نجات در هفته ای که گذشت – قسمت 195

مروری بر مطالب 27 الی 31 اردیبهشت ماه 1404 درج شده در سایت نجات

*شنبه 27 اردیبهشت

در روز شنبه جمعاً 10 مطلب در سایت نجات درج گردید که در زیر مروری اجمالی بر تعدادی از آن ها انجام می شود:

روایتی از پشت پرده زندگی مریم رجوی

تضاد در تاریخ‌ نگاری مجاهدین خلق

… مریم رجوی پیش از انقلاب هیچ سابقه مبارزاتی خاصی نداشته است، لطف‌الله میثمی در کتاب خاطرات خود نوشته است که مریم رجوی پس از انقلاب به‌ عنوان هوادار جذب تشکیلات شده اما در سوابق سازمان برای او رزومه سازی شده تا جایی که در یک تاریخ‌ سازی عجیب و دروغین مریم رجوی را به یک مبارز سابقه‌ دار بدل ساخته‌اند، درحالی‌ که او حتی یک‌ بار هم بازجویی نشده بود.
… مریم رجوی یک شخص سیاسی نبود و تجربه جهانی هم نداشت، این زن بیشتر یک عروسک جنسی برای مسعود رجوی بود او سال‌ها آموزش‌دیده بود تا کاری را که برای رجوی انجام می‌داد انجام دهد و هیچ ایده دیگری فراتر از این نداشت، اعضای غیرمجاهدی که در شورای ملی مقاومت بودند او را به‌ عنوان رئیس خود قبول نمی‌کردند (چه رسد به‌ عنوان رئیس‌جمهور) تنها کسانی که مریم توانست جذب کند پناهندگان طبقه پایین و آس و پاسی بودند که فکر می‌کردند این واقعاً بازسازی گذشته است…

اینجا سوگواری ممنوع است!

جلوه دیگری از خشونت روانی مجاهدین خلق علیه اعضا

… سوگواری، یکی از بنیادی‌ترین واکنش‌های انسانی است؛ گریه، سکوت، اندوه و یاد عزیز درگذشته، نه تنها نشانه ضعف نیست، بلکه ضرورتی روانی و نشانی از انسان‌بودن ماست. اما در ساختار ایدئولوژیک و فرقه‌گرای رجوی، این احساس انسانی، به‌عنوان نقطه‌ضعف، “ارتجاع” و خیانت به انقلاب تلقی می‌شد.
اعضایی که خبر مرگ مادر یا پدرشان را دریافت می‌کردند، اجازه نداشتند لحظه‌ای اندوه خود را ابراز کنند. آن‌ها باید در نشست‌های موسوم به “غسل” یا “حوض” اعتراف می‌کردند که چرا لحظه‌ای به پدر و مادر خود فکر کرده‌اند. هر گونه ناراحتی، “وابستگی بورژوایی” و “عدول از مسیر انقلاب” محسوب می‌شد.
… برخلاف آموزه‌های اخلاقی، انسانی و حتی دینی که بر حرمت سوگواری و تسلای بازماندگان تأکید دارند، فرقه رجوی با ساختار بی‌رحمانه خود، گریستن را گناه، و سکوت در برابر رنج را وظیفه معرفی کرد. این یکی از ظریف‌ترین اما فجیع‌ترین انواع شکنجه‌های روانی بود که اعضای جداشده هنوز از آثار آن رنج می‌برند…

مارک زنی و تعهد گیری از مسئله دارها در مناسبات مجاهدین خلق

… در عملیات های ایذایی مرزی فرد مسئله دار را حساب شده به اتاق بیسیم و ارتباطات مرز می کشاندند و وی را پشت دستگاه های بی سیمی شیفت موقت می گذاشتند و از وی مخفیانه عکس می گرفتند سپس مکالمات بیسیم های مرزی ایران را روی آن ضبط می کردند و نهایتأ فرد مسئله دار را متهم به ارتباط با رژیم ایران و خائن می کردند و مسئولیت خون کشته های عملیات را به گردن وی می انداختند و با این حربه از فرد سند و اعتراف و تعهد گرفته می شد.
مواردی بود که مقداری پول ایرانی و دینار عراقی در کمد فرد مسئله دار جاسازی می کردند و یک روز به مناسبت خاصی کمدها را در حضور ساکنان آن آسایشگاه بازدید نموده و پول را کشف و صورتجلسه و فرد مسئله دار را به اتهام جمع آوری پول ایرانی متهم به فرار و بردن اطلاعات به نزد رژیم ایران می کردند و از وی اعتراف و سندگیری می شد.
… با تقلید از دست خط مسئله داران نامه های تهدید نوشته و لای دفتر نشست مسئولین زن گذاشته و در نشست یگان فرد مسئله دار را سوژه کرده و تحت عنوان نگارنده نامه تهدید به خواهران مسئول به مسئله دار انگ اخلاقی که در محتوای نامه می نوشتند زده می شد و او را اینگونه تخریب و مجبور به اعتراف و سندگیری می کردند.

