهدین

آقای حمید سیاه منصوری عضو جدا شده سازمان مجاهدین خلق که توانسته است خود را از پادگان اشرف در عراق رها کرده و بعد از سپری کردن مدت طولانی در عراق به خارج از کشور برود در زمان اقامت خود در بغداد زندگی نامه خود را به صورت نامه ای (به فارسی و به انگلیسی) به بنیاد خانواده سحر داد که حال که وی به مکان امنی رسیده است در زیر از نظرتان میگذرد

ارتش ورشکسته – قسمت آخر 06 مهر 1387

ارتش ورشکسته – قسمت آخر

فرمانده قرارگاه مان (وجیهه کربلائی) به همه نفرات قرارگاه سفارش کرد که در حضور نیروهای آمریکائی باید از مناسبات سازمان دفاع کنیم و از خصائل آسمانی رهبران سازمان (فرقه) سخن بگوئیم. من تصمیم داشتم تا از این فرصت پیش آمده استفاده کنم و حرفهایم را به گوش این حاکمین جدید عراق (نیروهای اشغالگر آمریکائی و…) برسانم.

نادر نادری، از شکنجه در اشرف می گوید 28 شهریور 1387

نادر نادری، از شکنجه در اشرف می گوید

آقای نادری که در سازمان مجاهدین خلق در زندان به شدت تحت شکنجه بوده اند دادخواهی مفصلی علیه رهبران سازمان مجاهدین خلق در محاکم عراقی ثبت نمودند. ایشان اکنون این فرصت را یافته اند تا شکایات خود را در محاکم فرانسوی نیز به جریان بیندازند.

شاهدان زنده 28 شهریور 1387

شاهدان زنده

امید پارس عضو سابق مجاهدین به تازگی موفق به خروج از عراق شده است وی ضمن انتشار روزشمار دوران اسارت خود در کمپ تیپف همچنین بخشی از مشاهدات و تجربیات دردآور خود، از درون روابط فرقه ای مجاهدین در قرارگاه اشرف را نیز جهت اطلاع ایرانیان آزاده منتشر می نماید.

blank
blank
blank