*یکشنبه 28 اردیبهشت

9 مطلب جدید حاصل کار روز یکشنبه سایت نجات می باشد. مروری مختصر بر تعدادی از آن ها به قرار زیر است:

چرا مسعود رجوی، انحلال سازمانش را اعلام نمی کند؟

… تحلیل های رهبری سازمان مجاهدین خلق هم که یکی پس از دیگری اشتباه از آب درمی آیند. در طول سالهایی که رجوی قدرت سازمان را در رهبری به دست گرفت هیچ وقت شاهد نبودیم که درک درستی از شرایط جامعه داشته باشد او وقتی در زمان شاه در زندان بود از جامعه دور بوده و حتی وقتی از زندان آزاد شد باز در خانه های تیمی زندگی می کرد وقتی هم از کشور گریخت باز از جامعه و مردم دور بوده است پس می توان گفت رهبری سازمانی که هیچ وقت در میان مردم نبوده نمی تواند درکی از شرایط جامعه را داشته باشد. اگر بخواهیم به تک تک موارد آن اشاره کنیم بسیار زیاد است فقط به چند مورد اشاره می کنیم. او قول سرنگونی شش ماهه داده بود که خبری نشد، او عنوان کرد که با ترور و جنگ مسلحانه می تواند قدرت را بدست بگیرد که باز خبری نشد، او در کنار صدام هر سال وعده سرنگونی داد ولی باز خبری نشد و … او فردی است که خودش را جلوی آینه می بیند و هر تغییر و تحول منطقه ای را بر علیه خودش تحلیل نموده و بعد به تحلیل شرایط می پردازد وقتی بنیاد تحلیل هایش روی این مسئله سوار است هیچ نمی تواند درک درستی هم داشته باشد…

مسئولیت بین‌المللی سازمان تروریستی مجاهدین خلق در قبال قربانیان و خانواده‌های آسیب‌دیده

سازمان تروریستی مجاهدین خلق، با ساختاری فرقه‌ای، سلسله‌مراتبی و مبتنی بر کنترل ذهن و شست‌ و شوی روانی اعضا، در طول دهه‌های اخیر، اقدام به نگهداری اجباری افراد درون قرارگاه‌هایی نظیر “اشرف” و “لیبرتی” در عراق و آلبانی کرده است. افراد در این قرارگاه‌ها بدون دسترسی به خانواده، حقوق مدنی، درمان پزشکی یا مزایای مالی، در شرایطی مشابه بردگی مدرن نگاه داشته شده‌اند. این سازمان با بهره‌گیری از مکانیزم‌های انضباطی شدید، تهدید، سرکوب روانی، و جداسازی اجتماعی، اقدام به کنترل کامل اعضا نموده و مانع از ترک آزادانه آن‌ها شده است.
… بر مبنای اصول مسئولیت بین‌المللی (ILC 2001) و رویه دیوان بین‌المللی دادگستری (ICJ)، نهادها و گروه‌هایی که ناقض حقوق بشر هستند، ملزم به جبران کامل خسارت قربانیان مستقیم و خانواده‌های آسیب‌دیده‌اند. این جبران می‌تواند شامل غرامت مالی، درمان، توان‌بخشی روانی و اجتماعی، حق آگاهی از سرنوشت عزیزان و بازپروری حیثیتی باشد…

ترفند جدید مجاهدین خلق در فضای مجازی برای جذب نیرو

… با ترفند کاریابی جوانانی که از ایران برای پیدا کردن کسب و کار به این کشور می رفتند با دادن وعده کاریابی در آلمان و کشورهای اروپایی به شرط حضور 3 ماهه در کمپ اشرف عراق برای رفع و رجوع موانع قانونی فریب داده و به اشرف عراق می فرستادند.
… جالب است پس از لو رفتن روش کاریابی مطابق مدارک موجود اخیرا مجاهدین خلق در فضای مجازی البته با پیچ های تقلبی این بار تلاش دارند با ترفند اخذ مهاجرت اروپا با هدف جذب نیرو جوانان کشورمان را فریب داده و به مسیر سرنوشتی مشابه سایر اعضای گرفتار در کمپ فرقه رجوی بکشانند…

پیوند کوبنده نسل زد و خانواده ها، علیه نسل درجا‌ زده‌ فرقه رجوی

در تاریخچه مبارزات مدنی و خانوادگی علیه فرقه رجوی، فصل تازه‌ای گشوده شده است؛ فصلی که در آن نسل دیجیتالی Z، نوه‌ها و فرزندان اسیران دربند، با قدرت تکنولوژی و زبان جهان‌شمول رسانه، وارد میدان شده‌اند و دوشادوش پدران و مادران چشم‌انتظار، پتک افشاگری را بر پیکر پوسیده فرقه‌ای می‌کوبند که سال‌ها در زمان ایست کرده است.
… مادران و پدرانی که دهه‌ها با بغض و اشک، چشم به راه عزیزانشان بودند، امروز تنها نیستند. نسل Z خانواده‌های انجمن نجات، نوه‌ها و فرزندان پرورش‌یافته در فضای آزادتر ارتباطات، اکنون صدای بلند این درد کهنه‌اند.
… فرقه رجوی که با سانسور، انزوای فیزیکی و ذهن‌شویی حکومت می‌کرد، حالا با دشمنی طرف است که در جیبش تلفن هوشمند است، در ذهنش حقیقت و در دلش انگیزه فروپاشی یک سازمان پوسیده. هر ویدیو از ناله‌های یک مادر، هر پست از اشک‌های یک پدر، با صدای فرزندان دیجیتال، ضربه‌ای کاری بر دروغ‌های چهل‌ساله رجوی‌هاست…

دروغ هایی که رجوی به خورد ما می داد

تقدس دروغین کار و بیگاری در تشکیلات رجوی

… در اردوگاه های اسرای جنگی، روزی صلیب سرخ اعلام کرد که تحمیل هر گونه بیگاری و کار اجباری از طرف دولت عراق به اسرای ایرانی طبق قوانین برخورد با اسرا (ثبت شده در کنوانسیون ژنو) ممنوع و پیگیریهای بین المللی دارد !
دولت عراق هم در ازای کاری را که به اسرا محول میکردند (البته قبولش داوطلبانه بود) مبلغی را پرداخت میکرد که نام بیگاری و کار اجباری از رویش برداشته شود.
و اما در اردوگاه اشرف که از عرق و رنج کادرها و اعضای رده پایین عده ای در رده های بالاتر ارتزاق میکردند و زندگی شاهانه ای را برای خود و زنان باصطلاح شورای رهبری دست و پا کرده بودند و برخی از آنها آفتاب را بچشم نمیدیدند و در رسانه ها میگفتند که زنان آفتاب سوخته مجاهد خلق ! البته ما هیچگاه آفتاب سوختگی در آنها ندیدیم و هرچه بود پدر سوختگی بود.
… جارو زدن و نظافت بیابانها و خیابانها مقدس است، از صبح تا شب جان کندن مقدس است، و شب هم خسته و کوفته برای نشست عملیات جاری رفتن مقدس است! به خواهر مجاهد نگاه نکردن حتی موقعی که مخاطب شما اوست مقدس است. تنهایی با خواهر مسؤل روبرو نشدن مقدس است. هر چیز که در دستگاه انقلاب مریم خانم باشد مقدس هست و ما را به هدفمان نزدیک میکند.
… همه این مقدس جلوه دادن ها برای زندگی شاهانه سران ورده بالاهای سازمان بود. خودشان که زیر آفتاب نمی آمدند. فقط اگر می خواستند یکی از این ها را تنبیه کنند و یا خردش کنند و به اصطلاح آموزش خود سازی تشکیلاتی به او بدهند، از این دست کارها هم بهش محول می کردند. خلاصه آنها تحقیر میکردند تا بلکه مثل موم در دست رجوی و شورای رهبری کذایی و شعار مسخره صفی تا تهران شوند…

*دوشنبه 29 اردیبهشت

در این روز کلاً 12 مطلب جدید بر روی سایت نجات داشتیم که در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آنان را مشاهده می کنید:

پشت پرده انتخاب نیرو برای سیمای آزادی مجاهدین خلق

چرا برخی نیروهای سازمان تروریستی مجاهدین خلق در تلویزیون آن ظاهر نمی‌شوند؟

سازمان تروریستی مجاهدین خلق با ساختار فرقه‌ای خود، بیش از چهار دهه است که در درون خود دنیایی بسته، کنترل‌شده و جدا از واقعیت‌های انسانی و اجتماعی ساخته است. با این حال، این سازمان مدعی است که دارای هزاران نیروی فعال و وفادار به آرمان‌هایش است. پرسش کلیدی و منطقی اینجاست: چرا از این هزاران نفر، حتی تعداد اندکی در رسانه رسمی خودِ سازمان، یعنی سیمای به‌ اصطلاح آزادی، حضور ندارند؟ چرا نه به‌ عنوان تحلیل‌گر، نه راوی خاطره، و نه حتی بازیگر نمایش‌های تبلیغاتی ظاهر نمی‌شوند؟ این غیبت جمعی، نه تصادفی است و نه بی‌اهمیت؛ بلکه آشکارا از بحران و هراس درونی این فرقه تروریستی خبر می‌دهد.
… غیبت گسترده اعضای سازمان تروریستی مجاهدین خلق در سیمای به‌اصطلاح آزادی، سندی زنده و انکارناپذیر بر پوسیدگی درونی این فرقه است. سازمانی که ادعای داشتن هزاران نیروی آماده دارد، اما از حضور حتی چند ده نفرشان در رسانه‌اش هراس دارد، نه یک تشکل سیاسی، بلکه یک سیستم فرقه‌سالار و سرکوب‌گر است که از سایه حقیقت نیز در وحشت است.

خط فقر در سازمان مجاهدین خلق کجاست؟

… سخن نگفتن در فرقه رجوی، حاصل اندیشه ای است که به مصلحتی به صوت در نمی آید. همه باید بنابر اجباراتی بنده ساز، سخنانی خاص را بر زبان جاری نکنند. سکوت کنندگان در این فرقه بر اسرار زیادی آگاه هستند، سکوت در این فرقه ، نتیجه غلبه ترس بر اعضای سازمان است، چرا که تجربه ثابت کرده است که سخن گفتن در این فرقه ، گاه سرهای سبز بسیاری را بر باد داده است.
سازمان و رهبری آن طی سالیان سعی بر این مهم نمودند که اعضایی را بار بیاورند که ابدا پرسشگر نباشند، چرایی مطرح نکنند، در اجرای فرامین، فقط ” بله قربان گو” باشند. سیستم موجود در این سازمان بشدت غیرپویا و مرده و یک طرفه و یک سویه است.
… وقتی در علوم اجتماعی از انسان به‌ عنوان موجودی یاد می‌شود که تمایل شدیدی به مشارکت‌های اجتماعی داشته و دارای توانایی ارائه‌ راهکارها و پیشنهادها برای حل مسائل است، در فرقه ی رجوی، نمایش تابلوی عدم مشارکت و بی‌انگیزگی و سرخوردگی ، نشان از عارضه‌یی می‌دهد که به‌ طور قطع و یقین در به‌ وجود آوردن‌اش عوامل پیرامونی حاکم بر تشکیلات سازمان، نقش تعیین کننده داشته اند. فضای انسداد سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و نیز بی‌حرمتی به اعضای سازمان از اهم عواملی است که در فرایند ایجاد بی‌تفاوتی و سکوت در این فرقه ، نقش اساسی و غیر قابل انکار دارد. امید که در آینده شاهد فوران این سکوت های اجباری ، به شکل اعتراض و انتقاد به این سیاست های ضد بشری ، باشیم و روند جدائی اعضای سازمان قوت بیشتری بگیرد.

برخی از پایه ای ترین حقوق انسانی که در مجاهدین خلق ممنوع است – قسمت دوم

… در فرقه مجاهدین خلق تلفن و اینترنت ممنوع است مگر برای مصارف و بهره گیری جهت منافع رجوی و آن هم در شرایط مشخص و محدود و به صورت جمعی و کنترل شده. در گذشته که اینترنت و موبایل هنوز رایج نبود و اصلی ترین وسیله ارتباطی تلفن و نامه بود، اعضای مجاهدین خلق از دسترسی به این وسایل ارتباطی منع بودند و نمی توانستند با خانواده هایشان در ارتباط باشند. رجوی و مریم قجر با ایزوله کردن اعضا و قطع ارتباط آنها از دنیای بیرون از تشکیلات، زمینه را برای مغزشویی ها آماده می کردند.
… علاوه بر وسایل ارتباطی امکان دسترسی به وسایل ارتباط جمعی هم در مجاهدین خلق وجود نداشت و تنها وسیله ارتباط جمعی که مجاز بود، تلویزیون هایی بودند که در سالن های غذاخوری هر مقر قرار داشتند و هنگام وعده های غذایی روشن می شدند. این تلویزیون ها مدار بسته بودند و به یک اتاق در همان سالن غذاخوری که به آن اتاق فرهنگی گفته می شد وصل بودند. در گذشته از طریق دستگاه ویدئو و بعدها از طریق کامپیوتر برنامه های مشخص شده ای که اعضا باید در هنگام وعده های غذایی ببینند از این تلویزیون ها پخش می گردید. در زمان صبحانه معمولاً کارتون تام و جری یا سرودهای مجاهدین پخش می شد. در هنگام ناهار اخبار رادیو مجاهدین پخش می گردید و زمان شام اخبار تلویزیون مجاهدین و مصاحبه مسئولین مجاهدین یا اعضای شورا با تلویزیون سازمان پخش می شد. برخی اوقات نیز سرودهای مصور پخش می کردند…

مجاهدین خلق و نیرنگی به نام حمایت جهانی

افشای بهره‌برداری فرقه رجوی از مقامات بازنشسته اروپایی و آمریکایی

در سال‌های اخیر، سازمان تروریستی مجاهدین خلق به سرکردگی مسعود و مریم رجوی، در تلاشی مستمر برای مشروعیت‌سازی ساختگی، به فریب‌کاری تبلیغاتی از طریق ظاهر‌سازی ارتباط با مقامات غربی روی آورده است. این فرقه تروریستی برای آنکه چنین وانمود کند که از حمایت جهانی برخوردار است، به سراغ چهره‌های بازنشسته، سالخورده و خارج از مدار تصمیم‌گیری سیاسی در اروپا و آمریکا می‌رود.
… فرقه رجوی با تکیه بر ابزار تبلیغات، تلاش دارد چهره‌ای تحریف‌شده از حقیقت خود ارائه دهد؛ اما روشنفکران، فعالان حقوق بشر، رسانه‌های آزاد و نهادهای مستقل باید این تاکتیک‌های فریبنده را افشا کنند. استفاده ابزاری از چهره‌های بازنشسته به‌جای داشتن پشتوانه مردمی یا سیاسی، تنها مهر تأییدی است بر انزوای عمیق و بی‌ریشگی این فرقه در میان ملت‌ها.

طنز تلخ تاریخ؛ از انتقاد به اوجالان تا فرار همیشگی رجوی

در یکی از موضعگیری‌های قدیمی، مسعود رجوی رهبر فراری و دخمه نشین تشکیلات تروریستی با زبان تند و پر ادعا، به عبدالله اوجالان، رهبر حزب کارگران کردستان (پ‌ک‌ک)، تاخت و دستگیری او را ناشی از “جدا شدن از نیروها” و “ترک صحنه” دانست. رجوی در آن زمان، خود را نماد مقاومت و مبارزه معرفی میکرد و اوجالان را به دلیل واگذاری موقعیتش در شرایط بحرانی، شماتت می‌کرد. اما گذر زمان نشان داد که این انتقادها بیشتر از آنکه ریشه در واقعیت داشته باشد، ناشی از نوعی فرافکنی بود؛ چرا که عملکرد شخص رجوی، لبریز از صحنه‌گریزی، فرار، و پنهان‌کاری در لحظات حساس تاریخ معاصر است.
… طنز تلخ ماجرا در اینجاست که اکنون، در شرایطی که عبدالله اوجالان از درون زندان، خواستار پایان مبارزه مسلحانه شده و راه حل سیاسی را مطرح کرده است، رجوی و تشکیلات فرسوده و منزوی‌اش در سکوت مرگبار فرو رفته‌اند. نه بیانیه‌ای، نه موضع‌گیری رسمی، و نه حتی نشان کوچکی از درک تحولات منطقه‌ای و جهانی. آیا این سکوت به معنای اعلام شکست و پذیرش بی‌سرانجامی راهی است که سازمان مجاهدین خلق طی کرد؟ یا قرار است باز هم رهبری که همیشه در پشت صحنه مانده، آخرین نفرات وفادار را نیز قربانی توهمات پوسیده کند؟…

رجوی ها بدانند ما با مستندات مان در میدان هستیم و خواهیم بود

محمد رضا مبین: … حکایت ما جدا شده های از سازمان مجاهدین خلق، حکایت شاهدان عینی است که روایت هایمان از آنچه در مناسبات دیده ایم و لمس کرده ایم انکار ناپذیر است. واگویه ها و افشاگری های ما مستنداتی غیرقابل کتمان هستند که با گوشت و پوست خود و از دست دادن عمر و جوانی، بدست آوردیم. بارها گفته ایم و نوشته ایم و باز هم تکرار می کنیم که ما اعضای پیشین سازمان، در استدلال های خود علیه رهبران مجاهدین همواره بیش از دیگران موفق عمل کرده ایم، چرا که ما با تاریخچه و سوابق این تشکیلات از طریق رسانه ها و اسناد موجود آشنا نشدیم، ما روایتی دست اول و بدون واسطه از این ساختار غیر دمکراتیک و تمامیت خواه را ارائه دادیم که به سادگی امکان آلترناتیو بودن این سازمان غیر مستقل و دیکتاتور را باطل می کند.
… قضاوت نهایی با مردم ایران است، تمام اتهامات سازمان علیه ما، بی اساس و کاملا کذب است، همه می دانیم که بقای ننگین سازمان، به همین خزعبلاتی است که علیه ما مطرح می کند. اما گذشت آن زمانی که ما در عراق، زیر چکمه های استبدادی مسعود رجوی، هر روز و هر ساعت له می شدیم و فضای بسیار بسته مناسبات مجاهدین، اجازه نمی داد صدای ما به جایی برسد، آن روز در سیاهچاله های رجوی و زندان های متعدد در سلول های انفرادی طویل المدت، ما دست بسته و زیر شکنجه های دژخیمان رجوی ، صدایمان در گلوهایمان خفه شده بود، اما همانجا هم با خود و خدای خود عهد بستیم که اگر از این مهلکه دردناک، جان سالم به در ببریم، تا آخرین نفس و تا آخرین قطره خون، در مقابل این ظلم ها ، خواهیم ایستاد…

ابراز نفرت گسترده علیه حامی مجاهدین خلق در شبکه‌های اجتماعی

… مجاهدین خلق به جای اینکه صدای مردم ایران باشند، در همه طیف‌های سیاسی و اجتماعی ایران به طور گسترده مورد تنفر هستند. خیانت آنها در طول جنگ ایران و عراق، سابقه خشونت‌آمیز کشتار مردم ایران و حکمرانی استبدادی و فرقه‌ای مسعود و مریم رجوی، آنها را با مردم بیگانه کرده است. فقدان حمایت مردمی از مجاهدین خلق، عدم مشروعیت آنها را به عنوان نماینده آینده ایران تایید می‌کند. موج نفرت آنلاین علیه توییت مک کلینتاک به سادگی این موضوع را اثبات می‌کند.
… تاریخچه مجاهدین خلق، آن را به عنوان یک گروه مخالف مشروع یا یک جایگزین مناسب برای آینده ایران، فاقد صلاحیت می‌کند. از ترورها و بمب‌گذاری‌ها گرفته تا همکاری با صدام حسین، اقدامات این گروه الگویی از خیانت و استبداد را نشان می‌دهد. هرگونه حمایت از این گروه – حتی به عنوان ابزاری برای مانع‌تراشی در مذاکرات ایران و آمریکا – خیانت به ارزش‌هایی چون عدالت و حقوق بشر است.

*سه شنبه 30 اردیبهشت

در این روز 6 مطلب جدید در سایت نجات درج گردید. در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آن ها ارائه می گردد:

اعدام – یکی از روش های مورد تایید و دلخواه رجوی در مقاطع مختلف – قسمت دوم

برخلاف ظاهرسازی هایی که رجوی و مریم قجر می کنند و می خواهند خود را مخالف اعدام نشان دهند، اما واقعیت چیز دیگری است و آنها فقط بر حسب شرایط، نان را به نرخ روز می خورند و شرایطی که در آن قرار دارند آنها را مجبور کرده تا چنین ادعاهایی بکنند. سپس در بررسی مقطع پس از پیروزی انقلاب تا شروع اقدامات مسلحانه تروریستی با بیان چند نمونه نشان دادم که در آن مقطع رجوی و دستگاه تبلیغاتی مجاهدین خلق به شدت طرفدار اعدام بودند و در مواردی حتی دادگاه های انقلاب و مسئولین جمهوری اسلامی را بدلیل عدم تمایل به اعدام مورد انتقاد قرار می دادند.

مجاهدین خلق حتی در اطلاعیه های خود تهدید می کردند که اگر دادگاه انقلاب افرادی که مجاهدین خلق مجرم می دانند را اعدام نکند، “فرزندان راستین خلق” (عنوانی که آن زمان مجاهدین خلق خودشان را با آن توصیف می کردند) آن افراد را مجازات (اعدام) خواهند کرد.
پس از شروع اقدامات مسلحانه تروریستی در تابستان 1360 تا سرنگونی صدام: در این مرحله رجوی و دستگاه تبلیغاتی مجاهدین از “اعدام انقلابی” برای اقدامات تروریستی و راه انداختن کشتار استفاده می کردند. بعنی نه تنها مشکلی با اعدام نداشتند بلکه نوع “انقلابی” آن ابزاری برای پیشبرد خطوط ترویستی شان بود…

*چهارشنبه 31 اردیبهشت

در این روز مجموعاً 9 مطلب دیگر روی سایت نجات قرار گرفت که در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آنان را ملاحظه می فرمایید:

پوشش فرقه‌ای در خدمت خشونت سیاسی

نگاهی جامعه‌شناختی به سازمان مجاهدین خلق ایران

… سازمان مجاهدین خلق با بهره‌گیری از ابزارهای کلاسیک فرقه‌ای مانند کنترل ذهن، جداسازی از خانواده و رهبری مطلق، اعضای خود را برای اقدامات خشن و سیاسی آموزش داده است. این رویکرد، نشانگر یک ساختار ترکیبی است که فرقه‌گرایی را در خدمت تروریسم به کار گرفته است.
… سازمان با استفاده از آموزه‌های ایدئولوژیک، تقدس‌سازی از رهبری رجوی، اعتراف‌گیری و طلاق‌های اجباری، محیطی بسته و تابع ایجاد کرده که در آن فردیت نابود شده و اطاعت محض از رهبران جایگزین اندیشه انتقادی شده است.
ساختار فرقه‌ای در سازمان مجاهدین خلق نه به قصد نجات معنوی بلکه برای کنترل مطلق اعضا در خدمت پروژه‌های خشونت‌آمیز و سیاسی طراحی شده است. از این منظر، نمی‌توان آن را صرفاً یک فرقه دانست بلکه باید آن را یک سازمان تروریستی با پوشش و کارکرد فرقه‌ای تحلیل کرد…

افشای چهره پنهان سازمان تروریستی و فرقه‌ای مجاهدین خلق

در طول سال‌های گذشته، سازمان موسوم به “مجاهدین خلق ایران” که اکنون چهره واقعی آن بیش از هر زمان دیگر آشکار شده، با فریب، فشار روانی و بهره‌گیری از تاکتیک‌های فرقه‌ای، شمار قابل توجهی از جوانان و شهروندان ایرانی را جذب و سپس اسیر چرخه‌ای از خشونت سازمان‌یافته، بازجویی‌های اجباری و اعتراف‌گیری‌های تحت شکنجه کرده است.
این سازمان تروریستی که رهبری آن به دست مسعود رجوی سپرده شده است، بارها نشان داده که نه تنها هیچ نسبتی با آزادی، دموکراسی و حقوق بشر ندارد، بلکه خود از بزرگ‌ترین ناقضان حقوق انسانی اعضای خویش است.
… سازمان مجاهدین خلق با سابقه‌ای تاریک از اقدامات تروریستی، همکاری با دشمنان ایران و سوءاستفاده از مفاهیم آزادی و عدالت، امروز به عنوان یک فرقه بسته و خشونت‌طلب شناخته می‌شود. رهبری آن، به جای پذیرش مسئولیت تاریخی، هنوز بر تکرار روش‌های سرکوبگرانه و استثماری اصرار دارد.
در شرایط کنونی، افشای این چهره واقعی و هشدار به نسل جوان، رسالتی انسانی و ملی است. بازگو کردن صدای قربانیان این فرقه، گامی است در راه روشنگری و ایستادن در برابر تکرار تاریخ.

اعدام – یکی از روش های مورد تایید و دلخواه رجوی در مقاطع مختلف – قسمت سوم

… علی زرکش یکی از مسئولین بسیار بالای مجاهدین خلق بود در حدی که بعد از کشته شدن موسی خیابانی وی از طرف رجوی به عنوان جانشین خیابانی و نفر دوم مجاهدین منصوب شد. زرکش عضو دفتر سیاسی بود (تا زمانی که دفتر سیاسی وجود داشت) و بعد از انحلال دفتر سیاسی توسط رجوی، علی زرکش کماکان در بالاترین سطح تشکیلاتی در مرکزیت مجاهدین خلق حضور داشت. تا آنکه رجوی برای پوشاندن نقش خود در شکست های استراژیکی که خود عامل اصلی آن بود، علی زرکش را قربانی و مقصر اصلی شکست معرفی نمود و او را “نماینده بورژوازی در تشکیلات” خواند.
رجوی بعد از محکوم کردن علی زرکش به اعدام، برای آن که چهره و نیات خود را بپوشاند و خود را رئوف نشان دهد، اعلام کرد که حکم اعدام علی زرکش بخشیده شده است. اما با توجه به وزن تشکیلاتی علی زرکش و جایگاهی که او در اذهان اعضای سازمان داشت، رجوی رده تشکیلاتی او را که همیشه جزو بالاترین نفرات مجاهدین خلق بود به رده هوادار (پائین تر از عضو) و پائین ترین رده ای که در تشکیلات وجود داشت تنزل داد.
. . . آری این سرنوشت علی زرکش بود . . . و عاقبت همچون گوشت دم توپ در عملیات فروغ جاویدان نابود شد و برای همیشه رجوی را از خطرات آینده، مبنی بر زبان گشودنش، آسوده نمود.”

زنان مجاهد در چه شرایطی می توانند قانون حجاب اجباری را نقض کنند؟!

حجاب زنان در پشت و پیش پرده مجاهدین خلق

… در تشکیلات مجاهدین خلق حق انتخاب پوشش برای افراد، چه زن و چه مرد، بسیار محدود است و این محدودیت برای زنان بیشتر است. در ساختار حکمرانی مریم رجوی حجاب، کاملا اجباری است. این محدودیت حتی تا امروز و پس از اعتراضات به قانون حجاب در ایران به شدت ادامه دارد. چنانکه حتی در زمان حمله پلیس آلبانی به کمپ اشرف 3 یکی از زنان اشرفی به نام دامونا تعاونی که در حال مصاحبه با یکی از شبکه‌‎های خبری آلبانیایی بود از مقام ارشدش تذکر حجاب خورد و تصاویر آن به طور گسترده‌ای وایرال شد.
سران مجاهدین خلق و در راس آن مریم رجوی قادر نیستند که محدودیت پوشش برای اعضای درون تشکیلات را لغو کنند چرا که کوتاه آمدن از هر یک از محدودیت‌های تشکیلاتی به معنای شکاف در حصارهای فرقه است. در تشکیلاتی که جداسازی جنسیتی شدید، طلاق اجباری و ممنوعیت تشکیل خانواده و فرزند وجود دارد، رعایت حجاب و پوشش محافظه کارانه ابزاری بسیار جدی در کنترل تشکیلات است…
… دختران مجاهد ساکن اروپا وظیفه دارند که با پوشش اختیاری خود مبلّغ تشکیلاتی باشند که مادرانشان را در روستای مانز آلبانی در کمپی دورافتاده در انزوای کامل از جهان حبس کرده و آن ها را ملزم به رعایت حجاب اجباری کرده است…

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا